سینمادارها «اتاقک گِلی» را قربانی کردند/ همکاری بخش خصوصی و نهادها راهگشای سینماست

به گزارش خبرگزاری آنا، برنامه سینمایی «هفت» به تهیهکنندگی محمدحسین تنکابنی و با اجرای بهروز افخمی جمعه شبها ساعت ۲۲ روی آنتن شبکه نمایش میرود.
در میز سینمای ایران، آرش خوشخو و رضا صدیق فیلم سینمایی ««اتاقک گلی»» را مورد نقد و بررسی قرار دادند.
علی بحرینی منتقد سینما در ابتدای برنامه به صورت تلفنی روی خط آمد و گفت: هفته گذشته میز نقد «آنجا همان ساعت» در برنامه برگزار شد که اتفاق خوبی بود و شان آقای الوند و همنسلان ایشان در آن میز رعایت شد. در میز بعدی آقای اطیابی حرفهایی زدند که برای من تاسف برانگیز بود. من عبارتی مودبانهتر از بیخردی نمیتوانم در حرفهای آقای اطیابی پیدا کنم. نمیدانم ایشان از چه چیزی عصبانی بودند. شاید، چون جریانی در سینمای کمدی با حضور بهرام افشاری و کریم امینی ایجاد شده است که بر فیلمهای آقای اطیابی چیره شده است و فیلم مبتذل «دایناسور» آنقدر که باید فروش نداشت. نمیدانم آقای اطیابی چه تعریفی از نقد و منتقد دارند.
اطیابی از منتقدان طلبکار است
وی افزود: آقای اطیابی از منتقدان طلبکار هستند، اما باید از جامعه ناراحت باشند که منتقدان را خسته و به حاشیه رانده است. او هر ۵ ثانیه یکبار لفظ «مردم» را به کار میبرد تا احیانا اگر «هتل ۵» یا «دایناسور ۶» را ساخت عموم مردم با فیلمش همراه باشند. اگر «پیرپسر» زیر ۳۰ میلیارد تومان فروخته بود و «دایناسور» بالای ۳۰۰ میلیون تومان فروش داشت اکنون آقای اطیابی تا این حد از منتقدان عصبانی نبودند. اگر فضای نقد سینما مانند دهه ۶۰ جدی گرفته شود شاید جایی برای امثال آقای اطیابی در سینما باقی نماند.
رضا صدیق عنوان کرد: دیوار منتقدان همواره کوتاه است و از قدیم هم همینطور بوده است و اولین صف حمله به منتقدان شامل تهیهکنندگان و کارگردانان بودهاند. معتقدم که نقد منتقد مربوط به حوزه درون صنفی است.
علی بحرینی در پایان تاکید کرد: خواهشم از مخاطبان این است که در کنار شنیدن بحثهای سینمایی، کودکان گرسنه غزه را فراموش نکنند. اوضاع آنجا همچنان بحرانی است و کودکانی نه بر اثر گلوله یا بمب، بلکه در تداوم قحطی از گرسنگی جان میدهند. سینما و نقد شاید اعصاب ما را درگیر کند، اما رنج واقعی جایی دیگر رقم میخورد.
آرش خوشخو درباره فیلم «اتاقک گلی» بیان کرد: مخاطبان تا پایان فیلم در سالن سینما نشستند یعنی این فیلم خط داستانی خوبی داشت و پرهیجان و پرزحمت بود. کارگردان برای حفظ ضرباهنگ داستان زحمت کشیده بود. خط داستانی فیلم به خوبی تغییر کرد. «اتاقک گلی» بیشتر وجه تبلیغاتی داشت و صحنههای نمادین زیادی داشت. اما این فیلم و دیالوگهایش کمی قدیمی بود و نمیدانم چرا شخصیتهای خوب را در فیلمها میکشیم. هنوز صحنههای گلوله خوردن در فیلم بسیار مبتدی ساخته میشود و مسئولان جلوههای ویژه باید در این رابطه توضیح دهند.
فیلمی که با شرایط امروز همخوانی دارد
رضا صدیق عنوان کرد: من ایده «اتاقک گلی» را خیلی دوست دارم. پلات عاشقانهای اتفاق میافتد که ناگهان در یک موقعیت جنگی تنیده میشود و این آدمهای عادی در شرایط جنگی سلحشوری خاصی از خود نشان میدهند. به صورت برنامهریزی نشده اکران این فیلم با شرایط کنونی ما گره خورد و باعث شد مخاطب با روستاییهای این فیلم همذاتپنداری کند. برای من عجیب است فیلمسازی که توانسته چنین فیلمی بسازد که خیلی پرهزینه نبود، اما در کار بعدی خود فیلم بیگ پروداکشن «آسمان غرب» را میسازد که چند پله عقبتر از فیلم اولش است.
وی ادامه داد: سینماداران ما نسبت به برخی فیلمها کملطفی و بیلطفی میکنند. این فیلم باتوجه به اتمسفری که دارد امکان فروش نسبتا خوبی دارد. یک سینمادار و پخشکننده به راحتی میتوانند برخی فیلمها را قربانی کنند. من هم معتقدم که جلوههای ویژه یکی از بزرگترین ضعفهای فیلم است.
آرش خوشخو گفت: اگر فیلم بعدی آقای عسگری یک فیلم پلیسی و پرحادثه باشد محک کارگردان مشخص میشود. این فیلم پرحادثه بود و اگر فیلمنامه خوبی برایشان نوشته شود احتمالا میتوانند کارگردانی باشند که فیلمهای پرحادثه و اکشن خوب میسازند.
صدیق تصریح کرد: از تورج الوند بیشتر در فیلمهای شهرستان استفاده میکنند و او شیرینی ذاتی خاصی دارد. اگر به او بها دهند تورج الوند قابلیت این را دارد که در فیلمهای متفاوتی بازی کند و جزو امیدهای بازیگری در سینمای ما باشد. تورج الوند در این فیلم مدام بین نیروهای نظامی و مردم در رفت و آمد است و به قدری برونگرا بازی میکند که نفس مخاطب نیز بند میآید.
خوشخو عنوان کرد: پخشکنندهها باید در ۶ ماه دوم سال در اکران فیلمها تغییر رویه بدهند، زیرا در ۶ ماه اول سال کمدیها نیز فروش بالای ۲۰۰ میلیارد نداشتند.
صدیق گفت: سینماداران نیز باید نگاهشان را نسبت به اکران برخی فیلمها تغییر دهند تا شاید برخی فیلمها امکان بروز و ظهور و پیدا کردن مخاطب را پیدا کنند. این شکل از سینمای اجتماعی نیز اشتباه است. تهیهکنندگان و سینماداران باید به سمت فرمهای مختلف سینمایی بروند و دست مخاطب را در انتخاب فیلم و ژانرهای مختلف باز بگذارد.
تفکیک سینمای ارگانی و بخش خصوصی اشتباه است
پرونده ویژه این قسمت از برنامه «سینمای ارگانی» نام دارد و مریم پیرکاری (مدیرعامل موسسه تصویرشهر) و محمد ساسان (مدیر تولیدات سینمایی سازمان سینمایی سوره) در این بخش حضور داشتند.
پیرکاری عنوان کرد: عنوان سینمای ارگانی بار معنایی منفی دارد و سینمای نهادی و سینمای دولتی ما قرار است یک بازوی کمکی برای تولیدات سینمایی باشد. در زمان جنگ تحمیلی اگر نهادها نبودند ممکن بود سینما نتواند سرپا بایستد. نهادها در شرایط سخت پای سینما میایستند و تولیدات را ادامه میدهند.
ساسان گفت: تفکر جداسازی سینمای ارگانی با سینمای خصوصی اشتباه و یک بحث بی دلیل است. من معتقدم که با توجه به محدودیت ژانر دد سینمای خصوصی اگر این نوع سینما وجود نداشته باشد ما با بحث مرگ برخی ژانرها مواجه میشویم.
پیرکاری تصریح کرد: من بحث خصوصی و بخش نهادی را خیلی ازهم جدا نمیدانم. ما در شهرداری تهران این مساله را ثابت کردیم که میتوان با همراهی بخش خصوصی فیلمی ساخت که فروش خوبی هم داشته باشد یعنی بازوهای دولتی میتوانند ریسکپذیری را در بخش خصوصی کاهش دهد.
ساسان عنوان کرد: در چندسال گذشته که در حوزه هنری بودهام ۲-۳ اثر دفاع مقدسی مستقل هم دیدهام که به شدت ازنظر کیفیت ساخت پایین بوده است. برخی مردم و مخاطبان نیز این درخواست را دارند که برخی فیلمسازان نوع خاصی از فیلم را بسازند به طور مثال فیلم «پیشمرگ» سال گذشته فروش نسبتا خوبی در گیشه داشت و سیمرغ مردمی فجر را دریافت کرد.
پیرکاری گفت: دست بخش خصوصی در تبلیغات فیلم بازتر از بخش دولتی است به طور مثال ما نمیتوانیم فیلمهایمان را در شبکههای ماهوارهای تبلیغ کنیم هرچند که سالن سینما در اختیار داشته باشیم.
ساسان در ادامه گفت: در سینمای دنیا تولید با تبلیغات تعریف میشود، اما همچنان در ایران مساله تبلیغات جدی گرفته نمیشود. به طور مثال گاهی فیلمهای ما در سینما مخاطب کمی دارند، اما مردم در پخش تلویزیونی از فیلم استقبال میکنند.
ضرورت آسیبشناسی سینمای ارگانی
رضا صدیق در ادامه این بخش گفت: در لزوم وجود سینمای ارگانی شکی وجود ندارد، زیرا یکی از مهمترین وجوه پولهای دولتی صنعتی شدن سینمای ایران است. ما پیش از جدی شدن این ارگانها پروژههای بیگ پروداکشن زیادی نداشتیم. مساله ما آسیب شناسی این ارگانها است و باید ببینیم هدف و وظیفه این ارگانها در سینما چیست. گاهی ارگانها از پخش خصوصی حمایت میکنند و دست تهیهکننده و کارگردان را در ساخت فیلم باز میگذارند مانند فیلم «ماجرای نیمروز». یک نمونه دیگر این است که خود ارگانها متمرکز در برخی موضوعات فیلم بسازند. یکی دیگر از کارکردهای نهادها سینماداری و پخشکنندگی است. درحال حاضر هدف ما در سینمای ارگانی گم شده است. ما امسال در جشنواره فجر ۲ فیلم درباره غائله شمال و ۲ فیلم درباره شهید علی هاشمی داشتیم این مساله نشان میدهد که نهادهای سینمایی ما با یکدیگر هماهنگ نیستند.
ساسان عنوان کرد: سازمان اوج یک فیلم درباره مقطع تشکیل قرارگاه سری نصرت ساخت و حوزه هنری یک فیلم درباره مفقود شدن شهید علی هاشمی و کشف پیکر این شهید ساخت. سریال «اشک هور» نیز در هفته دفاع مقدس امسال به پخش تلویزیونی میرسد و فیلم سینمایی «اشک هور» از دل این سریال ساخته شد. دوستان در نهادها با یکدیگر مشارکت دارند.
صدیق تصریح کرد: تجربه من به عنوان یک منتقد این است که هرکدام از این ارگانها باید بنا به وظیفه و تعریف خود یک خلائی را پر کنند، اما اینگونه نیست. در سالهای اخیر ما فیلمهای کمی درباره مشاهیر داریم درحالی که تمرکز این ارگانها درباره دفاع مقدس شده است. نوع سیاست گذاری سینمای ارگانی ما باید اینگونه باشد که نهادها پروژههایشان را با هم به اشتراک بگذارند تا ارزش افزودهای برای هم داشته باشند.
محمد ساسان عنوان کرد: در سالهای اخیر تیمهای مدیریتی ارتباطات زیادی با نهادهای دیگر گرفتهاند، اما میتواند هماهنگی بیشتری صورت بگیرد. من متولی این امر را سازمان سینمایی میدانم که باید ریلگذاری کنند. در سالهای گذشته خط مشخص سازمان سینمایی وجود داشت، اما در این دوره هنوز خط سازمان سینمایی مشخص نیست. برخی از این سازمانهای دولتی صرفا حمایتی هستند، اما برخی مولف هستند و این موضوع برایشان مهم است که تولید فکر داشته باشند.
مریم پیرکاری گفت: ما فیلمی در رابطه با فرهنگ ترافیک داریم. بخش خصوصی برایش دغدغه نیست که فیلمی در حوزه ترافیک بسازد.
صدیق عنوان کرد: در سالهای گذشته برخی نهادها خودشان مستقلا فیلم ساختند درحالی که باید با همافزایی باهم فیلم بسازند تا قدرتشان بیشتر شود.
ساسان گفت: در حوزه تولید این همافزایی میان نهادهای مختلف به وجود آمده است، اما در مساله اکران و پخش و تبلیغات مشکلات زیادی وجود دارد.
پیرکاری عنوان کرد: سینمای نهادی باید سینما را به سمت صنعتی شدن ببرد به طور مثال بخش خصوصی از پس برخی تکنولوژیهای روز دنیا و تربیت نیروی انسانی برنمی آید و نهادهای دولتی باید در این حوزه ورود جدی داشته باشد.
معضل عجله برای رساندن فیلمها به جشنواره فجر
بهروز افخمی گفت: این نهادها احساس میکنند که فیلم را باید حتما به جشنواره فیلم فجر برسانند و این مساله باعث میشود به فیلمها ضربه جدی وارد شود.
پیرکاری عنوان کرد: ما دوست نداشتیم فیلم «بی بدن» سال گذشته در فجر حضور داشته باشد، اما به ما گفتند که فیلم باید به جشنواره برسد و صدماتی برایمان داشت. جشنواره فیلم فجر مخصوصا برای جشنواره فیلم اولی بسیار اهمیت دارد.
صدیق گفت: در این سالها ناخواسته به دلیل برخی جریانها سینمای ارگانی به عنوان رقیب بخش خصوصی تعریف شده که کاملا اشتباه است. سوال اینجاست که چرا سینمای ارگانی ما خودش را متصدی و تسهیلگر حوزه سینما نمیبیند؟
ساسان تصریح کرد: سینمای ایران متاثر از فضای کلی سینما است و این به معنای نیروی انسانی یعنی فیلمساز است. ما سالهاست که نمیتوانیم از ظهور فیلمسازان بزرگ صحبت کنیم. دیگر فیلمسازی که یک فیلم تاریخی یکتا بسازد نداریم.
صدیق گفت: یکی از اهداف ارگانها این است که نیروی انسانی تربیت کند. متاسفانه برخی مدیران به دلیل کمبود نیرو خودشان وارد حوزه تهیهکنندگی شدند. یک مدیر نباید به خودش اجازه دهد که تهیهکننده شود درحالی که او باید نیروی انسانی تربیت کند.
پیرکاری توضیح داد: ما در تصویرشهر به زیست شهری و خدمات شهری توجه ویژه داریم. مثلا قرار است یک کاری با مشارکت سازمان سینمایی سوره بسازیم که درباره رفتار شهروندی است. ساخت آثاری مانند مرد آرام نیز به دلیل وجود فرهنگسراها بود که میتوانست در این اماکن اکران شود. اکنون برخی افراد در عرصه مدیریت فرهنگ و هنر حضور دارند که نیاز به صبر دارد تا خروجی آنها مشخص شود.
نهادها از فیلمسازانی حمایت کنند که بخش خصوصی حامی آنها نیست
صدیق عنوان کرد: پول باید خرج فیلمسازان و استعدادهایی شود که بخش خصوصی از آنها حمایت نمیکنند. سازمانهای فرهنگی یکسری چارچوب برای ساخت فیلم دارند و اینجا خطر جدی وجود دارد که بخشی از جوانان عشق سینما که از نظر زیست و نگاه شخصی با این ارگانها همپوشانی ندارند، مجبور میشوند به برخی مسائل تظاهر کنند.
مریم پیرکاری در پایان تصریح کرد: سینمای نهادی به بخش خصوصی کمک میکند. ما تمام تلاشمان را میکنیم که تولیداتمان در راستای زیست شهری باشد.
محمد ساسان عنوان کرد: در این مساله که سینمای ایران پس از انقلاب درخشانتر شده است، شکی نیست، اما همواره به این فکر میکنم که چطور میتوان در سینما به این جایگاه رسید که مساله دشمن شد. امیدوارم سینما ایران حامل پیام والای انقلاب اسلامی در عرصه جهانی شود.
رضا صدیق در پایان اظهار کرد: در دهه ۶۰ بدون پول هم ۸ سال از کشور دفاع کردیم و هم فیلمهایی مانند «مهاجر» ساختیم، زیرا عنصری به نام ایمان در وجود تک تک آدمها وجود داشت. اکنون ما با مساله فقدان ایمان میان افراد مواجه هستیم و پول و امکانات در مرحله بعدی قرار میگیرند. تا زمانی که ما مساله ایمان را در سینما تقویت نکنیم افقهای روشنی مقابل ما قرار نمیگیرد.
بهروز افخمی خاطرنشان کرد: حاتمیکیا از دل جنگ آثار مهمی ساخت که شرایطش قابل تقلید در محیط آزمایشگاهی نیست. جنگ ۱۲ روزه نشان داد نسل جوان با سرعت، تکنولوژی و آمادگی ویژه، توانایی مواجهه با بحرانها را دارند و میتوانند سبک جدید روایت سینمایی را کشف کنند.
«شیفت آخر» در هفت بررسی شد
امیر قادری و رامتین شهبازی نیز در میز سینمای جهان به نقد و بررسی فیلم «شیفت آخر» (Late Shift) پرداختند.
امیر قادری گفت: مشکل ما با خیلی از فیلمهای چندسال اخیر ایران و جهان این است که نه میتوان با خیال راحت از آنها انتقاد کرد و نه تعریف. در این شرایط آدم باید مراقب باشد تا توقعش از سینما پایین نیاید. این فیلم هم نکتههایی دارد.
رامتین شهبازی تصریح کرد: این فیلم سفارشی نیست، اما از یک بحران اجتماعی در زندگی پرستاری حرف میزند. این مساله نشان میدهد که در جامعه هدف تاثیرگذار بوده است. من با فیلمهایی که درباره شغلهای خاص هستند ۲ مشکل دارم؛ یکی اینکه آیا فیلم میتواند شرایط آن کار را به مخاطب منتقل کند. فیلم سعی میکند از زبان دراماتیک خود استفاده کند و مخاطب مدام با اتفاقات مختلف مواجه است و ریتم بالایی دارد. شاید ما نیاز داریم که کمی بیشتر به این شخصیت نزدیک شویم و به قدری درگیر حوادث میشویم که همذاتپنداری کمی با مخاطب داریم.
وی ادامه داد: ما به طور کل در فیلم شخصیتی داریم که کنشگر یا منفعل است. در این جنس فیلمها کنش شخصیت از برآیند فیلم معنا پیدا میکند.
بهروز افخمی عنوان کرد: «شیفت آخر» فیلم خیلی خوبی است، زیرا با کمترین میزان دیالوگ و حرکتهای زنده و در جریان مواجه هستید. این فیلم به شدت سینما است و تمام نماهایش باید روی پرده دیده شود و مخاطب را به شدت درگیر میکند. فیلم داستان مهمی ندارد، اما برای مخاطب مهم نیست که داستان از همان ابتدا لو برود، زیرا لحظهها و صحنههای سرگرم کننده و مهمی دارد.
امیر قادری تصریح کرد: «شیفت آخر» فیلم بدی نیست. داستانی انسانی و دوست داشتنی دارد، اما چیزی که ما از سینما توقع داریم فراتر از این چیزها است. این فیلم تصاویر تلویزیونی دارد. من موافق فیلمی تا این حد بیانگر نیستم گویا فیلم مانند یک گزارش خبری میشود. فیلم «بیمارستان» در یک بیمارستان در نیویورک میگذرد که یک کمدی سیاه است و تک تک بیماران در این بیمارستان فوت میکنند.
شهبازی بیان کرد: به دلیل نزدیک شدن فیلم به فضای گزارش خبری ما به این سمت سوق پیدا میکنیم که گویا فیلم سینمایی تماشا نمیکنیم. ما در ابتدا با شمایلی از یک پرستار مواجه میشویم و نقش این خانم پرستار در بیمارستان و خارج از بیمارستان متفاوت است. این خانم شیفت را از یک همکار آقا تحویل میگیرد و حرکات مردانه پیدا میکند. نکته جالب توجه این فیلم برای من تجربه بدن مندی است. اینکه مساله بدن مندی چطور در این فیلم روایت میشود و چطور به مخاطب منتقل میشود دو نکته متفاوت هستند.
امیر قادری اظهار کرد: پالین کیل درباره فیلم «هیروشیما عشق من» گفته بود عذاب وجدانی که به مخاطب منتقل میشود بخشی از تجربه هنری فیلم نیست. این پیامهای انسانی بیانگر و بدون چالش که اتفاقا در «شیفت» آخر اصلا سفارشی به نظر نمیرسد نباید باعث شود که ما به فیلم امتیاز مثبت بدهیم.
این قسمت از برنامه «هفت» به محمدعلی کشاورز بازیگر سینما و تلویزیون تقدیم شد.
انتهای پیام/