وحدت حوزه و دانشگاه به معنای پرورش انسان مسؤول است
به گزارش خبرگزاری آنا، جت الاسلام والمسلمین خسروپناه با اشاره به هفته پژوهش و فناوری و هفته وحدت حوزه و دانشگاه، این ایام را فرصتی ارزشمند برای بازنگری و تقویت پیوندهای میان حوزههای دینی و مراکز علمی دانشگاهی خواند. وی با اشاره به ماهیت علم مدرن، تصریح کرد: علم مدرن، پس از رنسانس، بر سه پایه هیومنیزم، سکولاریزم و سابجکتیویزم (ذاتگرایی) بنا شده است؛ یعنی اصالت انسان، اصالت دنیا و اصالت عقل و فاعلیت انسانی. این سه مبنای تمدن مدرن است که در بسیاری از حوزهها، از جمله علم، صنعت و فرهنگ، مشهود است.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: در مقابل، علوم حوزوی بر پایه وحی، عقل سلیم و نقل استوار است و شامل فقه، اصول، فلسفه، عرفان، اخلاق و حکمت نظری و عملی میشود. دانشگاههای کشور نیز علوم پایه، مهندسی، پزشکی و علوم انسانی را آموزش میدهند. اما آنچه که امروز از آن به عنوان وحدت حوزه و دانشگاه یاد میشود، این است که این دو منبع غنی دانش، در کنار هم قرار گیرند و با تلفیق علوم وحیانی و عقلانی، به حل مشکلات کشور کمک کنند.
خسروپناه تصریح کرد: وحدت حوزه و دانشگاه، تنها یک شعار نیست؛ بلکه نیازی ضروری و راهبردی برای تحکیم تمدن اسلامی و پاسخگویی به چالشهای روز جامعه است. دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، تأکید کرد که تمدن مدرن هرچند دستاوردهای علمی و فنی بسیاری داشته، اما در کنار آن، بحرانهای عمیقی در وجود انسان معاصر ایجاد کرده است.
وی با تشریح مبانی تمدن مدرن گفت: در پس تفکر مدرن، سه مقوله بنیادین هیومنیزم، سکولاریزم و سابجکتیویزم (ذاتگرایی) قرار دارد. هیومنیزم به اصالت انسان، سکولاریزم به اصالت دنیا و کنار گذاشتن ربوبیت الهی، و سابجکتیویزم به اصالت عقل و فاعلیت انسانی میپردازد. استاد خسروپناه افزود: اگرچه این سه مقوله، انسان را به کشف قوانین طبیعت، جدول مندلیف، قوانین ترمودینامیک، ذرات زیراتمی، مکانیک کوانتومی و حتی کهکشانهای دوردست رهنمون شد، اما همین رویکرد منجر به این شد که انسان بگوید: من میتوانم، تا جایی که حدی برای شناخت و تغییر جهان برایش باقی نماند.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در تحلیلی عمیق از عواقب این نگاه، ادامه داد: مسأله اینجاست که در این مسیر، ربوبیت الهی کنار گذاشته شد. خدای مدرن، خدایی است که فقط نقش خالق اولیه را دارد، یعنی هدایتگری و ساماندهی به جهان، از خدا گرفته شد و به انسان واگذار گردید.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی با استناد به آیات قرآن کریم، بهویژه آیه وَفَسَادٌ فِی الْأَرْضِ، گفت: هر جا در قرآن فساد فیالارض ذکر شده، ریشهاش در استکبار است. استکبار یعنی اینکه بگویی: من ربوبیت میکنم، در حالی که این سزای الهی است. استاد خسروپناه افزود: این نگرش، سه بحران عمده را در انسان معاصر ایجاد کرده است: شکاکیت در بینش (از دست دادن یقین)، فردگرایی مفرط در منش (تا جایی که منِ درونی، منشأ همه ارزشها میشود)، و اباهیگری در کنش (یعنی طغیان در مقابل حق و سنتهای الهی).
وی این بحرانها را ریشه بحران هویت، بحران خانواده، بحران محیط زیست و سایر بحرانهای تمدن معاصر دانست و گفت: قرآن کریم راهحل این بحرانها را در علمِ الهامیافته، عقلِ روشنشده و سمعِ حقشناس میداند، نه عقلِ تنها، بلکه عقلی که در نور وحی حرکت میکند.
وی تأکید کرد: این چهار ابزار، تفکر، علم (آگاهی جهانی)، سمع (پذیرش حق)، و عقل، در قرآن همگی در کلمه حکمت جمع میشوند. خدا میفرماید: وَمَن یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا کَثِیرًا، وَمَا یَذَّکَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ (بقره: ۲۶۹). استاد خسروپناه در تبیین مفهوم لُب (خرد ناب)، گفت: لُب، جایگاهی فراتر از عقل است. عقل شامل چهار سطح است: عقل نظری (درک هست و نیست)، عقل عملی (درک باید و نباید)، عقل معاش (تدبیر زندگی دنیوی) و عقل معاد (اندیشیدن به آخرت). وقتی این چهار عقل در هم آمیخته و پالوده شوند، لُب (خرد ناب) شکل میگیرد. و صاحبان این خرد، اولو الالباب هستند.
وی افزود: در سلسله معرفت قرآنی، پس از لُب، فؤاد میآید، سپس صدر، و در بالاترین سطح، قلب. قلب جایگاه سکینه الهی است. استاد خسروپناه با تأکید بر نقش حوزه و دانشگاه در تحقق این خرد ناب، گفت: وحدت حوزه و دانشگاه یعنی اینکه علوم وحیانی و عقلانی، نه در تقابل، بلکه در همآفرینی باشند تا انسانی پرورش دهند که نه تنها بتواند کشف کند، بلکه بداند چرا کشف میکند و برای چه. انسانی که نه استکبارگر باشد، بلکه شاکر نعمتهای حق و مسئولیتپذیر در برابر خلقت باشد.
حکمت، پیونددهنده فناوری و ایمان است؛ بدون آن، پیشرفتها تبدیل به ابزاری برای استکبار میشوند
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، در ادامه سخنانش بر این نکته تأکید کرد که هنگامی که قلب انسان بیمار شود، تمام ابزارهای درک و شناخت وی از جمله سمع، بصر، خیال، وهم، عقل، لُب، فؤاد و صدر، نیز بیمار میشوند و چنانچه شیطان بر این قلب تسخّط یابد، حتی دست و زبان انسان نیز به ابزاری برای گمراهی تبدیل میشود.
وی گفت: خداوند سبحان دین را نازل کرده است، اما تبیین عمیق آن وظیفه حوزههای علمیه است. این تبیین باید دقیق و فراتر از معادلسازی سادهانگارانه باشد؛ چرا که حکمت در قرآن، صرفاً همان فلسفه یا حکمت نظری نیست، بلکه حکمت عملی و فضیلت اخلاقی نیز در آن نهفته است. استاد خسروپناه افزود: اگر حوزههای علمیه بتوانند ماهیت واقعی حکمت قرآنی را درست تبیین کنند، و دانشگاهها نیز علوم خود، اعم از علوم پایه، علوم انسانی، پزشکی، فناوری و هنر را با این حکمت پیوند بزنند، آنگاه مسائل جامعه حل خواهد شد.
وی با اشاره به ناکارآمدی روشهای مبتنی بر هیومنیزم، سکولاریزم و سابجکتیویزم در حل معضلات جامعه اسلامی تصریح کرد: اگر ما در مواجهه با آسیبهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، تنها از نظریههای غربی، پیروی کنیم، بدون در نظر گرفتن هویت فرهنگی، ارزشهای اخلاقی و نظام معرفتی اسلامی، هرگز به راهحل پایداری نخواهیم رسید.
خسروپناه به فناوری کوانتومی بهعنوان یکی از مصادیق ضروری همکاری حوزه و دانشگاه اشاره کرد: دنیای امروز، دنیای کوانتوم است. اگر ما امروز در این حوزه ورود پیدا نکنیم، فردا برده فناوری دنیا خواهیم شد. فناوریهایی مانند کامپیوتر کوانتومی، ارتباطات کوانتومی، سنسورهای کوانتومی و محاسبات کوانتومی، نهتنها ابزارهای علمی، بلکه ابزارهای امنیتی و استراتژیک هستند.
وی با بیان مثالی کاربردی گفت: امروزه دوربینهای نظارتی شهرها از طریق اینترنت یا فیبر نوری به شبکههای اطلاعاتی متصلاند و بدون آنکه ما خبری داشته باشیم، دشمن میتواند به اطلاعات ما دسترسی پیدا کند. اما ارتباطات کوانتومی، بر پایه اصل عدم قطعیت و درهمتنیدگی کوانتومی، چنین نفوذی را غیرممکن میسازد. چین امروز با همین فناوری، از هرگونه حمله سایبری به بانکها و سیستمهای حساس خود جلوگیری میکند.
خسروپناه افزود: اما پایه فلسفی فیزیک کوانتومی — از جمله اصل عدم قطعیت و چالشهای معرفتی آن — اگر فقط با رویکردهای پوزیتیویستی یا نسبیتگرایی فلسفی بررسی شود، دانشجو یا پژوهشگر دچار شکاکیت در بینش و نهایتاً اباهیگری در کنش خواهد شد. راهحل این بحران، حکمت اسلامی است.
وی تأکید کرد: حوزویان باید در حوزههایی چون اصالت وجود، تشخیص ذهنی و عینی، اصل علیت و متونی مانند اسفار ملاصدرا، شفا ابنسینا و الهیات اشارات، پاسخهایی برای چالشهای فلسفی کوانتوم ارائه دهند. از سوی دیگر، دانشگاهیان باید در عرصه فناوری، مهندسی کوانتوم و فیزیک نظری پیشرفت کنند. همین تلفیق، میتواند بهعنوان مثال، سبب شود که ما امسال چند سنسور کوانتومی بسازیم یا یک لیزر کوانتومی تولید کنیم که بتواند جنگنده یا جاسوسی دشمن را ساقط کند.
وی هشدار داد: این اقتدار فناوری، اگر با ایمان و حکمت همراه نباشد، نهتنها مفید نیست، بلکه خطرناک خواهد بود. زیرا قدرت بدون خرد، به استکبار تبدیل میشود و استکبار، همان ریشه فساد در زمین است.
حکمت و هنر: تخیل، رکنی برای شکوفایی فرهنگی
خسروپناه در ادامه به موضوع هنر پرداخت و گفت: در حوزه هنر نیز نقش حکمت بسیار پررنگ است. هنر بدون تخیل، هنر نیست. اما این تخیل باید در چارچوب حقیقت و ارزشهای الهی شکل گیرد. دانشگاه هنر اسلامی تبریز و سایر مراکز فرهنگی کشور میتوانند با همکاری حوزههای علمیه، هنری خلق کنند که نه تنها زیبا باشد، بلکه الهامبخش و مصلحتآفرین نیز باشد.
وی خاطرنشان کرد: وحدت حوزه و دانشگاه یعنی اینکه حوزه حکمت را تبیین کند، دانشگاه علم را تولید کند، و این دو دست در دست هم دهند تا انسانی کامل، جامعهای سالم و تمدنی الهامگرفته از قرآن بسازند. دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، بر این نکته تأکید کرد که تمامی شاخههای هنر در عین نیاز به تخیل، نیازمند پشتوانههای معرفتی و اخلاقی هستند که نوع آن تخیل را رقم میزند.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی توضیح داد: تخیل گاهی بر پایه توهم است، گاهی بر تعقل، گاهی بر عقل نظری یا عقل عملی، و گاهی بر تلفیق عقل نظری، عملی، معاش و معاد که همان حکمت است. هنری که از این حکمت سرچشمه میگیرد، هنری است که میتواند انسان را به سوی کمال سوق دهد.
استاد خسروپناه با اشاره به آثار استاد محمود فرشچیان، گفت: وقتی میگوییم آثار فرشچیان حکیمانه است، منظور این نیست که صرفاً زیبا یا هماهنگ با مفاهیم دینی است، بلکه حکمت به همان معنای قرآنی در آن آثار سریان یافته است. این حکمت را در نقاشیهایی چون عصر عاشورا، ضامن آهو، پنجمین روز آفرینش، شمس و مولانا، ابراهیم خلیلالله و حتی لیلی و مجنون میبینیم.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در پاسخ به دغدغههای متداول درباره مشروعیت موسیقی گفت: بحث این نیست که آیا یک صوت، لَحْوی مُضِرّ عَصبی است یا خیر — چرا که در این مورد اختلاف نظر فقهی وجود دارد. من شخصاً معتقد نیستم که هر موسیقی طربآور حرام باشد. همانطور که بعضی از محققان، از جمله آیتالله سبزواری در کتاب سبیلالله، به تفصیل بحث کردهاند.
وی ادامه داد: کسی ممکن است با سنتور، در دستگاه سهگاه یا چهارگاه، یا با نی و سهتار، موسیقیای اجرا کند که نهتنها طربآور نیست، بلکه الهامبخش تأمل، عرفان و تقوای الهی باشد. در مقابل، کسی دیگر ممکن است با همان سازها، یا با سبکهایی، موسیقیای اجرا کند که واقعاً لَحْوی مُضِرّ محسوب شود.
خسروپناه هشدار داد: با این حال، فقه تنها معیار تشخیص هنر اسلامی نیست. مهمترین معیار، سریان حکمت در آن هنر است. یعنی آیا این موسیقی، این نقاشی، این طراحی فرش یا این معماری، انسان را به سوی اولوالالباب سوق میدهد؟ آیا با عقل معاد، عقل معاش، عقل عملی و عقل نظری هماهنگ است؟
علوم انسانی: توصیف انسان محقق و انسان مطلوب
خسروپناه در بخشی از سخنانش به نسبت حکمت و علوم انسانی پرداخت و گفت: هر مسئلهای در حوزه علوم اجتماعی سه کار را انجام میدهد: توصیف انسان محقق (آنچه که هست)، توصیف انسان مطلوب (آنچه که باید باشد)، و راهکار تغییر انسان محقق به انسان مطلوب.
وی تصریح کرد: توصیف انسان محقق: کارِ دانشگاهیان است، از طریق روشهای تجربی، آماری و انسانشناسی. توصیف انسان مطلوب: کارِ حوزویان است، از طریق فقه، کلام، عرفان و فلسفه اسلامی. تغییر انسان محقق به انسان مطلوب: نیازمند همکاری عینی و نظری حوزه و دانشگاه است. ما در سند دانشگاه اسلامی که ۱۲ سال پیش تدوین شد، به این مسئله توجه کردیم. اما اکنون باید این سند اجرا شود، نه اینکه فقط در مراسم سالانه وحدت حوزه و دانشگاه، دور هم جمع شویم و میهمانی کنیم.
استاد خسروپناه به حوزه پزشکی اشاره کرد و گفت: در فقه اسلامی، قاعده لا ضرر یکی از مهمترین قواعد در کنار لاحرج است. این قاعده، ریشه در حکمت دارد: چرا که حکمت، به دنبال حفظ نفس، عقل، نسل، مال و دین است. وی تصریح کرد: اگر پزشکان، محققان و متخصصان دانشگاهی، با فقها و حوزویان همکاری کنند، میتوانند راهکارهایی برای مسائلی چون اخلاق پزشکی، پیوند اعضا، هوش مصنوعی در پزشکی یا واکسیناسیون در شرایط اضطراری ارائه دهند که هم از دید علمی معتبر باشد و هم از نظر اسلامی مبتنی بر حکمت و رحمت الهی.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: وحدت حوزه و دانشگاه یعنی این حوزه حکمت را تبیین کند، دانشگاه دانش را تولید کند، و این دو با هم، انسان کامل و جامعه سالم را بسازند. این، هدفی است که نهتنها برای حل مسائل کشور، بلکه برای بقای تمدن اسلامی ضروری است.
حکمت، راهحل بحرانهای نظاممند جامعه؛ از سقط جنین تا حکمرانی سلامت
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، با اشاره به چالشهای پیچیده جامعه معاصر، تأکید کرد که فقه فردی و حکمرانی نظاممند باید با یکدیگر همآهنگ شوند تا بتوان به مسائلی چون بیماریهای ژنتیکی، سلامت جمعی و پایداری نظامهای اجتماعی پرداخت.
وی گفت: در فقه اسلامی، قاعدههای لاضرر، نفی اضطرار و نفی اکراه همگی از یک خانواده معرفتی هستند و هدفشان حفظ حیثیت انسانی و رفع مشکلات جامعه است.
خسروپناه با بیان مثالی از زمینه پزشکی و خانواده، توضیح داد: امروزه زوجهایی هستند که پیش یا پس از ازدواج، آزمایشهای ژنتیکی نشان میدهد جنین آنها به بیماریهایی مانند اتیسم یا سایر ناهنجاریهای شدید مبتلا خواهد بود. گاهی این بیماریها قابل درمان نیستند و هزینههای مراقبت از چنین کودکی به میلیاردها تومان در سال میرسد.
وی افزود: در چنین شرایطی، فقه بر اساس قاعده لاحرج اجازه میدهد که تا پیش از بلوغ جنین (معمولاً تا ۱۲ هفته)، در صورت وجود سختیهای فاحش برای خانواده، سقط جنین صورت گیرد. اما این تصمیم فردی، وقتی در سطح نظام سلامت تعمیم یابد، دیگر فقط یک حکم فرعی نیست؛ بلکه یک چالش حکمرانی محسوب میشود. استاد خسروپناه هشدار داد: اگر هر خانوادهای بهتنهایی این تصمیم را بگیرد، در حالی که نظام سلامت از پذیرش مسئولیت جمعی سرباز بزند، یک اختلال عمیق در عدالت اجتماعی و تداوم نظام سلامت ایجاد میشود.
وی سؤال کلیدی را مطرح کرد: چرا نتوانیم همانطور که قاعده لاحرج را در مسائل فردی بهکار میبریم، آن را در سیاستگذاری نظام سلامت نیز جاری کنیم؟ چرا حکمرانی سلامت نتواند بهگونهای طراحی شود که هم از حقوق جنین حمایت کند و هم از بار مالی و روانی غیرقابل تحمل بر دوش خانوادهها جلوگیری نماید؟
استاد خسروپناه با اشاره به کتاب خود با عنوان لاضرر و لاضرار، گفت: در این کتاب ۷۸۰ صفحهای، ۳۰۰ صفحه را به مصادیق کاربردی قاعده لاضرر اختصاص دادهام و بخش عمدهای از آن به حکمرانی در نظامهای اجتماعی میپردازد: از نظام سلامت و نظام خانواده گرفته تا نظام امنیتی و نظام قضایی.
وی تصریح کرد: منظور من از حکمت، صرفاً فلسفه نیست؛ بلکه حکمت عملی یعنی فقه و اخلاق و همچنین حکمت نظری یعنی عرفان و کلام هر دو مد نظر است. حکمت، آن معرفتی است که میتواند انسان را به کمال برساند و جامعه را به عدالت بکشاند.
وحدت حوزه و دانشگاه: تنها راه تمدن اسلامی نوین
در پایان، استاد خسروپناه گفت: حوزه وظیفه آموزش حکمت را دارد. دانشگاه وظیفه کشف طبیعت، انسان و جامعه را بر عهده دارد. ترکیب این دو، تنها راه حل مسائل کشور و سوق دادن جامعه به سوی تمدن اسلامی نوین است.
وی با تأکید بر نیاز به گفتوگوی صبورانه و کرسیهای آزاد اندیشه، گفت: حوزویان و دانشگاهیان نباید با سستحوصلگی یا تعصب، از هم روگردان شوند. باید با حلم و تفکر آزاد، دور هم جمع شوند و راهحلهایی اصیل، اسلامی و کاربردی ارائه دهند.
انتهای پیام/


