عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بیان کرد

جنگ شناختی؛ نبرد اصلی عصر حاضر برای «تسخیر ذهن‌ها»

جنگ شناختی؛ نبرد اصلی عصر حاضر برای «تسخیر ذهن‌ها»
محمدحسین ساعی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، در تحلیل جامع خود از نبرد رسانه‌ای در تاریخ، تأکید کرد که امروزه جنگ‌ها ماهیتی شناختی یافته‌اند و هدف اصلی دشمن، «هک انسان» و تسخیر ذهن‌هاست. وی با بررسی نمونه‌های تاریخی از پیامبر اسلام (ص) تا نبردهای مدرن، نشان داد که عملیات روانی و رسانه‌ای همواره رکن اساسی جنگ بوده و امروزه با ظهور فناوری‌های نوین، این نبرد به ابعادی بی‌سابقه رسیده است. ساعی هشدار داد: نگاه دشمن به فرهنگ و رسانه در ایران کاملاً امنیتی است و مقابله با آن نیازمند درک عمیق از جنگ شناختی و حمایت از زیرساخت‌های بومی است.

به گزارش خبرگزاری آنا، محمدحسین ساعی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ، در تحلیلی جامع در برنامه «نبرد رسانه ای در جنگ» به تشریح ابعاد نرم و رسانه‌ای نبردها در طول تاریخ پرداخت و با ذکر نمونه‌های تاریخی متعدد، از دوران باستان تا عصر استعمار و جنگ‌های مدرن، نشان داد که عملیات روانی و مدیریت افکار عمومی همواره به عنوان یک رکن اساسی در کنار عملیات نظامی وجود داشته است.

وی سخنان خود را با گرامیداشت یاد شهدای انقلاب اسلامی، به ویژه شهدای مقاومت در نبرد اخیر با رژیم صهیونیستی، آغاز کرد و با اشاره به مسئولیت سنگین بازماندگان در قبال خون شهدا، ابراز امیدواری کرد که تحلیل‌های ارائه شده بتواند به شناخت بهتر آرایش جنگی دشمن و یافتن راه‌حل برای مقابله با آن کمک کند.

جنگ نرم، واقعیتی به قدمت تاریخ نبردها

ساعی با تأکید بر اینکه نبردهای میان گروه‌های انسانی همواره دارای ابعاد نرم بوده است، به ذکر مثال‌هایی تاریخی پرداخت. وی اقدام پیامبر اسلام (ص) در شب فتح مکه را که با روشن کردن آتش‌های بسیار در اطراف شهر، هیمنه روانی جبهه شرک را در هم شکست، نمونه‌ای برجسته از عملیات روانی دانست. او همچنین به نبرد تاریخی میان «سورنا»، سردار ایرانی، و «کراسوس»، کنسول روم، اشاره کرد و گفت: مدلی که سورنا با استفاده از تاکتیک‌های روانی توانست ارتش بسیار بزرگتر روم را شکست دهد، نشان‌دهنده اهمیت این بعد از جنگ در تاریخ است.

تکامل مفهوم جنگ؛ از استراتژی ناپلئون تا نظریه لاس‌وِل

این عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با ارائه یک تمثیل، تفاوت نسل‌های مختلف جنگ را به تفاوت میان هواپیمای اولیه برادران رایت و جنگنده‌های نسل پنجم تشبیه کرد و اظهار داشت: اگرچه ماهیت اصلی پرواز در هر دو یکی است، اما پیچیدگی، طراحی و قابلیت‌های آن‌ها اساساً متفاوت است. جنگ نیز چنین مسیری را طی کرده است.

وی با اشاره به ادبیات نظامی ناپلئون بناپارت، توضیح داد که واژه «استراتژی» در اصل یک مفهوم نظامی بوده که عملیات امنیتی، روانی و اقتصادی را در بر می‌گرفته است. ساعی همچنین به رساله دکترای «هارولد لاسول» در سال ۱۹۲۷ به عنوان یکی از اولین آثار آکادمیک در زمینه پروپاگاندا اشاره کرد و افزود: لاسول در آن اثر تأکید می‌کند که با شروع هر جنگ نظامی، دو جنگ دیگر نیز به طور همزمان آغاز می‌شود: جنگ رسانه‌ای و جنگ اقتصادی. هیچ جنگی بدون این دو پشتوانه موفق نخواهد بود.

جایگاه رسانه در ساختار ارتش‌های مدرن

ساعی با بیان اینکه ابزارهای نوین و درک جدید از فرماندهی، طراحی‌های پیچیده‌تری را در جنگ‌ها ممکن ساخته است، تصریح کرد: امروزه در ارتش‌های پیشرفته جهان، همان‌طور که ژنرالی برای فرماندهی نبرد هوایی یا پدافندی وجود دارد، یک ژنرال نیز مسئولیت مدیریت فضای رسانه‌ای را بر عهده دارد. وی برای آشنایی بیشتر مخاطبان، به مستند «اتاق کنترل» (Control Room) اشاره کرد که به تشریح تلاش‌های پنتاگون برای مدیریت افکار عمومی در جریان حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه یک سرهنگ ارتش آمریکا، مسئولیت عملیات رسانه‌ای این جنگ را بر عهده داشت.

استعمار و رسانه؛ چاپخانه در خدمت توپخانه

بخش دیگری از تحلیل ساعی به نقش رسانه در دوران استعمار اختصاص داشت. وی با ذکر مثال‌های مستند، نشان داد که قدرت‌های استعمارگر چگونه از رسانه به عنوان ابزاری برای تسلط بر ملت‌ها استفاده می‌کردند. وی ادامه داد: ممکن است برای بسیاری جالب باشد که اولین روزنامه فارسی‌زبان نه در ایران، بلکه در هند و توسط کمپانی هند شرقی بریتانیا تأسیس شد. از آنجا که زبان رسمی هند در آن زمان فارسی بود، استعمارگران برای مدیریت افکار عمومی مردم این سرزمین، اقدام به راه‌اندازی روزنامه کردند.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: پس از شکست ایران از روسیه تزاری و جدا شدن بخش‌های وسیعی از قفقاز، ارتش روسیه به فرماندهی ژنرال پاسکوویچ، روزنامه‌ای چندزبانه منتشر کرد که بخش مهمی از آن به زبان فارسی بود تا بتواند فضای روانی و اجتماعی جمعیت میلیونی این مناطق را که به تازگی از ایران جدا شده بودند، مدیریت کند.

ساعی بیان کرد: هنگامی که ناپلئون مصر را اشغال کرد، با یک قیام بزرگ مردمی مواجه شد. جانشین فرمانده فرانسوی که فردی زیرک بود، برای فرونشاندن این قیام دو اقدام کلیدی انجام داد: نخست، به صورت فریبکارانه اعلام مسلمانی کرد و دوم، اولین روزنامه عربی‌زبان تاریخ به نام «التنبیه» را منتشر ساخت تا بتواند قیام را مهار کند.

وی با جمع‌بندی این نمونه‌های تاریخی، به یک جمله کلیدی که به کرات در منابع تاریخی دیده می‌شود، اشاره کرد و گفت: استعمارگران در تمام نبردهایشان، همواره در کنار توپخانه، چاپخانه را نیز با خود حمل می‌کردند.

غرب به رسانه و فرهنگ نگاهی کاملاً امنیتی دارد

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با استناد به اسناد و شواهد تاریخی، تأکید کرد که تأسیس رسانه‌های فارسی‌زبان بیگانه همواره در راستای اهداف نظامی و امنیتی بوده و دشمن، اینترنت و فضای فرهنگی ایران را نیز از همین منظر تحلیل می‌کند.

وی ، در ادامه تحلیل خود از پیوند رسانه و جنگ، با تمرکز بر دوران معاصر و وضعیت ایران، تصریح کرد که نگاه قدرت‌های غربی به مقوله فرهنگ و رسانه، نه یک نگاه فرهنگی، بلکه یک رویکرد کاملاً امنیتی و استراتژیک است.

ساعی با اشاره به تعدد بی‌سابقه شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان، ریشه‌های این پدیده را تاریخی دانست و گفت: تأسیس رادیو بی‌بی‌سی فارسی، صدای آمریکا، رادیو مسکو و رادیو برلین به زبان فارسی، همگی به دوران جنگ جهانی دوم بازمی‌گردد. این رسانه‌ها به عنوان ابزاری برای جنگ روانی و یک سال پیش از اشغال ایران توسط متفقین در شهریور ۱۳۲۰ راه‌اندازی شدند.

ساعی افزود: ایران در آن زمان، با وجود برخورداری از ارتشی مجهز و فناوری‌های روز، ظرف سه روز به تسخیر ارتش‌هایی درآمد که خود درگیر یک جنگ بزرگ جهانی و فرسوده بودند. نکته کلیدی این است که قبل از رسیدن ارتش‌هایشان، صداهایشان به ایران رسیده و افکار عمومی را برای اشغال آماده کرده بود. وی با ذکر خاطره‌ای از حسین فردوست، به نفوذ و رصد اطلاعاتی این رادیوها حتی بر شخص محمدرضا پهلوی اشاره کرد که نشان‌دهنده عمق این عملیات روانی بود.

این عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با ارائه یک مثال مستند، به تاریخچه رسمی صدای آمریکا (VOA) پرداخت و اظهار داشت: پس از جنگ جهانی دوم و در بحبوحه تلاش کنگره آمریکا برای کاهش هزینه‌های دولت، بودجه VOA که در آن زمان به ۶۳ زبان برنامه پخش می‌کرد نیز در لیست کاهش قرار گرفت. اما در مذاکرات کنگره، این استدلال مطرح شد که آمریکا دو نوع سلاح (Weapon) در اختیار دارد: یکی ارتش (Army) و دیگری صدای آمریکا (VOA). همین استدلال مانع از قطع بودجه این رسانه شد. وی این رویکرد را شاهدی بر نگاه تسلیحاتی غرب به رسانه دانست.

ریشه‌های استعماری بی‌بی‌سی و ناتوی فرهنگی

ساعی در ادامه به ساختار بی‌بی‌سی پرداخت و نکات مهمی را مطرح کرد: بودجه بی‌بی‌سی فارسی از محل هزینه مجوز تلویزیون که مردم انگلستان پرداخت می‌کنند، تأمین نمی‌شود، بلکه از مسیرهای دولتی و امنیتی تأمین می‌گردد. وی افزود: بر اساس تحقیقات، هسته اولیه تأسیس بی‌بی‌سی در دهه ۱۹۲۰ میلادی را کارمندان سابق وزارت مستعمرات بریتانیا تشکیل دادند؛ افرادی که پس از کوچک شدن این وزارتخانه، تجربیات خود در اداره مستعمرات از طریق زور و سیاست را به حوزه رسانه منتقل کردند و بی‌بی‌سی را بنیان نهادند.

او همچنین به کتاب مهم «جنگ سرد فرهنگی» نوشته فرانسیس ساندرز اشاره کرد و گفت: در این کتاب که بر اساس اسناد فاش‌شده امنیتی غرب نوشته شده، برای اولین بار از لفظ «ناتوی فرهنگی» استفاده می‌شود. نویسنده در جمله تکان‌دهنده‌ای می‌گوید که در دوره جنگ سرد، این وزارتخانه‌های فرهنگ نبودند که فرهنگ غرب را مدیریت می‌کردند، بلکه دستگاه‌های امنیتی بودند که این وظیفه را بر عهده داشتند. به گفته دکتر ساعی، اسناد این کتاب نشان می‌دهد که در آن دوره، سرویس‌های امنیتی غربی برای مدیریت افکار عمومی، حدود ۱۰۰ هزار روشنفکر معترض را به قتل رساندند.

نگاه امنیتی دشمن به فرهنگ و اینترنت در ایران

ساعی این الگوی تاریخی را به دوران پس از انقلاب اسلامی نیز تعمیم داد و ترور شخصیت‌های فرهنگی تراز اول انقلاب، مانند شهید مطهری را نمونه‌ای از این نگاه امنیتی دانست. وی معتقد است این ترورها، عملیات‌هایی پیچیده برای حذف ستون‌های فکری و فرهنگی انقلاب بوده‌اند، نه اقدامات گروه‌های کوچک و خودسر.

وی با ذکر یک مثال امروزی، تحلیل خود را تکمیل کرد: یک بنیاد تحقیقاتی نظامی-امنیتی وابسته به ناتو مانند «بنیاد مارشال» که قاعدتاً باید به موضوعات نظامی بپردازد، وقتی می‌خواهد ایران را تحلیل کند، گزارشی نه در مورد توان موشکی، بلکه در مورد «اینترنت در ایران» منتشر می‌کند. این نشان می‌دهد که طرف مقابل ما وقتی به اینترنت، به رسانه، به کتاب و به فرهنگ در ایران نگاه می‌کند، نگاهش امنیتی است.

ساعی تأکید کرد: اگر واقعاً به دنبال ایجاد یک حصار امنیتی پایدار و فضایی امن برای زندگی و رشد اقتصادی مردم هستیم، باید ابتدا مانع عملیات خرابکارانه دشمن در حوزه‌های نرم شویم و این واقعیت را درک کنیم که نگاه آنان به فرهنگ و رسانه، امنیتی‌ترین وضعیت ممکن است.

ماهیت جنگ‌ها تغییر کرده است؛ امروز نبرد اصلی بر سر «تسخیر ذهن‌ها» است

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به مفهوم «جنگ شناختی»، تأکید کرد که در عصر حاضر، حتی اقدامات نظامی نیز با هدف اصلی ایجاد تغییر در ذهنیت جامعه طراحی می‌شود و رسانه‌های نوین، ابزار اصلی این نبرد برای «هک انسان» هستند.

ساعی، در بخش دیگری از تحلیل خود، ضمن انتقاد از عدم حمایت دولت‌های گذشته از زیرساخت‌های فناوری بومی، به تغییر ماهیت جنگ در قرن بیست و یکم پرداخت و تصریح کرد که امروز مولفه اصلی و تعیین‌کننده در هر نبردی، «رسانه» و «تسخیر ذهن‌ها» است.

وی با اشاره به سرمایه بزرگ پیام‌رسان‌های بومی که با اقبال میلیونی کاربران ایرانی مواجه شده‌اند، گفت: این یک سرمایه ملی است که کمتر از پنج کشور در جهان از آن برخوردارند. متأسفانه دولت‌های دهه‌های گذشته، بسترهای اینترنتی را به گونه‌ای توسعه ندادند که به توسعه پایدار، امنیت و اقتصاد کشور کمک کند. ساعی این موفقیت را مرهون بصیرت مردم دانست و از مسئولان خواست به جای سرکوب، از این ظرفیت زیرساختی برای پیشرفت کشور حمایت کنند.

جنگ رسانه‌ای؛ بُعد اول نبردهای مدرن

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه پارادایم جنگ تغییر کرده است، اظهار داشت: در گذشته، بُعد اول هر جنگی، نظامی تلقی می‌شد. اما حداقل دو دهه است که اندیشمندان معتقدند عموم جنگ‌ها به «جنگ رسانه‌ای» تبدیل شده‌اند. مفاهیمی چون جنگ هیبریدی، جنگ شناختی یا نبرد هوشمندانه، همگی به این واقعیت اشاره دارند که امروز نبرد اصلی بر سر ارتباطات و ذهن انسان‌هاست.

وی افزود: در این پارادایم جدید، حتی شلیک یک موشک یا یک عملیات ترور، هدفی فراتر از حذف فیزیکی یک فرد دارد. به عنوان مثال، هدف اصلی از ترور یک دانشمند، ایجاد تأثیر روانی بر کل جامعه و نخبگان علمی کشور است، نه صرفاً حذف یک شخص. بنابراین، ابزارهای نظامی و امنیتی نیز در خدمت ساخت ذهنیت و اهداف رسانه‌ای قرار می‌گیرند.

از عملیات روانی سنتی تا جامعه شبکه‌ای

ساعی با ترسیم سیر تحول رسانه‌ها، تفاوت میان جنگ روانی در عصر رسانه‌های مدرن (رادیو و تلویزیون) و جنگ شناختی در عصر جامعه شبکه‌ای را تشریح کرد. او گفت: در دوره رسانه‌های یک‌سویه مانند رادیو، عملیات روانی در عرض عملیات نظامی قرار داشت. رساندن پیام به مخاطب دشوار بود، امکان قطع آن وجود داشت و مهم‌تر از همه، بازخورد دقیق و سریعی از تأثیر پیام بر مخاطب وجود نداشت.

وی ادامه داد: اما با ظهور جامعه شبکه‌ای و پلتفرم‌های اجتماعی، ما با پدیده‌ای کاملاً متفاوت روبرو هستیم. این ابزارها ظرفیت ارتباطی تک به تک و نفر به نفر را فراهم کرده‌اند. این یک ظرفیت بی‌سابقه در تاریخ بشر است که به یک قدرت سلطه‌گر اجازه می‌دهد با استفاده از هوش مصنوعی، برای تک‌تک افراد جامعه برنامه‌ریزی کند.

«هک بزرگ»؛ از هک کامپیوتر تا هک انسان

ساعی برای تشریح این ظرفیت خطرناک، به انتخابات سال ۲۰۱۶ آمریکا و مستند «هک بزرگ» (The Great Hack) اشاره کرد و گفت: مفهوم «هک» دیگر محدود به ابزارهای کامپیوتری نیست؛ امروز موضوع اصلی، «هک انسان» است. در آن انتخابات، با استخراج و تحلیل داده‌های رفتاری میلیون‌ها کاربر فیسبوک، ذهنیت رأی‌دهندگان به صورت هدفمند دستکاری شد.

وی با ذکر یک مثال تکان‌دهنده از قدرت تحلیل داده‌های کاربران، توضیح داد: تحقیقات نشان می‌دهد که با تحلیل تنها چند کنش (لایک، کامنت، اشتراک‌گذاری) یک فرد در فیسبوک، می‌توان شخصیت او را بهتر از نزدیک‌ترین دوستان و اعضای خانواده‌اش شناخت. جمله‌ای وجود دارد که می‌گوید: اگر بیش از ۴۰۰ کنش در فیسبوک داشته باشید، این پلتفرم شما را بهتر از همسرتان می‌شناسد.

ساعی در پایان هشدار داد که این توانایی بی‌سابقه در شناخت عمیق روحیات، علایق و نقاط ضعف افراد، قدرتمندترین ابزار برای مهندسی افکار عمومی

 و اجرای جنگ شناختی است و درک این واقعیت برای مقابله با تهدیدات نوین، امری حیاتی است.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب
رسپینا