ابوعبیده، صدایی که از چهره پیشی گرفت
به گزارش خبرگزاری آنا، ابوعبیده بیش از آنکه با تصویر شناخته شود، با صدا در حافظه جمعی منطقه و فراتر از آن نقش بست. صدایی که از دل جنگ، محاصره و ویرانی برمیخاست و بدون نمایش چهره، تبدیل به یکی از شناختهشدهترین نشانههای مقاومت فلسطین شد. او برخلاف منطق رایج رسانهای، آگاهانه از تصویر فاصله گرفت و صدا را به ابزار اصلی ارتباط خود با افکار عمومی بدل کرد.
این صدا، صرفاً حامل اطلاعیههای نظامی نبود؛ بلکه واجد لحن، ریتم و واژگانی بود که بهتدریج نوعی «زبان مقاومت» ساخت. در زمانی که روایت غالب اسرائیل با اتکا به برتری نظامی و رسانهای بازتولید میشد، ابوعبیده با بیانی حسابشده و مقتدرانه، روایت مقابل را صورتبندی میکرد.
او نه فریاد میزد و نه اغراق میکرد. جملات کوتاه، دقیق و اغلب مبتنی بر دادههای مشخص، پیام را منتقل میکردند. همین خصلت، اعتبار سخنانش را حتی نزد مخاطبانی فراتر از دایره هواداران مقاومت افزایش داد و او را به مرجعی خبری در لحظات حساس جنگ بدل کرد.
در واقع، ابوعبیده موفق شد «ناطق نظامی» بودن را به سطحی بالاتر ارتقا دهد؛ جایی که سخنگو نهتنها اطلاعرسان، بلکه بخشی از معادله بازدارندگی روانی و رسانهای است. صدای او، بهاندازه موشکها و عملیات میدانی، در توازن نبرد اثرگذار بود.
ناطق یک سازمان یا سخنگوی یک ملت؟
اگرچه عنوان رسمی ابوعبیده، سخنگوی نظامی گردانهای القسام بود، اما دامنه مخاطبانش محدود به یک گروه یا یک جغرافیا نماند. پیامهای او مستقیماً با افکار عمومی فلسطین، جهان عرب و حتی فراتر از آن سخن میگفت و خود را در چارچوب یک «مسئله امتمحور» تعریف میکرد.
او در سخنرانیهایش، بارها از پیوند نبرد غزه با مقاومت سخن گفت؛ پیوندی که از نگاه او، جنگ را از یک درگیری محلی به نزاعی هویتی و اعتقادی ارتقا میداد. همین چارچوببندی، سبب شد مخاطبان او صرفاً شهروندان غزه نباشند، بلکه میلیونها نفر در منطقه خود را مخاطب مستقیم این صدا بدانند.
ابوعبیده بهخوبی آگاه بود که در عصر رسانه، جنگ پیش از آنکه در میدان تعیین تکلیف شود، در ذهنها آغاز میشود. او با استفاده حداقلی، اما هوشمندانه از رسانه، توانست شکاف قابلتوجهی در روایت امنیتی و تبلیغاتی اسرائیل ایجاد کند؛ روایتی که سالها بر «نفوذناپذیری» و «برتری مطلق» تأکید داشت.
از این منظر، ابوعبیده صرفاً سخنگوی یک شاخه نظامی نبود، بلکه به نماد نسلی تبدیل شد که میکوشید موازنه قدرت را نهفقط در زمین، بلکه در عرصه معنا و روایت تغییر دهد.
انسانی پشت نقاب اما در متن خانواده و قرآن
روایتهای نزدیکان ابوعبیده، بهویژه سخنان برادرش اسید کحلوت، تصویری کمتر دیدهشده از او ارائه میدهد؛ تصویری که با کلیشه «فرمانده نظامی» فاصله دارد. در این روایتها، او پیش از هر چیز انسانی آرام، متدین و عمیقاً پیوندخورده با قرآن معرفی میشود.
او قرآن را نهفقط بهعنوان کلام الله، بلکه بهمثابه شیوه زیست در زندگی روزمرهاش جاری کرده بود. خانهاش به مدرسه قرآن بدل شده بود و فرزندانش، حتی در میانه جنگ، قصف و آوارگی، مسیر حفظ قرآن را ادامه دادند. این جزئیات، لایهای انسانی به چهرهای میافزاید که اغلب تنها از دریچه نظامی دیده میشد.
در خانواده، ابوعبیده پدری مسئول، همسری همراه و فرزندی نیکوکار توصیف میشود. تصمیمهای بزرگ او، از جمله پذیرش خطر دائمی ترور، از دل همین منظومه فکری میآمد؛ منظومهای که در آن، «وظیفه» بر «امنیت شخصی» اولویت داشت.
همین پیوند میان ایمان، خانواده و کنش نظامی است که باعث میشود روایت زندگی او، از سطح یک زندگی سیاسی صرف فراتر برود و به داستان انسانی تبدیل شود که انتخابش را آگاهانه تا پایان پیمود.
پایان یک صدا و آغاز یک روایت ماندگار
شهادت ابوعبیده، آن هم همراه با همسر و سه فرزندش، ضربهای سنگین و همزمان حامل بار نمادین گستردهای بود. این واقعه، بار دیگر بهای سنگین این مسیر را آشکار کرد و نشان داد که مرز میان زندگی شخصی و مبارزه، در واقعیت غزه تا چه اندازه باریک است.
با این حال، آنچه پس از او باقی ماند، خلأ صرف نبود. خود او بارها بر این نکته تأکید کرده بود که مقاومت بر افراد استوار نیست، بلکه بر ساختار، باور و تداوم نسلها تکیه دارد. معرفی سخنگوی جدید القسام نیز در همین چارچوب قابلفهم است: انتقال صدا، نه خاموشی آن.
صدای ابوعبیده خاموش شد، اما منطق، لحن و زبانی که او در نبرد رسانهای تثبیت کرد، همچنان در صحنه حضور دارد. او بخشی از الگویی شد که نشان میدهد چگونه میتوان در برابر ماشین عظیم نظامی و رسانهای، با حداقل ابزار، اما حداکثر دقت و باور ایستاد.
در حافظه فلسطینی و فراتر از آن، ابوعبیده نه فقط بهعنوان یک سخنگو، بلکه بهعنوان «صدای مقاومت» باقی خواهد ماند؛ صدایی که از دل ویرانی برخاست، روایت ساخت و حتی پس از خاموشی، همچنان شنیده میشود.
انتهای پیام/