بهترین سرمربیان جهان هم سرمربی ایران شوند ابزار برای موفقیت وجود ندارد/ با حضور در کافا می خواهیم مقابل بزرگان عرض اندام کنیم؟

مسعود اقبالی در گفتوگو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری آنا، در خصوص برد تیم ملی ایران مقابل هند اظهار داشت: تیم ملی ایران با رتبه جهانی خود در مقایسه با تیمی مانند هند نباید چنین عملکردی داشته باشد. وقتی یک بازی فوتبال گره میخورد، این نشاندهنده بروز بحران است. بحرانی تاکتیکی که بیانگر نبود برنامه مشخص در فاز تهاجمی است، یعنی تیم ملی برای حمله هیچ الگویی ندارد و در ضربات آخر و پاس نهایی دچار مشکل است. همچنین شناخت دقیقی از الگوهای تهاجمی وجود ندارد، در ارسالها و حتی در اجرای کرنرها دچار اشکال هستیم و هیچ برنامه مشخصی برای استفاده از ضربات ایستگاهی و ارسال از جناحها نداریم. اینها همه مشکلات تاکتیکی در بخش هجومی تیم ملی است.
برخی بازیکنان تیم ملی در ابتدایی ترین مسائل فنی ضعف دارند
وی افزود: برای همین است که حتی در برابر تیمی که جایگاه خاصی در ردهبندی جهانی ندارد و در ردههای حدود 120 یا 130 جهان قرار گرفته، ما با مشکل روبهرو میشویم. در حالی که تیم ملی ایران در ظاهر در جایگاه بیستم جهان قرار دارد. این رتبه به نظر من واقعی نیست، چرا که بسیاری از تیمهای آسیایی، آفریقایی و اروپایی پایینتر از ما قرار گرفتهاند، در حالی که سطح فوتبالشان از ما بالاتر است. مشخص نیست این جایگاه بر چه اساسی و با چه شاخصهایی به تیم ملی ایران داده شده است. در شرایط فعلی، بازیکنانی که برای تیم ملی انتخاب میشوند هنوز در ابتداییترین مسائل فنی ضعف دارند. کنترل توپ، پاس صحیح، حمایت از همتیمی و اجرای تاکتیکهای پایهای همچنان مشکلساز است. به همین دلیل، تیم ملی نمیتواند آن چیزی باشد که مردم ایران انتظار دارند.در نیمه دوم دیدار با هند، زمانی که چند بازیکن باتجربه مانند مهدی طارمی وارد زمین شدند، شرایط تغییر کرد و تیم توانست به گل برسد. این نشان میدهد که تکیه صرف بر بازیکنان جوان بدون وجود الگوهای تاکتیکی درست، نتیجهبخش نخواهد بود.
تیم ملی با بحران جدی رو به رو می شود
اقبالی تصریح کرد: واقعیت این است که تیم ملی ما با بحران جدی روبهرو است. بازیکنانی که دو دوره در جام جهانی حضور داشتند، اکنون به دلیل شرایط سنی و فیزیکی دیگر توان همراهی تیم ملی را ندارند. برای مثال روزبه چشمی، در خرداد سال آینده وارد سنی میشود که عملاً سخت است برای تیم ملی در سطح جهانی بازی کند. علوم ورزشی و پیشرفته نشان داده که بازیکنان ملی برای حضور در جام جهانی باید شاخصهای فیزیکی مشخصی داشته باشند و اگر فاقد آنها باشند، حتی توانایی بازی یک نیمه در برابر تیمهای بزرگ دنیا را هم نخواهند داشت. امروزه در فوتبال، سرعت، استقامت و انفجار حرکتی (اسپرینت) حرف اول را میزند، در حالی که در باشگاههای ما چنین ویژگیهایی در تمرینات پرورش داده نمیشود. بازیکنانی مانند علیرضا جهانبخش یا مهدی طارمی که تجربه حضور در دو دوره جام جهانی را دارند، اکنون به دلیل فشارهای فیزیکی و احتمال آسیبدیدگی، تضمینی برای حضور مؤثر در یک سال آینده ندارند. اگر این بازیکنان کنار بروند، تیم ملی عملاً پشتوانهای نخواهد داشت.
بهترین سرمربیان جهان هم سرمربی ایران شوند ابزار برای موفقیت وجود ندارد
او در مورد لیست بازیکنان دعوت شده به تیم ملی گفت: گزینههایی که در این مسابقات قلعهنویی دعوت کرده، غیر از بازیکنی مانند هاشمنژاد از تراکتور، در حد و اندازههای تیم ملی نیستند. بنابراین مسیر پیش روی تیم ملی بسیار سخت است. سرمربی تیم ملی باید ترکیبی از بازیکنان باتجربه و جوان را گرد هم آورد که این خود کار دشواری است. واقعیت این است که پشتوانهسازی در فوتبال ایران جدی گرفته نشده و اکنون تیم ملی در آستانه فروپاشی قرار دارد. حتی اگر بهترین مربیان جهان هم هدایت تیم ملی ایران را بر عهده بگیرند، ابزار لازم برای موفقیت وجود ندارد. چرا که طی سالهای گذشته نه بازیکنسازی کردهایم و نه در زمینه آکادمیها کار اصولی صورت گرفته است. متأسفانه آکادمیها بیشتر در اختیار افرادی بوده که به دنبال درآمدزایی هستند، نه توسعه و پیشرفت فوتبال. باشگاههای ما چه دولتی و چه خصوصی نیز عمدتاً به سراغ بازیکنان باتجربه و مسن میروند و توجهی به جوانگرایی ندارند. همین مسئله سبب شده است که امروز نتوانیم تیم ملی قدرتمندی داشته باشیم که در جام جهانی بهعنوان نماینده شایسته ایران حضور پیدا کند. شرایط تیم ملی در حال حاضر مطلوب نیست و میتوان گفت وضعیت بهشدت اسفناک است.
وقتی مقابل افغانستان گل می زنیم و شادی می کنیم یعتی اعتبار ما کاهش پیدا کرده است
او در مورد نبود بازیهای دوستانه مناسب برای تیم ملی گفت: وقتی شما سرمایهگذاری نمیکنید و هیچ توجهی به این مسائل ندارید، نتیجه همین میشود. همه کارشناسان، چه در دنیا و چه در ایران، میدانند که تیم ملی برای پیشرفت باید با تیمهای بزرگ دنیا بازی کند. حال سؤال این است که دیدار با تیمهایی مانند افغانستان یا تاجیکستان چه دستاوردی برای ما دارد؟ نهایتاً اگر بهترین گزینه از میان این بازیها را هم در نظر بگیریم، ازبکستان است. آیا بازی با افغانستان میتواند برای ما افتخار یا دستاوردی به همراه داشته باشد؟ جز اینکه ارزش، اعتبار و شخصیت تیم ملی کاهش پیدا کند؟ وقتی ما مقابل افغانستان گل میزنیم و شادی میکنیم، این نشان میدهد که ارزشها و اهداف ما از بین رفته است. اگر این روند ادامه پیدا کند، فردا باید با تیمهایی مانند نپال یا بنگلادش هم بازی کنیم. چنین بازیهایی هیچ سودی برای فوتبال ایران ندارند. البته آقای قلعهنویی معتقدند که «در بیابان لنگه کفش هم غنیمت است»، اما واقعیت اینگونه نیست. بازی با این تیمها نه تنها به تیم ملی کمکی نمیکند، بلکه ارزشهای آن را هم پایین میآورد.
با بازی در کافا می توانیم مقابل تیم های بزرگ دنیا عرض اندام کنیم؟
وی تاکید کرد: مدیران فدراسیون فوتبال، سازمان ورزش و مسئولان عالی کشور باید سرمایهگذاری کنند تا بتوانیم با تیمهای بزرگ دنیا بازی کنیم. درست است که هر تیمی برای بازی با ایران مبلغی حدود صد تا دویست و پنجاه میلیارد تومان درخواست میکند، اما اگر این پول وجود دارد، باید هزینه شود و اگر وجود ندارد، بازی با تیمهای ضعیف آسیای مرکزی هیچ مشکلی از ما حل نمیکند. با این وضعیت، در جام جهانی چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا ما با چنین دیدارهایی میتوانیم برابر تیمهای بزرگ دنیا عرضاندام کنیم؟ واقعیت این است که اگر قرار نیست برای فوتبال کشور سرمایهگذاری شود، بهتر است اصلاً در جام جهانی شرکت نکنیم چرا که این کار چیزی جز آبروریزی برای فوتبال ایران به همراه ندارد. به جای هزینههای سنگین برای تیم ملی، باید به سراغ سرمایهگذاری در ردههای پایه برویم، مدارس فوتبال را توسعه دهیم، آکادمیها را به صورت منظم ساماندهی کنیم و مربیان تحصیلکرده و توانمند را به کار بگیریم. امروز بسیاری از مربیان کاربلد کشور در خانههایشان بیکار نشستهاند، در حالی که میتوانند در خدمت پیشرفت فوتبال باشند. اگر این پایهها اصلاح شود، در آینده میتوانیم ده تیم باشگاهی قدرتمند داشته باشیم و در نهایت یک تیم ملی در تراز جهانی شکل بگیرد اما با روند فعلی، هیچگونه توجهی به توسعه راهبردی صورت نمیگیرد و اصلاً به آینده فکر نمیکنیم.
بی توجهی ها باعث شده تا قلعه نویی در تاریکی دنبال چند بازیکن جوان باشد
اقبالی ادامه داد: همین بیتوجهی باعث شده است که امروز امیر قلعهنویی ناچار باشد در تاریکی به دنبال چند بازیکن جوان بگردد. بازیکنانی که یا استعداد ندارند یا اگر استعداد دارند، فاقد هوش فوتبالی هستند. من امروز بازی تیم ملی را تماشا میکردم و حقیقتاً تأسف خوردم چرا که بازیکنان تیم ملی توانایی دادن چهار پاس صحیح به یکدیگر را هم نداشتند. در کنترل توپ، حمایت از یکدیگر و حتی ابتداییترین مفاهیم مانند اسکن کردن مشکل دارند، بازیکن پیش از دریافت توپ باید بداند فضای اطرافش چگونه است، چه تصمیمی باید بگیرد و چه راهحلی انتخاب کند اما این تواناییها در تیم ملی وجود ندارد.
بازیکن تیم ملی فقط نباید مستعد باشد بله باید از هوش فوتبالی برخوردار باشد
او در مورد عدم آمادگی و انجام تمرین ملیپوشان پیش از مسابقات کافا گفت: بازیکن ملی به تمرینات ابتدایی نیازی ندارد آنها در باشگاههایشان آماده هستند. مسئله اصلی، شعور تاکتیکی است. بازیکنی که به تیم ملی دعوت میشود باید دستکم دو یا سه شیوه بازی را بلد باشد. بداند ضدحمله چیست، انتقال در حمله چگونه است یا در فاز دفاعی چگونه باید بازگردد، تراکم ایجاد کند و توپگیری انجام دهد. این مسائل باید در باشگاهها آموزش داده شود، نه در تیم ملی. مربی تیم ملی باید تاکتیک و استراتژی را مشخص کند، نه اینکه به بازیکن پاس صحیح یا بغل پا یاد دهد.این مشکل از ریشه و در باشگاههاست. بازیکنان ما فاقد آموزش اصولی هستند و همین مسئله باعث شده ارزش و اعتبار تیم ملی زیر سؤال برود. قلعهنویی هم چارهای ندارد چراکه بازیکن مناسب در دسترس نیست یا اگر هست، او و کادرش ندیدهاند. اگر بتوانند در هفت یا هشت ماه آینده چند بازیکن مستعد و جوان را شناسایی و تربیت کنند، شاید بخشی از مشکل حل شود. استعداد به تنهایی کافی نیست و بازیکن ملی باید از هوش فوتبالی بالایی برخوردار باشد.
نسبت به آینده فوتبال کشور خوشبین نیستم، بلکه بسیار بدبینم
وی در خصوص سرمایهگذاریهای غلط در فوتبال ایران گفت: فوتبال ایران سالهاست به سرمایهگذاری و پشتوانهسازی بیتوجه بوده است. مدیریت در سطوح پایه بهجای توسعه، گرفتار دلالی، رانت و لابیگری شده و نتیجه آن وضعیت اسفناک امروز است. من نسبت به آینده فوتبال کشور خوشبین نیستم، بلکه بسیار بدبینم. در شرایطی که مردم با مشکلات شدید اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند، در فوتبال ایران هزینههای گزافی صرف بازیکنان درجه دو و سه میشود. بازیکنانی که بعضاً توانایی ابتداییترین تکنیکها را هم ندارند و قراردادهایی با مبالغ صد تا صد و پنجاه میلیارد تومان بسته میشود، در حالی که این پولها میتواند صرف توسعه فوتبال پایه و کمک به اقشار محروم جامعه شود. متأسفانه فوتبال ایران گرفتار دلالیسم و ثروتاندوزی عدهای خاص شده است. ایجنتها و دلالها بدون نظارت، میلیاردها تومان جابهجا میکنند و هیچ نهادی هم جلوی آنها را نمیگیرد. این در حالی است که اگر همین سرمایه صرف نونهالان، نوجوانان و جوانان کشور در مدارس و آکادمیهای فوتبال میشد، در پنج سال آینده میتوانستیم تیمی قدرتمند داشته باشیم. در حالی که کشورهای آسیایی مانند ازبکستان و تاجیکستان با سرمایهگذاری اصولی، در حال پیشرفت هستند، ما همچنان گرفتار سوءمدیریت و دلالی در فوتبال هستیم.فوتبال ما به سمت درجه سه حرکت میکند. بازیکنان حتی در مقابل یکدیگر هم توانایی لازم را نشان نمیدهند و با این روندی که پیش گرفتهایم، بدون تردید در آینده با شرایط بسیار اسفناکی مواجه خواهیم شد.
انتهای پیام/