چنانت بکوبیم که گردی تریک

به گزارش خبرنگار آنا، ابوالفضل فیروزی شاعر و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام خمینی(ره) شهرری به مناسبت پاسخ کوبنده به تجاوز رژیم پوشالی و غاصب صهیونیستی و آمریکای جنایتکار قطعه شعری در قالب مثنوی در اختیار خبرگزاری آنا قرار داده است که از نظر مخاطبان میگذرد.
مثنوی هزلی «آخر شاهنامه»
بنام خداوند ایران زمین
خداوند کوبندهٔ ظالمین
خداوند قهّارمستکبران
برآرندهٔ قشر مستضعفان
شکافنده صبح و ربّ الفلق
نگاهدار مؤمن ز ضجر و قلق
فرستنده روح بر مؤمنان
گزینندهٔ خیل پیغمبران
دمیده ز روحش به آب وبه طین
درآورده آدم بروی زمین
سلامش به روح و به آل رسول
که ختم نبوّت بدو شد قبول
سلام علی نوح فیالعالمین
به موسی و عیسی، خلیل مَهین
ز سیل جهانگیر وکرب عظیم
رهانید نوحش را به لطف عمیم
گلستان نمود آتش و دود را
به یک پشهای کشت نمرود را
ز دریا رهانید آن موسیان
ولی کرد مغروق فرعونیان
به چوبی فروخورد افسونشان
فرو کرده در خاک قارونشان
به عیسی دمی مرده را زنده کرد
به روح اللهی گریه را خنده کرد
فرستاد، چون ختم پیغمبران
فرو ریخت بتهای آخر زمان
شکاننده طاق کسری و روم
نگهدار مؤمن ز شیطان شوم
به روح خدایی ز نسل حسین
برانگیخت مردی ز خاک خمین
سترگی فرستاد ز آل رسول
که بشکست شاخ شاهان گول
از این بوم بر برد شرّ و ستم
بشد سایه شوم شاهانه کم
بناکرد براین زمین منیر
نظامی چنین پیر روشن ضمیر
چنانکه به انفاس روح اللَّهیش
دگر بار احیا بشد دین وکیش
بیفتاد لرزه به کاخ ستم
چو شد رایت او به عالم عَلَم
بپاشید از هم نظام جهان
به نظم نوینش برآورد جان
بلرزید کاخان سرخ وسپید
به دلها بینداخت نور امید
ولی جبهه جور وکفر ونفاق
نمودند بر ضد او اتّفاق
ز شرق و زغرب و ز نزدیک ودور
بر او هجمه بردند با قول زور
شیاطین ز هرجا براو تاختند
دراین هجمشان جملگی باختند
سر این شیاطین إنسی تبار
نبودی مگر شرّ این روزگار
نبودی مگر جز همین خیره سر
که از دست او شد جهان پر شرر
حرامی کودک کش نانجیب
که از عقل و ایمان بود بینصیب
ز نسل کریستف کلب کثیف
همان دزد دریایی ناخلیف
هم آنانکه کشتند سرخ وسیاه
زمین وزمان شد از آنان تباه
ز تخم وتبار همین ناکسان
برآمد یزیدان آخر زمان
ترامپ حرامزادهٔ خوک خو
به همراه صهیون نتانیاهو
به دنیا نمودن چندان فساد
که شد عقل معزول وایمان به باد
بود لعن مردم برآنان مدید
ز روز ازل تا به یومالوعید
هلاای یزیدان آخر زمان
الا الحذر! ز آتش خشممان
کنون بشنو آژیر اخطار ما
که آثار مرگت شده برملا
برو گم شو!ای مردک نابکار
تو را با مَهین ملک ایران چکار؟!
مکن با دم شیر بازی چو موش
بترس از نهیبش به گاه خروش
نمانده برایت دگر هیچ برگ
تلاویو پر شد ز ناقوس مرگ
برو گم شو!ای مردک زشت خو!
که از رای و مردی نبردی تو بو
برو توی سوراخ و بیرون نیا
وگرنه بسوزی به هردو سرا
شما را به ملک سلیمان چکار؟!
الا گنده عفریت شیطان تبار!
ز داوود ویعقوب وموسی مگو
که آنها کجا و تو بی آبرو؟!
نشانی ز داود اگر داشتی.
چرا تخمکین در زمین کاشتی؟!
صدای تو انکرتر از هر الاغ
گلستان نباشد غریو کلاغ
دهان کثیفت ببند از سخن!
مگو یاوه بیشای پلید لجن!
دهان نجست ببند از گلو
که گیرد گلویت ز نام هلو
هرآنکس که چرک ونجاست خورد
نشاید که نام بزرگان برد
سلیمان وداود خصم تو باد
یهودی نباشد! یهودا نماد!
کجا رسم داوود رسم تو بود؟!
سلیمان اگر بود خصم تو بود!
ز تو هرکه را مردی و غیرت است
ز دل انزجار است وبس نفرت است
سلیمان نکردی به موری ستم
ولیکن تو کردی ستم بیرقم
سلیمان به داد ودهش شهره بود
سراسر تو ظلمی و بخل و عنود
بکشتی هزاران زن ومرد پاک
بسی کودکان بردهای زیر خاک
سلیمان بُوَد خصم صهیونیان
بود منزجر از ستم پیشگان
بری باد داوود از رسمتان
بود جمله انبیا خصمتان
سلیمانی آن مرد ظلمت ستیز
ز دست شما شد تنش ریز ریز
شما دشمن عدل ودادید و رای
ز دست شما فتنه افتاده جای
ز دست پلید شما ناکسان
ندارد امان شرق وغرب جهان
تو آن صهیون پست واهریمنی
یهودی نباشی تو یک چلمنی
به زشتی وشنعت به شرّ وبدی
نباشد به مثل شما یک ددی
نیامد به هستی چو زشتیّتان
ندیده جهان، چون پلشتیان
ولی زود باشد که از خاوران
بخیزد ز هر سو کران تا کران
چنان گربادی بخیزد ز خاک
که هرچه ستمکار گردد هلاک
برآرد دمار ستم پیشگان
نماند زآنان یکی در جهان
درآریم از بیخ وبن خارتان
سرآید دگر دور افکارتان
بهدست توانمند ایران زمین
به خواری وخفّت بیفتی غمین
ببازی سرت راچو دراین قمار
پرت از سرت نئشگی وخمار
به موشک چنانت بگوبیم سخت
که از تخت افتی وبرگشته بخت
گریزی ز سرتاسر خاوران
ز ملک سلیمان ومرز کیان
بیفتی به خواری وخفت چنان
که جبران نگردد دگر این زیان
بیفتی به خفّت چو اجداد خویش
ز بس کردهای ظلم وبیداد پیش
ز موشک «فتّاح هایپرسونیک»
چنانت بکوبیم که گردی تریک
بیفتی در اعماق دوزخ به سر
چنانکه نماند ز تو خاکستر
چنان آتشی شد بهجانم پدید
که این هزلگویی به شعرم کشید
انتهای پیام/