اهداف پشتپرده فشارهای غرب بر دولت لبنان؛ حزبالله هرگز سلاح بر زمین نخواهد گذاشت

خبرگزاری آنا ـ حسین بوذری؛ در پهنه پرآشوب ژئوپلیتیک خاورمیانه، صحنه لبنان همواره یکی از کانونهای تنش با دخالت عوامل خارجی بوده است.
در شرایطی که رژیم جعلی و غاصب صهیونیستی و حامیان غربی آن بهخصوص آمریکای جنایتکار همواره در پی تضعیف نیروهای مقاومت و برهم زدن موازنه قدرت در منطقه بودهاند، تحولات اخیر در لبنان ابعاد تازهای یافته است.
پروژه جدید دشمن با هدف دوگانه خلع سلاح حزبالله و ایجاد فتنه داخلی در این کشور نهتنها امنیت لبنان، بلکه ثبات کل منطقه را هدف قرار داده است.
این توطئه که ریشه در سالها خصومت و تلاش برای سلطه دارد، نیازمند تحلیلی عمیق و تبیین استراتژیهای دفاعی و تهاجمی جبهه مقاومت است.
در گفتو گوی زیر با تشریح اهداف دشمن و بررسی اقدامات لازم از سوی ایران و سایر متحدان بهدنبال ارائه تحلیلی جامع و کاربردی خواهیم بود تا افکار عمومی را با ابعاد این تهدید آشنا و مسیر مقابله مؤثر را روشن کنیم.
این تحلیل به بررسی اهداف دشمن، تحلیل شرایط کنونی و ارائه راهکارها برای مقابله با این توطئهها میپردازد و نشان میدهد که چگونه میتوان با اتکا بر دیپلماسی فعال، سیاست مقاومتی و بصیرت مردمی، نقشههای دشمن را نقش بر آب و ثبات و امنیت منطقه را تضمین کرد.
این بررسی با نگاهی موشکافانه به عمق راهبردهای دشمن و ظرفیتهای مقابلهای جبهه مقاومت بهخصوص نقش کلیدی جمهوری اسلامی ایران بر اهمیت وحدت، هوشیاری و اقدام هماهنگ در برابر چالشهای فزاینده تأکید دارد.
این تجزیه و تحلیل نهتنها به درک عمیقتر تحولات جاری کمک میکند؛ بلکه چارچوبی عملیاتی برای سیاستگذاران و تحلیلگران ارائه میدهد تا بتوانند با آمادگی کامل در برابر هرگونه تهدید و توطئهای ایستادگی کنند و مسیر اقتدار و ثبات را در منطقه هموار کنند.
با توجه به پیچیدگیهای منطقه و نقشآفرینی بازیگران مختلف، درک درست از تاکتیکها و استراتژیهای دشمن و همچنین توانمندیهای نیروهای مقاومت، امری حیاتی است.
خبرنگار آنا تحولات لبنان را با محور نقشه دشمن برای خلع سلاح حزبالله لبنان، اهداف پشتپرده این سناریو و چشمانداز لبنان را در گفتوگوی تفصیلی با محمدرضا محسنی ثانی عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی و نماینده مردم سبزوار در مجلس شورای اسلامی مورد بررسی قرار داده است.
گپ و گفت آنا با محسنی ثانی در پی میآید:
تشریح اهداف دشمن در لبنان و استراتژیهای جبهه مقاومت
آنا: دشمن با چه پروژهای درصدد خلع سلاح حزبالله لبنان و ایجاد جنگ داخلی در این کشور است و هدف نهایی آنها از این اقدامات چیست؟
محسنی ثانی: دشمن در رأس آن آمریکای جنایتکار و رژیم کودککُش و جعلی صهیونیستی با پیگیری جدی برای خلع سلاح حزبالله لبنان درصدد ایجاد ناامنی و بیثباتی در این کشور است.
این اقدامات صرفاً بهانهای برای بازکردن پای سوریه، عراق و ایران به ماجرای تحولات لبنان است تا با ایجاد شکاف و تفرقه، محور مقاومت را تضعیف کنند.
هدف نهایی دشمن از این مداخلات نهتنها تسلط بر لبنان، بلکه ایجاد یک منطقه بیثبات و درگیر در جغرافیای سیاسی منطقه است تا بتواند منافع خود را تضمین کرده و نقشآفرینی جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت را کاهش دهد.
آمریکاییها با ارائه تشویقات و فشارهایی به دولت لبنان، تلاش میکنند تا حزبالله را وادار به زمین گذاشتن سلاح کند، اما این تلاشها با توجه به واقعیتهای میدانی و اراده مقاومت، کاملاً قابل پیشبینی است که عملی نخواهد شد، حزبالله لبنان تحت هیچ شرایطی سلاح بر زمین نخواهد گذاشت.
البته شرایطی که دولت لبنان برای خلع سلاح حزبالله تعیین کرده، به هیچ وجه قابل اجرا نخواهد بود، از یک سو، اعتمادی به رژیم جعلی و فاسد صهیونیستی وجود ندارد، از سوی دیگر حتی اگر دولت لبنان تصمیم به آغاز خلع سلاح حزبالله بگیرد و رژیم صهیونیستی را از مرزها دور کند، هیچ تضمینی وجود ندارد که حملات آنها دوباره آغاز نشود.
به همین دلیل میتوان گفت که این رویکردهای دولت لبنان در این زمینه، بیشتر شبیه به یک توهّم است و واقعیتهای موجود در منطقه به وضوح نشان میدهد که این اقدامات نمیتوانند به نتایج مثبتی منجر شوند.
آنا: با توجه به شرایط مطرح شده، آیا شرایطی که دولت لبنان برای خلع سلاح حزبالله تعیین کرده، قابل اجراست؟ مهمتر از آن قطعاً نمیتوان به تعهدات رژیم صهیونیستی در قبال خروج از جنوب لبنان و عدم تجاوز مجدد، اطمینان کرد.
محسنی ثانی: شرایطی که دولت لبنان برای خلع سلاح حزبالله تعیین کرده، در عمل قابلیت اجرایی ندارد و یکی از دلایل اصلی این امر، عدم اطمینان کامل به رژیم صهیونیستی است؛ فرض بر این است که اگر دولت لبنان اقداماتی را برای خلع سلاح حزبالله آغاز کند و رژیم صهیونیستی نیز به ظاهر از جنوب لبنان خارج شود، طبیعتاً هیچ تضمینی وجود ندارد که بلافاصله این رژیم سفّاک و خونآشام تجاوز خود را از سر نگیرد یا مرزها را مجدداً ناامن نکند.
شرایطی که دولت لبنان برای خلع سلاح حزبالله تعیین کرده، در عمل قابلیت اجرایی ندارد و یکی از دلایل اصلی این امر، عدم اطمینان کامل به رژیم صهیونیستی است
تجربه تاریخی نشان داده که رژیم صهیونیستی به تعهدات بینالمللی پایبند نبوده و همواره از هر فرصتی برای تجاوز و ایجاد ناامنی استفاده کرده است.
شرط دیگر دولت لبنان مبنی بر اینکه دولت با هیچیک از جریانهای سیاسی، قبیلهای و قومی داخل لبنان درگیری نخواهد داشت، به معنای عدم درگیری با حزبالله است، مگر اینکه خود حزبالله بخواهد سلاحش را زمین بگذارد که این امر با توجه به ماهیت حزبالله و شرایط امنیتی لبنان، امری محال و نشدنی است.
این شروط در مقابل سایر انتظارات و فشارهایی که از سوی آمریکا و متحدانش وجود دارد، عملاً قابلیت اجرایی را به صفر میرساند.
تجربیات گذشته نشان داده که شرط و شروطهای دولت آمریکا و رژیم غاصب صهیونیستی برای کشورهای مختلف، اغلب عملی نشده و فقط در حد تهدیداتی باقی مانده که در مقطع زمانی خاصی برای ارزیابی اوضاع و ایجاد فشار مطرح میشوند و در نهایت ناکارآمدی خود را نشان میدهند.
سوریه ظرفیت لازم برای نقشآفرینی در منطقه ندارد
آنا: در صورت بازشدن پای سوریه، عراق و ایران به ماجرای تحولات لبنان و خلع سلاح حزبالله چه وظایفی بر آنان مترتب است؟
محسنی ثانی: درباره نقش سوریه باید اذعان داشت که این کشور اکنون با مشکلات داخلی و درگیریهای فراوان دست و پنجه نرم میکند و هنوز نتوانسته به وفاق و هماهنگی لازم بین اقشار و گروههای مختلف خود دست یابد.
بنابراین، اکنون ظرفیت سوریه برای ایفای نقش محوری در این زمینه وجود ندارد، بر فرض که سوریه دنبال چنین اقدامی باشد، با این حال، ایران باید به همکاریهای منطقهای خود با سوریه و عراق در چارچوب اهداف مشترک مقاومت ادامه دهد.
در صورت بروز تنشها و اختلافات شدید در لبنان که خود نتیجه مستقیم فشارهای خارجی است، وضعیت منطقه بهطور کلی به هم خواهد ریخت و این امر میتواند مناقشات جدی را دامن بزند.
آنا: با توجه به تهدیدات دشمن و نقشههای شیطانی آنها، رسالت وزارت امور خارجه و مسئولان جمهوری اسلامی ایران در این زمینه چیست و چه توصیههای مشخصی به رئیسجمهور و وزارت امور خارجه بهخصوص دکتر عراقچی در این رابطه دارید؟
محسنی ثانی: جمهوری اسلامی بهعنوان یکی از ارکان اصلی جبهه مقاومت، باید رویکردی چندبُعدی و استراتژیک را در قبال تحولات لبنان اتخاذ کند، اولاً، سیاست خارجی ایران باید بر پایه دیپلماسی فعال و هوشمندانه بنا شود.
این دیپلماسی باید ضمن تأکید بر تمامیت ارضی و حاکمیت ملی لبنان بر ضرورت حفظ ثبات و امنیت در این کشور تأکید ورزد و هرگونه مداخله خارجی را محکوم کند.
ثانیاً، ایران باید با پیریزی و تقویت یک سیاست مقاومتی، انقلابی و حماسی، مقابل نقشههای دشمن ایستادگی کند تا نیروهای مقاومت بتوانند در برابر فشارهای خارجی مقاومت کنند.
بنابراین، سیاست ایران باید بر کاهش تنشها، تقویت وحدت داخلی در لبنان و مقابله با تلاشهای تفرقهانگیز دشمن متمرکز باشد. در مجموع، هماهنگی و همسویی بین ایران، سوریه و مقاومت لبنان، تحت یک مدیریت واحد و برنامهریزی شده، میتواند نقشه دشمن را خنثی کند و جای نگرانی جدی در این زمینه وجود ندارد، زیرا همه این تحرکات در راستای یک هدف مشترک در جریان است.
بنابراین رسالت اصلی وزارت امور خارجه و مسئولان جمهوری اسلامی در قبال تهدیدات و نقشههای دشمن مقابله فعال، هوشمندانه و چندوجهی است.
آنچه که در میدان سیاست و میدان عمل یک هماهنگی، همسوئی و همراهی است و طبیعتاً همه اینها درراستای برنامهریزی شده و مدیریت صحیح انجام میشود.
ایران اسلامی هم در بُعد سیاسی و هم در بُعد عملیاتی و میدانی از یک مدیریت واحدی بهره میبرد و جای نگرانی نیست و طبیعتاً جریان دیپلماسی و گفتمان سیاسی یک مقداری با جریان میدانی و عملیاتی تفاوت دارد، اما در نفس آنچه که باید انجام بگیرد در یک راستا و با یک هدف خواهد بود.
بهطور خلاصه محورهای عملکرد دولت و رسانهها و رسالت آنها به قرار زیر است:
تقویت دیپلماسی عمومی و رسانهای: شفافسازی اهداف دشمن و روشنگری درباره خطرات ناشی از این توطئهها برای افکار عمومی داخلی و بینالمللی.
پیگیری حقوقی و بینالمللی: استفاده از ظرفیتهای سازمانهای بینالمللی برای محکوم کردن مداخلات خارجی و نقض حاکمیت ملی لبنان.
مدیریت بحران و کاهش تنش: تلاش برای جلوگیری از شعلهور شدن آتش جنگ داخلی در لبنان از طریق گفتوگو و رایزنی با تمامی طرفهای ذینفع.
دولت چهاردهم و وزارت امور خارجه باید با اتکا به تجربیات گذشته و با درک عمیق از پیچیدگیهای منطقه ضمن حفظ انسجام و وحدت درونی در دستگاه دیپلماسی از تمام ظرفیتهای موجود برای خنثیسازی نقشههای دشمن بهره گیرند.
جریان دیپلماسی و گفتمان سیاسی، هرچند با اقدامات نظامی و میدانی تفاوتهایی دارد، اما در نهایت باید در یک راستا و با یک هدف واحد، یعنی حفظ منافع ملی و امنیت منطقه، گام بردارد.
هماهنگی و همسویی در میدان سیاست و عمل که اکنون به صورت یک مدیریت واحد در کشور وجود دارد، اطمینانبخش است و باید این روند با قوت ادامه یابد.
تأکید بر دشمنشناسی، تشریح اهداف واقعی دشمن و تقویت روحیه مقاومت و وحدت ملی
آنا: در شرایط کنونی چه توصیههایی به مردم عزیز ایران دارید تا بتوانند در مقابله با نقشههای مشابه آمریکا و رژیم صهیونیستی، هوشیاری و بصیرت خود را حفظ کنند و چگونه میتوان آگاهی افکار عمومی را در این زمینه افزایش داد؟
محسنی ثانی: مردم ایران همواره با بصیرت، هوشیاری و دشمنشناسی بالا در برابر توطئههای مختلف ایستادگی کردهاند و آنچه در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه به وضوح دیده شد، حضور گسترده، همبستگی، همگرایی و همسویی بینظیر مردم بود که نشان داد همه اقشار و جریانها، پایبند به آرمانهای ایرانی بودن، نظام جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی هستند.
این روحیه ملی و غیرت دینی همواره در بزنگاههای تاریخی و در مواقع تهدید جدی دشمن در بطن و روح و روان ایرانیان وجود داشته و دارد.
توصیه اساسی به مردم این است که ضمن حفظ این بصیرت و هوشیاری مراقبت ویژهای نسبت به برخی اظهارنظرها و بیانیههایی که از سوی برخی خواص در جامعه صادر میشود، داشته باشند.
گاهی این اظهارنظرها چه از روی سهو و چه از روی عمد میتوانند ناخواسته دشمن را به توهّم اندازند یا به او این سیگنال را بدهند که میتواند بهرهبرداری سوء از شرایط داشته باشد؛ بنابراین، لازم است که گفتار و رفتار همگان بهخصوص افراد تأثیرگذار و خواص، درراستای منافع کلی کشور و وحدت ملی باشد و از اقداماتی که میتواند موجب سوءاستفاده دشمن شود، پرهیز شود.
آگاهیبخشی عمومی باید با تأکید بر دشمنشناسی، تشریح اهداف واقعی دشمن و تقویت روحیه مقاومت و وحدت ملی صورت گیرد، همانطور که در طول سالیان گذشته و در مقاطع مختلف، این همبستگی و غیرت ملی مردم ایران به اثبات رسیده است.
خواص هم نباید با ایمان، اعتقاد و غیرت مردم ایران بازی کنند و طبیعتاً گفتار، بیانیهها و اظهارنظرهای خواص نباید بهگونهای باشد که دشمن را به توهّم برسانند که خواسته باشد بهرهبرداری یوء از این شرایط کسب کند.
آنا: متأسفانه بیانیه اخیر جبهه اصلاحطلب کاملاً بازی در زمین دشمن بود.
محسنی ثانی: درست است که پس از پیروزی جمهوری اسلامی در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه مقابل آمریکای جنایتکار و رژیم غاصب صهیونیستی شاهد اظهارنظرهایی از سوی برخی جریانهای اصلاحات بودیم که با دیدگاههای حاکمیتی و مردمی همخوانی نداشت، با این حال، نمیتوان کل جبهه اصلاحات را در این راستا تعریف کرد؛ چراکه در همین جنگ نیز شاهد همبستگی و همراهی بخشی از این جبهه با مردم بودیم و بروز و ظهور جبهه اصلاحات را در اشکال مختلف مشاهده کردیم.
برخی خواص در هر جریانی ممکن است با فراتر رفتن از خط قرمزها و مصلحتهای کلی، سیگنالهایی ارسال کنند که دشمن بتواند از آن سوءاستفاده کند و انتقاد اصلی به این افراد این است که نباید با گفتار و رفتار خود، به دشمن امید واهی بدهند.
البته بیانیه اخیر جبهه اصلاحات علاوه بر مردم و مسئولان، مورد نقد شدید حتی برخی از همین جبهه اصلاحات هم قرار گرفت، در مجموعه نمیتوان کل جبهه اصلاحات را در مسیر بیانیه اخیر قرار داد.
انتهای پیام/