00:42 09 / 10 /1404
سیدمهدی هاشمی در گفت‌وگو با آنا:

همیشه اسمم می‌آید دنبالش می‌زنند جنجالی!؛ بعد از آن کشتی تا 4 صبح راه رفتم/همه‌ حرفم روی 2 امتیاز آخر کشتی با جان‌محمدزاده است

نفر سوم سنگین‌وزن کشتی آزاد کشور می‌گوید به اینکه چطور بعد از 9 امتیاز، کشتی از دستش دررفت و پزشک چه برخوردی با او داشت، کاری ندارد، فقط یک چیز را می‌خواهد، بررسی دو امتیاز آخری که در نیمه‌نهایی مسابقات کشوری به مرتضی جان‌محمدزاده داده شد و دستش بالا رفت.

به گزارش خبرگزاری آنا، مسابقات قهرمان کشوری کشتی آزاد بزرگسالان با قهرمانی کشتی‌گیر میزبان در سنگین‌وزن به اتمام رسید؛ درحالیکه از ابتدا هم مشخصا رقابت اصلی در این وزن بین سیدمهدی هاشمی، مرتضی جان‌محمدزاده و ابوالفضل محمدنژاد قهرمان امید‌های جهان بود.


کشتی نیمه‌نهایی ۱۲۵ کیلوگرم که بین هاشمی و جان‌محمدزاده برگزار شد، درحالیکه کشتی‌گیر مازندران اختلافش با جان‌محمدزاده را به ۹ امتیاز رسانده بود، بحث‌برانگیز شد و درنهایت دست کشتی‌گیر میزبان بالا رفت.

مازندرانی‌ها درخواست بازبینی فیلم این کشتی را داده‌اند و معتقدند برد در این مسابقه حق سیدمهدی هاشمی بوده؛ کشتی‌گیری که در این سال‌ها همیشه در بین مدعیان سنگین‌وزن بوده است.


گفت‌وگوی آنا با این کشتی‌گیر جویباری را در زیر می‌خوانید:


آنا: فیزیک عالی برای سنگین‌وزن، بااستعداد، باانگیزه؛ چرا مهدی هاشمی تا امروز از این شرایط فوق‌العاده برای ملی‌پوش شدن و کسب مدال جهانی استفاده نکرده؟


خیلی اوقات پشت خط ماندم، من در نوجوانان و جوانان و امید عضو تیم ملی شدم، مدال هم گرفتم، اما باز مواردی پیش آمد که کنارم گذاشتند. یک سال در انتخابی امید، اول شدم،، اما من در خانه ماندم و نفر سوم را اعزام کردند. سه سال در جوانی کشتی را کنار گذاشتم و دوباره برگشتم.


آنا: تاثربرانگیزترین صحنه مسابقات کشوری، جایی بود که تو بند کفشت را باز کردی. خداحافظی در ۲۶ سالگی؟!

شب که آن اتفاقات در نیمه‌نهایی افتاد، من اصلا نتوانستم بخوابم. تا ۴ صبح بیرون خوابگاه، داشتم راه می‌رفتم. بعد به اصرار خانواده‌ام به خوابگاه برگشتم، اما خوابم نبرد. از جویبار که راه افتادم، وزنم ۱۱۹ تا بود، وزن که کشیدم ۱۱۷ تا بودم و فردایش شدم ۱۱۵ کیلو. اینهمه مسیر را از شمال به سمت تبریز آمده بودم، حالا رطوبت و اکسیژن و ... اینها به کنار، کلا فشار زیادی به من وارد شد. 

آنا: وقتی آن اتفاقات پنجشنبه شب رخ داد، گفتم شاید در کشتی سوم-پنجمی روی تشک نیایی.

بعد از اینکه صبح روز دوم وزن‌کشی کردم، اول می‌خواستم کشتی نگیرم، اما با اصرار حمید یاری، رنجبر و خانواده‌ام روی تشک آمدم. 

آنا: در لحظه تصمیم به خداحافظی گرفتی یا روی آن فکر کرده بودی؟

همان وقت تصمیم گرفتم، به کسی نگفته بودم. آمدم کفشم را دربیاورم که اول خانواده‌ام دادند زدند که نکن، بعد امیر گنجی روی تشک آمد و قسمم داد. من واقعا دیگر نمی‌خواستم ادامه دهم، فشار روز من زیاد بود، به جایی هم نرسیدم. هرچقدر هم در نوجوانان، جوانان و امید مدال بگیری، اگر مدال بزرگسالان نداشته باشی، فایده ندارد. دو دوره عضو تیم ملی جوانان شدم، اما به مسابقه نرفتم. یک سال رباطم پاره شد، درگیری، محرومیت و اینهمه مشکل. در بازی‌های کشور‌های اسلامی قبلی طلا گرفتم، ۵ سال است در مسابقات کشوری حضور دارم و همیشه هم فینالیست شدم، این چیز‌ها به آدم فشار می‌آورد. هر کدام ما به نحوی این روز‌ها درگیر مشکلات‌مان هستیم، حالا یکی بیشتر و یکی کمتر. ما که چشم باز کردیم، از سنین کم، مشکلات مالی همیشه بود، من آدمِ جا زدن نیستم، اما شرایط زندگی را که می‌بینم، اینهمه انتظاری که خانواده برای من کشیده که مدالم را بگیرم. پدرم تمام آرزویش مدال گرفتن من است. زجر می‌کشند، از خودشان می‌زنند که من نتیجه بگیرم. همه‌ی اینها یک لحظه آمد جلوی چشمم. فقط یک مثال بزنم، با دلار بیش از ۱۴۰ هزار تومان که هر لحظه هم دارد گرانتر می‌شود، منِ ورزشکار فقط روزی ۱۰ تخم‌مرغ بخورم هزینه‌اش چقدر می‌شود؟ مواد غذایی هم که هر روز گرانتر می‌شود. تازه این یک مورد است، ورزش قهرمانی و اساسا زندگی هزار خرج دارد.


آنا: همه‌ی اینها که گفتی قبول، ولی حس نمی‌کنی بهتر باشد دیدگاهت را در کشتی کمی تغییر دهی؟ اینکه فکر کنی همه علیه تو هستند.

قبول دارم، این کادرفنی را نمی‌گویم، ولی خیلی‌ها روی من دید مثبتی نداشتند. من و امیرحسین زارع در سنین پایه ۶-۷ بار با هم کشتی گرفتیم، بروید از خود زارع بپرسید که نتیجه چه بود. ما با هم دوست شدیم، ارتباط خانوادگی هم داشتیم، ولی از جوانان به بعد دیگر نگذاشتند ما با هم کشتی بگیریم، چرا؟ کشتی که هیچ، نگذاشتند مرور فن هم کنیم. زمانی که همزمان در اردوی تیم ملی بودیم، او با یکی دیگر سرشاخ می‌شد و من با حریف دیگری. همین دو سال پیش من را یک سال محروم کردند.


آنا: آن کشتی را خاطرم هست، مسابقه لیگ بود که در فینال درگیری پیش آمد.


یک عده آدم بی‌ادب در سالن از ابتدای کشتی بدوبیراه گفتند، بعد که مبارزه را بردم، گفتم پهلوان‌تان این بود، اینهمه ادعا کردید؛ بعد سالن شلوغ شد و یک سال من را محروم کردند. هروقت اسم من می‌آید می‌گویند کشتی جنجالی. الان عزت اکبری در لیگ دستش را سمت تماشاگران گرفت، تماشاگران هم فحاشی کردند، مگر او محروم شد؟ ولی من را درجا محروم کردند، یک سال. بعد چند تا انگ دیگر هم به من چسباندند. این داستان‌ها آنقدر زیاد است که حتی آب سرد هم دست من بدهند، آنقدر اعتماد ندارم، فوتش می‌کنم که نکند داغ باشد.


آنا: از کشتی با مرتضی جان‌محمدزاده بگو، چطور کشتی ۹-صفر برده را اجازه دادی ۱۲-۱۱ به سود حریفت شود؟


اول این را بگویم که مرتضی خیلی بچه خوب، آرام و مودبی است، من اصلا با او کاری ندارم، حرفم با داوران است و امتیازی که دادند. کشتی را شروع کردم و آمدم با ۱۰ اختلاف ببرم. قبلا دو سه بار با او گرفته بودم، هر سه بار هم راحت شکستش دادم. یعنی اینطور نبود که شناختی از کشتی‌اش نداشته باشم. پوئن‎‌هایم را گرفتم، کشتی‌گیری که اختلاف را به ۹ امتیاز می‌رساند برتری‌اش نسبت به حریف را نشان داده، ۹ امتیاز هم پوئنی نبود که بر اثر اشتباه مرتضی جان‌محمدزاده بگیرم، همه‎‌اش را خودم گرفتم.


آنا: آن وقت پزشک و بقیه نظرشان این بود که پایت را که گرفتی تمارض است و می‌خواستی استراحت کنی.


منکر این نمی‌شوم که مشکل اکسیژن و نفس نداشتم، من از شمال آمده بودم و شرایط جایی که بودم و جایی که کشتی می‌گرفتم فرق داشت، اما مسئله پایم بود. مینیسک من پاره است، هر کسی فکر می‌کند تمارض کرده‌ام بگوید هر وقت و هر جایی که قبولش دارد، MRI بدهم. پیش هر دکتری که بگویند. ACL و مینیسک من پاره است. آذربایجان که رفته بودم، کشتی‌گیرشان که نایب قهرمان دنیاست، دو بار خلاف مفصل پایم را کشید، همانجا صدایش را شنیدم. فردین معصومی هم بود و دید. ۳-۴ روز تمرین نکردم و بعد برگشتم. بعد از آن، برای مسابقه زانویم را می‌بستم، تا با زانوبند فیکسش کنم. دیدم اینطوری بیشتر از نظر امتیازی آسیب می‌بینم، به اصرار خودم باند را درآوردم، دردش را تحمل می‌کردم بهتر از این بود که امتیاز از دست بدهم. در این مسابقه هم دقت کنید تا زانویم به تشک می‌خورد، این اتفاق می‌افتاد و دردم شروع می‌شد.


آنا: برخورد پزشک هم اصلا مناسب نبود.


پزشک اولی که آمد داور از او سوال کرد که پایش آسیب‌دیده؟ تایید کرد و اسپری زد و رفت. به من گفت هر موقع فشار بگو اسپری بزنم. این پزشک دوم که آمد وقتی زانویم را گرفتم با لحن بدی برخورد کرد. من از رئیس تشک تعجب می‌کنم، اگر می‌خواستم نفس بگیرم خب می‌توانستم الکی دور بزنم و اعتراض کنم ولی من بلند شدم. کار پزشک بد بود. انگار مرتضی برادرش بود که آنطور برخورد کرد. جو سالن هم خب به نفع مرتضی بود.


آنا: آن کسی که در اعتراض به پزشک کنار تشک آمد چه کسی بود؟


یکی از بچه‎های جویبار بود. پشت بندش هم برادر کوچکترم آرش آمد که جدا کند که حمله کردند او را هم زدند. 

آنا: چند تا برادر هستید؟ آنها هم کشتی می‌گیرند؟

چهار برادریم، آرش هم ۹۲ کیلو در کشوری کشتی گرفت. آرش اینجا کلی مشت و لگد خورد. یکی از شاگردان پدرم که از بچگی با ما بزرگ شده و مثل برادرمان هست هم آمد او هم کتک خورد.


آنا: بعد که دوباره کشتی جریان پیدا کرد دیگر کار از دستت درآمد.


جو سالن به هم خورد، افت کردم. ذهنم خراب شد. اصلا در کشتی نبودم. پوئنی که جمع کرده بودم و داشتم راحت ۱۰-صفرش می‎‌کردم ورق به نفع مرتضی برگشت و مثل یک بچه‌ی بی دفاع ۱۰ ساله، خاک و بارانداز شدم. تا زمانی که نتیجه ۹-۸ شد، حرفی ندارم. حرف من روی دو پوئن آخر است. آنجا به داورن المپیکی هم گفتم، دستم باز نشد که بخواهند پوئن بدهند. اصلا به هیچ چیزی در این کشتی کاری ندارم، همه حرف من روی آن دو پوئن آخر است. شرفا و ناموسا اگر پوئن داشت، به من بگویید. من ۹-صفر جلو بودم، هر اتفاقی جز آن دو پوئن آخر افتاد، خودم امتیاز دادم، من می‌گویم آن دو امتیاز آخر را بررسی کنید. تنها چیزی که دنبالش هستم، عدالت است. سر میز کمیته فنی هم رفتم، غلامرضا محمدی دید ضربانم چقدر بالاست گفت آرام باش، تنها قسمی که آنها را دادم، به خاطر دو پوئن آخر بود. امیر معصومی که حالا به آذربایجان رفته، از سنین کم خیلی بها دید. از نظر من امتیازی که در مسابقات انتخابی رویش بحث شد، درست بود، اگر هم درست نبود در وقت دوم زارع کلی پوئن گرفت و کشتی را برد. اگر یک دهم این بها را به من می‌دادند، به جان تک تک عزیزانم، تا حالا مدالم را گرفته بودم.


 آنا: قطعا فیلم این کشتی بازبینی می‌شود و باید دید نتیجه چه اعلام می‌شود.


در آخر این را بگویم که من یاد گرفتم اول با یک آدم برخورد کنم و بعد در موردش نظر بدهم، اما من همیشه اول قضاوت شدم قبل از اینکه با من برخوردی داشته باشند.

انتهای پیام/

ارسال نظر