چرا نخبگان به سمت معلمی نمیآیند؟

ناصر سالاری، معاون آموزش متوسطه استان سیستان و بلوچستان به بررسی چالشهای آموزش و پرورش پرداخت و به خبرنگار آنا گفت: بحث چالشها و تحولات نظام آموزش و پرورش در کشورمان، از پیچیدهترین و حیاتیترین چالشها محسوب میشود. این چالشها بهصورت ساختاریافته بر نظام تعلیم و تربیت عمومی کشور تأثیرگذار هستند.
سالاری با بیان اینکه یکی از مهمترین چالشها، کمبود نیروی انسانی کیفی و توزیع ناعادلانه نیروها است، ادامه داد: مصداق این عنوان، کمبود معلم در برخی مناطق بهویژه مناطق محروم، روستایی و حاشیهنشین است. از طرف دیگر، تمرکز نیروها در شهرهای بزرگ و مهاجرت معلمان از مناطق کمبرخوردار به مناطق برخوردار، باعث ایجاد جذب ناکافی نیروهای جدید شده است. این امر ناشی از جذابیت پایین شغلی معلمی از نظر حقوق، مزایا و جایگاه اجتماعی است که اخیراً برای معلمان در جامعه متصور شده است. در نتیجه، نخبگان علمی رغبت چندانی برای حضور در فضای آموزش ندارند.
سالاری با بیان اینکه چالش دیگر، مسائل معیشتی و انگیزشی معلمان است، اظهار کرد: حقوق و مزایای ناکافی متناسب با حجم کار و مسئولیت سنگین معلمان، یکی از این مشکلات است. برای مثال، یک کارمند اداره برق یا آب، ساعت کاری مشخصی دارد و پس از پایان ساعت کاری، هیچ مسئولیتی ندارد؛ در حالی که یک معلم در تمام ساعات روز و ماه سال درگیر دانشآموزان است. از تدریس گرفته تا پاسخگویی به سوالات، تصحیح اوراق در خارج از زمان تدریس و حتی در تابستان، معلم درگیر مسئولیتهای خود است. با این حجم کار و مسئولیت انسانسازی که بر عهده معلم است، حقوق و مزایای تعریفشده برای او کافی نیست.
وی ادامه داد: این در حالی است که مهمترین رسالت معلم، تربیت انسان است؛ رسالتی که اگر مهمتر از این وجود داشت، قطعاً خداوند آن را به پیامبرش میداد. فقدان نظام پرداخت مبتنی بر شایستگی و عملکرد نیز یکی از چالشهای مهم است. فشارهای اقتصادی منجر به اشتغال همزمان معلمان در چند شغل شده که به تبع آن، تمرکز آنها بر تدریس کاهش یافته است. وقتی معلمی برای تأمین معیشت مجبور به داشتن شغل دوم یا سوم است، طبیعی است که نتواند بهطور کامل بر کلاس درس، دانشآموزان و مسائل آموزشی تمرکز کند. این موضوع باعث کاهش کیفیت تعامل بین معلم و دانشآموز میشود. همچنین، ضعف در تقدیر از معلمان، چه به صورت مادی و چه معنوی، از دیگر چالشهای این حوزه است.
وی ادامه داد: کمبود آموزشهای اثربخش ضمن خدمت نیز از دیگر مشکلات است. دورههای کوتاهمدت بدون پشتیبانی بلندمدت، تأثیر چندانی ندارند. مقاومت در برابر نوآوریها نیز به دلیل فرسودگی شغلی یا ناآشنایی با روشهای مدرن، چالش دیگری است. کلاسهای پرجمعیت نیز باعث کاهش کیفیت تعامل با دانشآموزان میشود. ناهماهنگی بین تحصیلات دانشگاهی و نیازهای مدرسه نیز مشکل دیگری است. فاصله بین دانش آکادمیک و مهارتهای مورد نیاز در کلاس درس بسیار زیاد است. برای مثال، معلمانی که از دانشگاه فرهنگیان فارغالتحصیل میشوند، پس از ورود به مدرسه متوجه میشوند که آنچه در دانشگاه آموختهاند، با واقعیتهای کلاس درس فاصله دارد.
وی افزود: این موضوع نشاندهنده کاربردی نبودن دانش تخصصی ارائهشده در دانشگاههاست. همچنین، کمبود نیروهای متخصص در رشتههای خاص مانند مشاوره، فناوری و آموزش استثنایی نیز از دیگر چالشهاست.
سالاری ادامه داد: چالش مدیریتی نیز از موارد مهم است. ضعف در نظام ارزیابی عملکرد، نبود معیارهای شفاف برای سنجش اثربخشی معلمان، تمرکزگرایی شدید و کاهش اختیارات مدیران مدارس در جذب و مدیریت نیروها، از جمله این مشکلات است. مدیران مدارس اختیار چندانی در انتخاب و مدیریت معلمان ندارند و تنها مجری دستورالعملهای از پیش تعیینشده هستند.
وی افزود: این موضوع باعث کاهش انعطافپذیری و خلاقیت در مدیریت مدارس میشود. همچنین، چرخش مدیریتی در سطوح مختلف و بیثباتی در برنامهریزی بلندمدت نیز از چالشهای دیگر است.
سالاری با بیان اینکه با هر تغییر مدیریتی، برنامههای قبلی کنار گذاشته میشود و همه چیز از نو آغاز میشود، اظهار کرد: این بیثباتی، مانع از پیشرفت پایدار در نظام آموزش و پرورش میشود.
وی افزود: باید به رویکرد و الگوهای شناسایی مسائل و مشکلات نیز توجه کرد. بدون تحلیل دقیق و ارائه راهکارهای عملی، حل این چالشها دشوار خواهد بود.
انتهای پیام/