چرا سریال «آبان» با خانواده، رفاقت و عشق مشکل دارد؟

به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، «آبان» اولین اثر نمایشی یکی از پلتفرمهای پرحاشیه شبکه نمایش خانگی است، پلتفرم «شیدا» که مسئله مالکیت آن و پولی که برای راه اندازی و تولیدات اختصاصیاش هزینه شده در ماههای اخیر حرف و حدیثهای فراوانی به همراه داشته است. سریال «آبان» هم از همان قسمتهای ابتدایی که موضوع محوری آن مشخص شد، کارش را با حواشی متعددی آغاز کرد. این سریال شباهتهای زیادی به فیلم سینمایی «پیشنهاد بیشرمانه» محصول دهه ۹۰ میلادی هالیوود دارد، اثری که از نامش پیداست حول پیشنهاد بیشرمانه مردی ثروتمند و قدرتمند به زوج جوانی است که زندگی این زوج را کاملا تحت تاثیر قرار میدهد. در آنجا رابرت ردفورد، دمی مور و وودی هارلسون را داشتیم و در نسخه ایرانی فریبرز ثابت (شهاب حسینی) جای مرد متمول داستان را گرفته که قرار است زندگی عاشقانه امیر و آبان (میرسعید مولویان و لاله مرزبان) به نابودی بکشاند.
سریال «آبان» به جز داستان خط قرمزیاش تیم مطرحی هم در جلوی دوربین دارد و تلاش کرده با هر ضرب و زوری پلتفرم تازه تاسیس شیدا را به کاربران شبکه نمایش خانگی معرفی کند. اما وقتی دقت میکنید میبینید که این تلاشها در نهایت نتایج خوبی برای مخاطب ندارد، چون در این سریال تقریبا تمام مفاهیم خوب و زیبا مثل عشق، خانواده، دوستی، رفاقت، همراهی و... به سخره گرفته میشود و تقریبا هیچ چیز خوبی نیست که در این سریال لگدمال نشود! اما چطور و چگونه؟ در ادامه تمام این موارد را مفصل با هم مرور میکنیم.
عشق:
در این سریال «امیر» و «آبان» نمادهای زندگی عاشقانه و پر مهر و محبت هستند. مرد خانواده یک معلم زبان است و زن هم نابغهای است که اگر بتواند برای طرحش یک سرمایهگذار پیدا کند زندگیشان را متحول میکند، البته اگر هم نتواند سرمایهگذار قبلی او را به زندان میاندازد. امیر برای اینکه همسرش به زندان نیافتاد دست به هر کاری میزند، از درگیر شدن با نزولخور و کتک خوردن گرفته تا التماس کردن و افتادن به پای سرمایهگذارانی که برای همسرش دام پهن کردند! آبان هم بارها و بارها فریاد میزند که عشقش به امیر جاودانه است و آن را با هیچ چیز عوض نمیکند. اما هرچه قصه جلوتر میرود میبینیم این عشق و اعاشقی هم بیشتر لاف بوده، آبان که در قسمتهای اخیر مشغول دلبری کردن برای آقای ثابت (شهاب حسینی) و هلدینگ اوست و امیر هم با بهترین دوست آبان روی هم ریختند و آبان هم همه چیز را دید!
خانواده:
تقریبا چیزی تحت عنوان خانواده (با آن مفهومی که ما از کودکی میشناختیم و با آن بزرگ شدیم) در این سریال وجود ندارد. شبیهترین ترکیب به خانواده آبان، امیر و دخترشان آلما هستند که چند قسمت بیشتر دوام نمیآورند و با ورود شخصیت ثابت به زندگیشان همه چیز آنها از بین میرود. پدر و مادر که طلاق میگیرند و هرکدام هم با فرد دیگری وارد رابطه میشوند. از طرف دیگر ثابت که تا سالها به برادرش حقیقت زندگی خود و پدرش را نگفته بود، زندگی برادرش را هم خراب کرد در حالی که میتوانست او را از کودکی در ناز و نعمت بزرگ کند. یا مورد عجیب هدیه (مینا ساداتی) که همسر سابق ثابت بود که مجددا با او ازدواج کرد و بعد بار دیگر طلاق گرفت و دوست دختر فعلی برادر ثابت (رضا اخلاقیراد) است و، چون همسر سابق محمود (رحیم نوروزی) بوده و از او یک پسر بچه دارد، زندگیاش در دل درام قصه آبان و ثابت جا گرفته! همینقدر پیچیده و نامفهوم. خانوادههای فرعی داستان هم وضعیتی به همین ترتیب دارند، مثل مرد نزولخواری که زنش فهمیده بود به او خیانت میکند و از امیر کمک میخواست یا شخصیت بابک (امین حیایی) که زن و بچهاش در خارج از کشور هستند و او در تهران با یکی از منشیهای هلدینگ رابطه دارد.
رفاقت
در سریال «آبان» ما شاهد رفاقتهای متعددی بین شخصیتها هستیم. مثلا بین آبان و امیر، آبان و بهار (بهاره کیان افشار) فریبرز و بابک، هدیه و سروش که این موارد تا قسمت سیزدهم به عنوان روابط عمیقی به مخاطب معرفی شده بود، اما جالب است بدانید که همه این دوستیها و رفاقتها ییت این شخصیتها در سریال از بین رفت. یعنی در همه این موارد یکی از دو طرف رابطه خیانت کرد و رفاقت و محبتی که بین شخصیتها بود از بین رفت. یعنی فیلمساز برای عمق رابطهای که خودش از ابتدا آن را برای مخاطب ترسیم کرد هم ارزشی قائل نشد و آن را از ریشه زد!
به جز این موارد که به آنها اشاره شد سریال «آبان» در فیلمنامه و شخصیت پردازی نیز ضعفهای بزرگی دارد، به عنوان مثال کاراکتر ثابت در قسمتهای نخست به عنوان شرور داستان وارد میشود اما به مرور همه چیز در جهت سفیدنمایی تمام کارهای او (حتی قتل عمد و پاپوش درست کردن برای امیر) پیش میرود. رابطه عاشقانهای که قرار است بین آبان و ثابت شکل بگیرد هم به مراتب نچسب از آب درآمده تا جایی که واکنشهای زیادی را در شبکههای اجتماعی به همراه داشته است. در کل میتوان این اثر را سریالی نامید که به وضوح مفاهیم اخلاق و انسانی را به چالش میکشد و شخصیتهایی را به تصویر میکشد که برای منافع خود حاضرند دست به هر کاری بزنند، از خیانت به همسر گرفته تا از پشت به رفیق خنجر زدن. البته که ما منکر وجود چنین مسائلی در سطح جامعه نیستیم، ولی کاش فیلمسازان ما کمی هم به این فکر میکردند که برای جذب مخاطب نیاز نیست حتما همه جیز را زیر سوال ببرند و داستانهایی را روایت کنند که در آن مفاهیم مثبت اخلاقی زیر پا گذاشته شود.
انتهای پیام/

قهرمان واقعی آدم نمیکشد! / آموزش رفتار مجرمانه در شبکه نمایش خانگی
