۲۸/ خرداد /۱۴۰۴
در گفت‌و‌گو با آنا مطرح شد؛

پیشنهاد پژوهشگر موسیقی نواحی به جوانان

پیشنهاد پژوهشگر موسیقی نواحی به جوانان
علی مغازه‌ای پژوهشگر موسیقی نواحی ایران گفت: امروزه جوانان و نوجوانان زیادی را می‌بینیم که می‌توانند نوابغ موسیقی در آینده شوند، اما همزمان با رشدشان، جذابیت‌های صحنه آنها را می‌گیرد و استعدادهایشان نابود می‌شود.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، موسیقی نواحی یکی از موسیقی های پر اهمیت مرز و بوم ایران زمین است که در هر اقلیمی به شیوه، شکل و شمایل و فرم خاصی اجرا می‌شود و هر دیاری سبک و سیاق خاص خود را برای آن با سازهای مختلف دارد. جنوب کشورمان هم سازها و ویژگی های خاص خود را در ارتباط با موسیقی دارد و ساز عود نیز یکی از سازهای بومی منطقه است، در ارتباط با اهمیت و جایگاه موسیقی نواحی ایران بالاخص موسیقی جنوب کشور و ساز عود با علی مغازه ای پژوهشگر و آهنگساز موسیقی که موسیقی فیلم سینمایی «سونسوز» را نیز امسال در اکران جشنواره فیلم فجر داشت، به گفت وگو نشستیم که در ادامه مشروح آن را می‌خوانید:

آقای مغازه‌ای، از نگاه شما جایگاه ساز عود در موسیقی نواحی جنوب ایران، به‌ویژه در منطقه خلیج فارس، چطور هست؟ چه ویژگی‌هایی باعث شده این ساز با فرهنگ این منطقه عجین شود؟

ساز عود را اصلاً نباید زیر عنوان موسیقی نواحی قرار داد. دلیل هم اینکه این ساز که در تاریخ موسیقی ایران دست‌کم از زمان فارابی دارای پیشنیه و بنیادی مستحکم و استوار در موسیقی ایران است، یکی از ساز‌های مهم و اصلی یا کلیدی بیان موسیقی در ایران بوده است. پیشنیه‌ای که در رسالات بزرگ موسیقی از فارابی به بعد در دست داریم و به وضوح بر نقش و اهمیت عود تاکید دارند. دریافت یا رهیافت من این است که عود یک ساز کهن ایرانی است که در ساختار موسیقی ایران دارای جایگاه تاسیسی بوده و محدود به هنر و فرهنگ یک قوم خاص نبوده است. در واقع موسیقی ایران با وجود ترانفورماسیون‌ها، متامورفوز‌ها و حتا دفورماسیون‌های مختلف حادث شده بر جوامع انسانی ایران، ساز همچنان مانا و زایایی بوده است.

از همین رو من ماهیت یا جوهره این ساز را دارای وجهی تاسیس‌گری یا بنیادگری می‌خوانم؛ و بر همین اساس خوانش یا برگماری امروزین از این ساز در دو ساحت موسیقی کلاسیک و موسیقی نواحی را جایز نمی‌دانم. همچنین به کارگیری عود در جای جای ایران امروزی و درون فرهنگ های متنوع را دلیل یا اثباتی بر حضور عود در خرده فرهنگ‌های متنوع ایران قدیم نمی‌شمارم.

در واقع ساز عود را یک ساز ملی و ایرانی می‌دانم که در گذر زمان در دو حوزه‌ موسیقی کلاسیک ایرانی و بخش جنوبی ایران به ویژه حاشیه‌ خلیج فارس به صورتی متمایز یا منفک از هم، در دو شیوه یا دو زبان یا دو بیان مورد استفاده قرار می‌گیرد. یعنی کارکرد و کاربردی دوگانه و نه بیشتر برای عود قائل هستم. بنابراین، عود با وجود تفاوت‌هایی در اندازه یا ساختمان، یک ساز محوری در دو استایل موسیقی است و کاربرد یا استفاده‌ جوانان هنرمند امروزی از عود در هر نقطه از کشور را به معنای وجود کارکرد و رپرتوار عود در موسیقی آن منطقه بر نمی‌شمارم.

حال، اینکه چه ویژگی‌های این ساز را به عنوان ساز اصلی جنوب ایران تثبیت کرده است، به نظرم باید اشتراکات زبانی و فرهنگی مردم جنوب ایران با همسایگان غربی و جنوبی خلیج فارس را جست‌و‌جو کرد. به هر دلیل، عود در رپرتوار‌های تمام مردمان و فرهنگ‌های مختلف عربی جایگاهی ویژه و برجسته داشته و دارد. اشتراکات زبانی و سبک زندگی در میان اقوام یا طوایف و قبایل عرب ساکن دوسوی مرز‌های کنونی در جنوب و جنوب غربی کشور، عامل اصلی کاربرد ویژه‌ عود در جنوب ایران بوده است.

آیا می‌توانیم بگوییم عود در موسیقی جنوب ایران، کارکردی فراتر از یک ساز صرف دارد؟ مثلاً نقش آیینی، داستان‌گو یا هویتی؟

تصور نمی‌کنم عود یک‌ نقش آیینی در جنوب ایران داشته باشد و فکر می‌کنم تلاش برای برشمردن ویژه‌ آیینی برای عود، نادرست باشد و حتی می‌تواند بحثی نادرست یا غلط انداز باشد. اما اینکه عود داری یک وجه هویتی یا هویت‌بخش در مناطق جنوبی ایران است، می‌تواند گزاره‌ی درستی باشد.

در تحقیقاتتان تا به حال به تفاوت‌های نوازندگی عود در مناطق مختلف جنوب برخوردید؟ این تفاوت‌ها چطور شکل گرفتند؟

این تفاوت‌ها در رپرتوار یا کارگان‌ها مشهود و محسوس است، اما اگر بخواهید از منظر تکنیکال تفاوت‌های اجرایی را مورد بررسی قرار دهید، وارد یک حوزه‌ تخصصی خواهید شد که در واقع حوزه‌ نوازندگان این ساز است و من تخصصی در این زمینه ندارم و البته ضرورت یا لزومی هم به طرح چنین بحثی در سطح عمومی نمی‌بینم.

با توجه به اینکه خیلی از سنت‌های موسیقایی جنوب سینه‌به‌سینه منتقل شده‌اند، فکر می‌کنید چطور می‌شود آنها را ثبت و حفظ کرد بدون اینکه روح زنده‌ ان موسیقی آسیب ببیند؟

ابتدا باید بگویم امروز معتقدم مواجه‌ای که تاکنون برای ثبت و ضبط موسیقی صورت گرفته ، در بسیاری از موارد، نادقیق و ناکارآمد بوده است. دلایل بسیاری برای این مدعا می‌توان برشمرد، اما مهمترین آن به تلاش پژوهشگران یا افراد علاقمند به ثبت و ضبط مربوط می‌شود که در بسیاری از موارد می‌توان به وضوح حضور یا تاثیر یا علقه و امیال فرد پژوهش‌گر در نتیجه را احساس کرد. باور من این است که تاثیر این امیال و اغراض نتیجه‌ منفی داشته است به طوری که موسیقی دستکاری شده‌ای به ثبت و ضبط و نشر رسیده و رفته رفته، محصول پژوهش‌های دستکاری شده، در باور‌های مردم و هنرمندان مناطق مورد پژوهش هم وارد شده و به این ترتیب یک انحرافی در موسیقی از جمله در نوازندگی یا رپرتوار و یا حتی تصورات و ریشه‌های موسیقی مناطق ایجاد شده که نمی‌توانیم پالایشی در اصل و فرع و القائات وارد شده داشته باشیم.

شاید اگر امکان ضبط بدون دخالت پژوهشگر یا عوامل و افراد بیرونی وجود می‌داشت، امروز منابع دقیق‌تر و دست اولی در اختیارمان می‌بود. اما امروز دیگر ثبت و ضبط نه دقیق است و نه لازم؛ چراکه روایت و روایت‌گرانی نداریم که بتوانیم برای پیش‌گیری از نابودی آن، ثبت و ضبط را یک امر ضروری و مفید قلمداد کنیم.

چه تهدید‌هایی الان متوجه موسیقی نواحی، مخصوصاً موسیقی مبتنی بر ساز عود هست؟ و ما چه کار‌هایی می توانیم برای محافظت از آن انجام دهیم.

من جریان اصلی یا مین‌استریم را مهمترین تهدید امور فرهنگی و هنری می‌دانم. در زمانی که جریان اصلی موسیقی در زیر سایه‌ نظم سرمایه‌داری با قدرت یکه‌ تاز میدان شده است، کمتر نوازنده و هنرمند جوانی می‌تواند خود را از حل شدن در جریان حفظ کند. جوانان و نوجوانانی را می‌بینیم که می‌توانند نوابغ موسیقی در آینده باشند، اما همزمان با رشد آنان، جذابیت‌های صحنه‌های پرهیاهو و نورانی هم بیشتر به چشمشان می‌آید و می‌بینیم که استعداد‌های موسیقی به راحتی نابود می‌شوند.

از نظر شما جشنواره‌هایی مثل عودنوازی تا چه حد می‌توانند به زنده نگه داشتن موسیقی نواحی کمک کنند؟ آیا بیشتر نقش نمایشی دارند یا می‌توانند بستر پژوهش و آموزش هم باشند؟

به نظر من جشنواره‌ عود نوازی یکی از مهمترین رویداد‌های موسیقی در کشورمان است که با ایده و سوژه‌ای عالی و به جا طراحی و با قدرت آغاز به کار کرد که می‌تواند ظرف سه تا پنج سال به یک رویداد بسیار تاثیرگذار در سطح منطقه تبدیل شود، اما در سال دوم، تصمیماتی برای آن اتخاذ شد که شخصاً انتقادات زیادی به این تصمیمات دارم که می‌توانیم در آینده در موردشان صحبت کنیم.

شما سال‌هاست که در دل موسیقی نواحی بوده‌اید، اگه بخواهید یک لحظه از این مسیر را انتخاب کنید که برایتان خاص‌تر از بقیه بوده، آن لحظه کدوم است؟

پرسش جالبی است. من یک روز در روستایی در اطراف سراوان بلوچستان در جستجوی مردی بودم که صاحب (پیر طریقت) یا عارف و نوازنده و خواننده‌ غزل‌ها و ذکر عرفانی بود. بالاخره پس از بار‌ها مراجعه، غروب یک روز، مرا به اتاقی دعوت کردند که تنها یک پنجره‌ کوچک بالای در ورود داشت. همراه میزبان منتظر همان صاحب ماندیم. آرام آرام آفتاب از میان رفت و تاریکی اتاق را فراگرفت. میزبان یک مقدار خرما و یک فلاسک چای آورد و ساعتی بدون اینکه صحبت جدی و خاصی میانمان رد و بدل شود نشسته بودیم. تا اینکه من احساس کردم کسی که کنارم نشسته همان عارف مورد نظرم است. پرسیدم شما همان او هستید؟ پیرمرد گفت نه و کمی بعد برخاست و اجازه گرفت که نمازش را بخواند. پس از پایان نمازش دیدم در تاریکی از پشت یک بغچه، چیزی را بیرون آورد و از وسط پارچه یک رباب را بیرون آورد. کوک کرد و شروع به نواختن کرد. سازی نواخت و غزل‌هایی خواند که نه تنها تا آن زمان که حتا تا به امروز چنین پنجه و چنین اجرای قدرتمندی را ندیده‌ام. پس از مدتی دو پسرش هم در تاریکی مطلق اتاق به ما پیوستند. او همچنان می‌نواخت و من و پسرانش می‌خواندیم. در پایان گفت خودم هستم، اما گفت فقط به احترام چند بار آمدنت نشستم و ساز و آوازی اجرا کردم و تمام. نه اجازه داد عکسی بگیرم و نه صدایی یا تصویری ضبط کنم. دیگر هیچ دیداری با او نداشتم.

اگر بخواهید جوانان علاقه‌مند به موسیقی نواحی را راهنمایی کنید، به آنه اچه مسیری را پیشنهاد می‌دهید.

به نظرم امروز جوانان فرصت‌های بسیار زیادی برای رشد دارند و از منابع مختلفی نیاز‌های فکری، روحی و عاطفی خود را تامین می‌کنند. اما فکر می‌کنم در ازای امکانات فراوان، چیزی که این نسل از دست داده، فرصت تعمق و تفکر و مطالعه است.

شاید به جای پیشنهاد بهتر است از آنان خواهش کنم، قدر زمان و عمر خود را بدانند و بخشی از عمرشان را صرف مطالعه کنند.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب