پوشش زنان در شبکه نمایشخانگی چه مضامینی را بازنمایی میکند؟

به گزارش خبرگزاری آنا، ما انسانهای امروز زیر بمباران «تصاویر» مختلف هستیم. این تصاویر از هر طرف بر زندگی ما سایه انداختهاند و حتی نوع نگاه ما را به زندگی شکل میدهند، چه در شبکههای اجتماعی چه در رسانههای جمعی و حتی در فضاهای عمومی شهری به صورت پیوسته متاثر از تصاویر هستیم.
یکی از این فضاهایی که تصاویرش بخشهای از جامعه ایران امروز را به خود مشغول کرده است «شبکه نمایشخانگی» است. طی دهه اخیر سکوهای مختلف نمایش خانگی توانستهاند مخاطبان بسیاری را جذب کنند و به یک معنا به سمت ساختن یک «رژیم مشاهده» گام برداشتهاند.
رژیم مشاهده، گفتمان غالبی است که نوع نگاه مخاطب (سلیقه و سبک زندگی) را میسازد، هر هفته سریال و برنامههای ترکیبی مختلفی در شبکه نمایشخانگی پخش میشوند و بیاغراق میتوان گفت این آثار تاثیر مستقیمی بر سبک زندگی ایرانیان دارند.
«رژیم مشاهده»، گفتمان غالبی است که نوع نگاه مخاطب (سلیقه و سبک زندگی) را میسازد
طی سالهایاخیر برنامههاینمایشخانگی با حواشی مختلفی هم روبهرو بودهاند، حواشیای که بیشتر خود برنامهها و سکوها آن را رقم زدهاند؛ از تن ندادن به قوانین ساترا به عنوان نهاد تنظیمگر میدان رسانههای صوت و تصویر فراگیر، تا پرداختن بیپروا به ناهنجاریهای مختلف فرهنگی اجتماعی.
البته بسیاری از این سریالها برای عبور از خط قرمزها و ساختارهای فرهنگی شکل گرفته در سالهای بعد از انقلاب، سعی کردهاند زمان و تاریخ قصه فیلم را جابهجا کنند. ازاینرو مخاطب با سریالهای مختلفی روبهرو است که داستان آنها در دوره پهلوی، یا حتی قاجار و... اتفاق میافتند.
به طور مثال دو هفته است پخش سریالی با عنوان «تاسیان» از یکی از سکوهای نمایش خانگی آغاز شده، این سریال، عاشقانهای تاریخی است به کارگردانی تینا پاکروان، که روایت آن در سالهای قبل از انقلاب اسلامی (قصه از مهر۱۳۵۶ آغاز میشود) میگذرد. تینا پاکروان پیشتر برای همین شبکه نمایش خانگی، سریال تاریخی «خاتون» را کارگردانی کرده است.
آنچه در دو قسمت اول سریال تاسیان بیشتر ازهمه جلب توجه میکند، پوشش زنان سریال است، تاسیان همچون دیگر آثار پاکروان روایتی زنانه را دنبال میکند و از همینرو زنان عموما نقشهای اصلی فیلم هستند و قصه بر مدار شخصیت آنان میچرخد.
در سریال تاسیان دختران جوان (نقشهای اصلی سریال) دانشجوی دانشگاه تهران هستند و با پوششی در دانشگاه حاضر میشوند که چندان فاصلهای با پوشش مهمانیهای شبانهشان ندارد و بیشتر به پوشش زنان فرانسوی نزدیک است تا ایرانیهای تازه مدرن شده آن روزگار.
در واقع به نظر میرسد که این نوع پوشش محصول تفکر نوستالژیسازی از دوران قبل از انقلاب است که طی دهه گذشته به یک گفتمان کاذب تبدیل شده است.
اینکه ایران در سالهای قبل از انقلاب با بحرانهای بسیاری روبهرو بوده و تبعیض و خفقان سراسر کشور را گرفته بود بر کسی پوشیده نیست؛ احمدرضا احمدی یکی از بزرگترین شاعران معاصر در خاطرهای تعریف میکرد که در جوانی کتابی منتشر کرده بود برای کودکان، روزی شاه که از کتابفروشیها بازدید میکرد پشت ویترین این کتاب را میبیند، کتاب را برمیدارد و ورق میزند، احمدرضا نقل میکرد که در بخش کوتاهی از کتاب به خشکسالی اشاره کرده (اینکه در طول سال باران نیامده و درختها خشک شدهاند و ثمر ندادهاند)، شاه به محض خواندن این بخش از متن قصه، دستور به جمع کردن کتاب و خمیر کردن آن میدهد.
این خاطره احمدرضا احمدی مشت نمونه خرواری است از وضعیت خفقانی که در سالهای قبل از انقلاب حاکم بوده است.
به طور کلی به زعم کارشناسان، رژیم شاه واجد ساختار سیاسی قابل قبولی نبود. نه مجلس و نه دولت آن هیچکدام از اقتدار و استقلال نسبی برخوردار نبودند. در عرصه عمومی هیچ روشنفکر و صاحبنظری نمیتوانست از آن دفاع کند و غالبا مخالف رژیم بودند. و موضوعاتی از این دست در سالهای قبل از انقلاب باعث گسترش فقر، نابرابری (تبعیض) و سرکوب شدید شده بود.
نکته اصلی گزارش حاضر اما واکاوی بحرانهای سیاسی سالهای قبل از انقلاب نیست، بلکه میخواهیم به موضوعی امروزی یعنی بحث «پوشش زنان در نمایش خانگی و نسبت آن با فرهنگ ایرانی اسلامی» بپردازیم. ازاینرو به بهانه پوشش زنان سریال تاسیان به واکاوی این موضوع از مجرای یک مقاله علمی-پژوهشی پرداختهایم.
فرهنگ تصویر، تصویر فرهنگ
مطالعه مضامین فرعی و اصلی و گفتمان غالب شکلگرفته بهوسیله پوشش بازیگران زن در چهار سریال پرمخاطب شبکه نمایشخانگی حاکی از آن است که مؤلفههای اصلی هویت ایرانیاسلامی در ذائقهسازی در سبک پوشش جامعه، سهم بسیار اندکی را بهخود اختصاص داده و ازسوی تولیدکنندگان این آثار مورد غفلت واقع شده است
همانگونه که در ابتدای گزارش به آن اشاره شد در دنیای امروز زبان فرهنگ به میزان قابل توجهی تصویری شده است. فرهنگ مردم این دوران چنان دیداری شده که انتقال مؤثر پیام بدون تصاویر کاری دشوار و دور از ذهن مینماید.
فرهنگ دیداری مقولهای است فراتر از مطالعه تصویر که در مواجه با مخاطب در دو مرحله عمل میکند؛ در مرحله اول مانند چشماندازی است که در آن، جهان تصویر به تولید معنا، ایجاد و حفظ ارزشهای زیباشناختی، کلیشههای جنسیتی و روابط قدرت درون فرهنگ میپردازد و در سطحی دیگر با وسعت گرفتن دامنۀ دیداری، حوزهای به وجود میآید که در آن معانی فرهنگی شکل میگیرند.
ضرورت این پژوهش بهویژه در جامعه امروز ما که بیشازپیش در حوزه پوشش زنان دچار چالشهای جدی شده، از آن روست که نشان میدهد الگوهای ارائهشده برای پوشاک زنان ازسوی پرمخاطبترین رسانهها، چه قرابت و تناسبی با مؤلفههای هویتی ایرانیاسلامی داشتهاند و هدف آن مطالعه نسبت میان گفتمان بازتولیدشده در شبکه نمایشخانگی بهوسیله پوشش بازیگران زن با مؤلفههای هویت ایرانیاسلامی است.
پوشش بازیگران زن در سریالهای نمایشخانگی
به بیانی کلی هدف اصلی این پژوهش واکاوی نسبت میان گفتمان بازتولیدشده به وسیله پوشش بازیگران زن با مؤلفههای هویت ایرانی اسلامی در پرمخاطبترین سریالهای شبکه نمایشخانگی است که مطابق با اعلام هفتگی سکوهای منتشرکننده از طریق اعلام پسند بازدیدکنندگان، بیش از ۹۰ درصد توجه مخاطبان را به خود جلب کردهاند همچنین اهداف فرعی آن عبارتند از:
۱. شناسایی مضامین اصلی بازنمایی شده به وسیله پوشش بازیگران زن در چهار سریال پرمخاطب در شبکه نمایشخانگی شامل: قورباغه، خاتون، جیران و یاغی؛
۲. شناسایی گفتمانهای غالب بازنمایی شده به وسیله پوشش بازیگران زن در چهار سریال فوق.
براساس آنچه در بخش یافتهها استخراج شده میتوان چنین نتیجه گرفت:
۱. مضامین اصلی بازنمایی شده به وسیله پوشش بازیگران زن در سریال خاتون عبارتند از «زن عنصر فعال در امور سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه» و «فاصله جدی و تمایز حضور اجتماعی طبقات فرادست و فرودست». همچنین دو گفتمان «زن سالاری» «و «تضاد طبقاتی» در طول این سریال به عنوان گفتمان غالب ازطریق پوشش بازیگران زن ساخته و پرداخته شده است.
۲. پیرامون همین مطلب درباره سریال جیران میتوان گفت: «زن عنصر منفعل و وابسته به تأیید مرد» و «فاصله و تمایز حضور اجتماعی طبقات فرادست و فرودست» در مضمون اصلی این سریال هستند که ذیل دو گفتمان غالب «مردسالاری» و «تضاد طبقاتی» روایتپردازی میشوند.
۳. در سریال قورباغه آنچه به وسیله پوشش بانوان به عنوان مضامین اصلی منتقل شده است عبارت است از: «زن عنصر منفعل و وابسته به تأیید مرد» و «خشونت مردانه»؛ که هر دوی این مضامین ذیل گفتمان غلبه یافته بر کل این سریال یعنی «مردسالاری» قرار گرفته است.
۴. در سریال یاغی نیز اصلیترین مضمون منتقل شده به وسیله پوشش بازیگران زن «فاصله و تمایز حضور اجتماعی طبقات فرادست و فرودست» است که ذیل گفتمان غالب «تضاد طبقاتی» قرار گرفته است.
۵. در نگاهی جمعی سه مضمون اصلی «فاصله و تمایز حضور اجتماعی طبقات فرادست و فرودست»، «زن، عنصر منفعل و وابسته به تأیید مرد» و «زن عنصر فعال در امور سیاسی، اجتماعی و فرهنگی» در این سریالها ازطریق پوشش بازیگران زن سریال منتقل شده است که ذیل سه گفتمان «تضاد طبقاتی»، «مردسالاری» و «زنسالاری» قرار گرفتهاند. اما رجحان گفتمانی و به بیان دیگر گفتمان غالب و تکرارشونده در این سریالها «تضاد طبقاتی» بوده است.
مطالعه مضامین فرعی و اصلی و گفتمان غالب شکلگرفته بهوسیلۀ پوشش بازیگران زن در چهار سریال پرمخاطب شبکه نمایشخانگی شامل خاتون، جیران، قورباغه و یاغی حاکی از آن است که مؤلفههای اصلی هویت ایرانیاسلامی در ذائقهسازی در سبک پوشش جامعه، سهم بسیار اندکی را بهخود اختصاص داده و ازسوی تولیدکنندگان این آثار مورد غفلت واقع شده است.
در پایان و در جایگاه پیشنهاد میتوان گفت: از آنجاکه شناخت مؤلفههای اصلی هویت ایرانیاسلامی در پوشاک و توجه و حساسیت نسبت بدان در سیاستگذاریهای فرهنگی به ویژه سیاستگذاری در حوزه تولیدات نمایشی موجب میشود جامعه از مسیری جذاب با این مؤلفهها که ریشه در تاریخ و فرهنگ ایران اسلامی دارند آشنا شود و به مرور مورد غفلت واقع شدهاند.
در نهایت اینکه با توجه به مشکلات جدی که جامعه و حاکمیت پیرامون نحوه پوشش به ویژه در حوزه زنان با آن روبرو است، حضور کارشناسان این حوزه در بخشهای سیاستی و نیز تنظیمگری مربوط به تولیدات نمایشی و رصد میزان تناسب هریک از این تولیدات میتواند موجب ارتقای ذائقه جامعه در بحث پوشش شود.
همچنین انجام پژوهشهای کمی و کیفی با هدف شناسایی آسیبهای اجتماعی و فرهنگی ناشی از وجوه بصری تولیدات نمایشی میتواند ضرورت و اهمیت توجه به جایگاه و نقش هویت ایرانی اسلامی در تأمین امنیت روانی، فرهنگی و اجتماعی جامعه را آشکار نماید.
گفتنی است بخش تحلیل شاخصهای سریالهای پرمخاطب نمایش خانگی از پژوهش آزاده زینب محمودیان استخراج شده، که نتایج آن در مجله علمی مطالعات هنر منتشر شده است.
انتهای پیام/