۲۷/ خرداد /۱۴۰۴

«یزدان»؛ تلاش تلویزیونی در طراحی «منظر ذهنی شهر»

«یزدان»؛ تلاش تلویزیونی در طراحی «منظر ذهنی شهر»
«منظر ذهنی» بیانگر تصاویری از شهر است که می‌تواند در اشکالی، چون پوشش‌های رسانه‌ای، تصورات قالبی و البته در بازنمایی‌های شهر در موسیقی، ادبیات و سینما تجلی پیدا کند. در واقع سینما، ادبیات، تلویزیون و سایر اشکال فرهنگی بایگانی‌های تصورات شهری به شمار می‌روند.

گروه فرهنگ خبرگزاری آنا-سیدمرتضی حسینی؛ «شهر» در قالب رسانه است که دیده و فهمیده شده و به موضوعی برای گفت‌و‌گو تبدیل می‌شود. شهر رسانه‌ای با شهری که در آن زندگی می‌کنیم متفاوت است. ما در رسانه می‌توانیم به‌راحتی ویژگی‌های شهری را دست‌کاری کنیم و آن را شهری با اخلاق نیکو یا شهری پر از زشتی نشان دهیم.۱

برای درک یک شهر همان‌قدر که توجه به منظر فیزیکی آن اهمیت دارد، مطالعه «منظر ذهنی» آن نیز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. چنین منظری نه‌تنها حاصل مواجهه فیزیکی با شهر و تجربه کالبدی آن، که تحت‌تأثیر تصویرسازی و بازنمایی‌های رسانه‌ای است که ساخته شده و تجلی پیدا می‌کند. «منظر ذهنی شهر بیانگر تصاویری از شهر است که می‌تواند در اشکالی، چون پوشش‌های رسانه‌ای، تصورات قالبی و البته در بازنمایی‌های شهر در موسیقی، ادبیات و سینما تجلی پیدا کند. در واقع سینما، ادبیات، تلویزیون و سایر اشکال فرهنگی بایگانی‌های تصورات شهری به شمار می‌روند».۲

مجموعه تلویزیونی «یزدان» که این شب‌ها روی آنتن شبکه سه سیما رفته است می‌کوشد تا با استفاده از همین منظر شهری، وجوه دراماتیک داستان اصلی و داستان‌های اپیزودیک خود را روایت کند؛ به همین خاطر هم هست که در بیان مناسبات بین شخصیت‌ها از رابطه «فرد به فرد» فراتر رفته و از محدودیت‌ها و فرصت‌هایی که زندگی در یک کلان‌شهر پیش روی آنان قرار می‌دهد می‌گوید.

سال‌هایی که شهر و مسائلش اهمیت داشت

سال‌ها پیش و قبل از آن‌که دنیای رنگارنگ پلتفرم‌ها و شبکه نمایش خانگی با آثار متنوع خود سکان هدایت ذائقه مخاطبان را در دست بگیرند، قصه‌های شهری در قالب سریال، همواره جزو آثار پرطرفدار تلویزیون محسوب می‌شدند. داستان‌هایی که در گونه‌های مختلف از کمدی و درام گرفته تا اجتماعی، جنایی و حتی تاریخی بستر روایت میشدند، اما عنصر مکان در همه آنها «شهر» بود. از اواخر دهه هفتاد تا میانه‌های دهه نود، سریال‌های پرمخاطب و خاطره‌سازی همچون «آژانس دوستی»، «داستان یک شهر»، «چراغ جادو»، «پایتخت (فصول اول تا سوم)»، «آوای باران»، «پلیس جوان»، «رستگاران»، «دارا و ندار»، «دزد و پلیس» و... از جمله این مجموعه‌های داستانی بودند که در گونه‌های مختلف محتوایی و شکلی، نسبت مشخصی هم با کلانشهر تهران برقرار کرده بودند.

«یزدان»؛ تلاش تلویزیونی برای طراحی «منظر ذهنی از شهر»

این وضعیت در شرایطی تقویت می‌شد که بخش عمده‌ای از مخاطبان هم با معضلات شهری در کلان شهر‌ها و حتی شهر‌های کوچکتر درگیر بودند. این معضلات شامل طیف وسیعی از آسیب‌های اجتماعی پرخطر همچون اعتیاد، درگیری خیابانی، کارتن‌خوابی، سرقت، کودکان کار و... تا مشکلات جزئی در زندگی روزمره را شامل می‌شد. هر کدام از این مسائل، سوژه‌های جذابی برای فیلمنامه‌نویسان بود که گاهی به قاب تلویزیون هم راه پیدا می‌کرد. با این حال پس از دوران طلایی سریال‌سازی تلویزیون (که عموماً به سال‌های دهه هفتاد و هشتاد اطلاق می‌شود)، ساختن سریال‌های شهری نیز همچون بسیاری از موضوعات دیگر به حاشیه رفت.

معمولاً در سال‌های اخیر تمرکز مدیران تلویزیون بر تولید مجوعه‌های جاسوسی و پلیسی با سوژه‌های راهبردی متمرکز شده و یا در تولید سریال‌های مناسبتی با مضامین کمدی و ماورایی محدود می‌شد. این در حالی است که مشکلات کلانشهر‌ها و تأثیر آن بر زندگی و سرنوشت شهروندان آن‌قدر دارای ظرفیت‌های دراماتیک است که می‌توان از زوایای گوناگون محور آثار تلویزیونی حتی برای چند فصل قرار بگیرد.

روایت‌ها و خرده‌روایت‌هایی که منظر ذهنی شهر را می‌سازند

«یزدان» به نویسندگی امیرمحمد عبدی، کارگردانی منوچهر هادی و تهیه‌کنندگی سلیم ثنایی در چنین فضایی روی آتنن رفته است. عبدی پیش از این نگارش فیلمنامه سریال‌هایی همچون «محکومین»، «محکومین ۲» (سرگذشت) و «ذهن زیبا» را در تلویزیون به عهده داشته است. او همچنین فیلمنامه سریال «آبان» که به تازگی از شبکه نمایش خانگی توزیع شده را هم به عهده داشته است. به این ترتیب نویسنده‌ای آشنا با مضامین اجتماعی و خانوادگی است. او در «یزدان» قصه‌ای با شخصیت‌هایی ثابت را به موازات داستان‌های اپیزودیک پیش می‌برد. داستان‌هایی که همگی راوی رنج‌ها، امید‌ها دل نگرانی‌ها، خستگی‌ها، کامیابی‌ها و ناکامی‌های اقشار مختلف مردم است. این وضعیت‌های متنوع، همگی در بستر کلانشهر تهران رقم می‌خورد تا در نهایت «منظر ذهنی شهر» را در ذهن مخاطب شکل می‌دهد.

نام منوچهر هادی در یک دهه اخیر با تولید فیلم‌های سینمایی همچون «رحمان ۱۴۰۰»، «آینه بغل»، «من سالوادور نیستم» و «حدود ۸ صبح» شناخته می‌شود. آثاری که با مختصات کمدی‌های مرسوم این سال‌ها در دایره آثار پرفروش قرار گرفته‌اند. او این فضا را درشبکه نمایش خانگی با غلظت بیشتری دنبال کرد که سریال‌هایی همچون «عاشقانه»، «نیسان آبی»، «گیسو» و نیوکمپ نمنونه‌های روشن در این حوزه محسوب می‌شوند.

اما هادی پیش از اینها و در سال‌های دهه هشتاد از سازندگان پرکا ر فیلم‌های تلویزیونی یا همان تله فیلم بود که بیشتر در قالب آثار اجتماعی و خانوادگی تولید می‌شد. او در ادامه با مجموعه‌های تلویزیونی خانوادگی «خداحافظ بچه»، «دلدادگان» و «خوب، بد، زشت» که  دو اثر اول در قالب درام و سومی کمدی بود، نشان داد که خانواده در اثارش محوریت دارد.

«یزدان»؛ تلاش تلویزیونی برای طراحی «منظر ذهنی از شهر»

«یزدان» و تلاش برای روایت قصه‌ها در مثلث «مسأله، راهکار و نهاد»

«یزدان» که به سفارش شهرداری تهران تولید شده، می‌کوشد تا در کنار بیان معضلات شهری، به تناسب داستان به خدمات و راهکار‌هایی که توسط این نهاد برای حل این معضلات فراهم شده نیز اشاره کند. از همان قسمت اول که سوژه دستفروشان مدنظر قرار گرفت تا قسمت‌های بعدی که موضوعاتی همچون کودکان کار، سالمندان، حاشیه‌نشینان، زباله گردها، بازنشسته‌ها و... محور قصه‌ها قرار گرفت، مثلث سه ضلعی «مسأله، راهکار و نهاد» بر داستان‌ها سایه افکنده است. هرچند به نظر می‌رسد گاهی از بین سه ضلع این مثلث، خدمات نهاد (شهرداری) پررنگ‌تر می‌شود و این خطر را ایجاد می‌کند که مخاطب حس مواجهه با یک اثر تبلیغاتی (و نه صرفاً سفارشی) را پیدا کند.

بازی بازیگران اصلی سریال همچون پژمان بازغی، دارا حیایی، فاطیما بهارمست، جعفر دهقان و کوروش ثنایی در سطح همین سریال و استاندارد‌های فعلی تلویزیون قابل قبول است؛ به عبارت بهتر نه آنقدر ضعیف و کم‌جان است که کلیت اثر را زیر سوال ببرد و نه آن قدر درخشان که بتوان به واسطه نقش‌آفرینی آنان داستان را دنبال کرد.

«یزدان»؛ تلاش تلویزیونی برای طراحی «منظر ذهنی از شهر»

حضور کارگردان سریال در قالب یکی از شخصیت‌ها نیز از نکات قالب‌توجه این مجموعه است. هادی که پیش از این هم تجربه بازیگری در چند سریال و فیلم سینمایی را داشته است، این بار در قامت شخصیتی جلوی دوربین رفته که در ابتدا وجوه منفی و مرموزش بر سایر جنبه‌های او غلبه داشت و در ادامه و در روندی تدریجی ابعاد دیگر شخصیت خود را آشکار می‌کند. پژمان بازغی در این مجموعه اگرچه برگ تازه‌ای را رو نکرده، اما می‌توان گفت که همچون همیشه و همانطور که از یک بازیگر باتجربه و حرفه‌ای انتظار می‌رود تمام توان خود را برای ارائه یک نقش باکیفیت گذاشته است.

دارا حیایی در ادامه روند رو به پیشرفت خود در حال خارج شدن از سایه سنگین پدر است و می‌رود تا جایگاه مستقلی در عرصه بازیگری به دست آورد؛ هرچند مسیر دشوار و ناهمواری را در پیش رو دارد. در نهایت باید به بازی کورشش ثنایی اشاره کرد. کمتر از یک ماه پیش، فصل هفتم سریال پرطرفدار «پایتخت» در حالی به پایان رسید که بسیاری از منتقدان و مخاطبان حضور سهیل مقدم فرزند سیروس مقدم و الهام غفوری (کارگردان و تهیه‌کننده سریال) را یکی از نقاط منفی این مجموعه می‌دانستند. در چنین فضایی حضور کوروش ثنایی بازیگر نوجوان نقش «یزدان» که فرزند تهیه‌کننده سریال است هم موجی از اظهارنظر‌های انتقادی را به ویژه در فضای مجازی شکل داد. هرچند بسیاری از مخاطبان نیز از بازی قابل قبول این نوجوان یاد می‌کردند. فارغ از این حواشی، اگر چند ضعف در شیوه بیان دیالوگ‌ها و حرکات این بازیگر نوجوان را نادیده بگیریم، در مجموع می‌توان به او نمره قبولی داد. به ویژه این‌که شخصیت یزدان حضور محوری و همیشگی در سریال داشته و با کاراکتر‌های متفاوتی که عموماً توسط بازیگران باتجربه ایفا می‌شد بازی داشت.

***

۱. نعمت‌الله فاضلی، فرهنگ و شهر، تهران، انتشارت تیسا، ۱۳۹۱

۲. بهارک محمودی، نمایش رنج تهران در سینمای ایران، تهران، اندیشه احسان، ۱۳۹۹

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب