تفکر؛ مادر همه خوبی‌ها

تفکر؛ مادر همه خوبی‌ها
جامعه امروز بیش از اندیشیدن به تکرار و هیجان خو کرده است؛ در حالی که به‌گفته کریم اهل‌بیت(ع)، «تفکر مادر همه خوبی‌هاست» و تنها با زنده کردن آن در آموزش، رسانه و مدیریت می‌توان میراث حقیقی ایشان را در زندگی امروز جاری ساخت.

محمدجواد استادی، پژوهشگر مطالعات فرهنگی به مناسبت شهادت امام حسن مجتبی (ع) در یادداشتی اختصاصی برای آنا نوشت: ایام شهادت کریم اهل‌بیت، امام حسن مجتبی (ع)، فرصتی است تا بار دیگر جایگاه اهل‌بیت (ع) را در حیات فردی و اجتماعی بازخوانی کنیم. پیشوایان معصوم، تنها الگوهایی برای معنویت فردی یا مناسک عبادی نیستند؛ بلکه آموزه‌های آنان پیوندی عمیق با زیست اجتماعی دارد. هر سخن و سیره‌ای از آنان، نقشه‌ای برای سامان‌دهی زندگی انسانی، شکل‌گیری جامعه‌ای عادلانه و تربیت نسلی خردمند است. بنابراین، اگر نگاه ما به امامان (ع) تنها در سطح سوگواری یا ابراز محبت عاطفی بماند، بهره حقیقی از آنان برده نشده است. ما موظفیم میراث فکری و عملی ایشان را در متن فرهنگ و سیاست و اجتماع امروز به کار بگیریم. در همین چارچوب، کلامی از امام حسن مجتبی (ع) همچون چراغی بر مسیر ما می‌تابد:

«اُوصيكُم بتَقوَى اللّه ِ و إدامَةِ التَّفَكُّرِ ؛ فإنَّ التَّفَكُّرَ أبو كُلِّ خَيرٍ و اُمُّهُ.» (تنبيه الخواطر: 52/1)

یعنی: «شما را به تقوای الهی و اندیشیدن همیشگی سفارش می‌کنم؛ زیرا اندیشیدن پدر و مادر همه خوبی‌هاست.»

این بیان، دو رکن اصلی حیات انسانی را به هم گره می‌زند: تقوا و تفکر. تقوا، همان بیداری وجدان و مراقبت دائم بر رفتار است؛ و تفکر، همان چشم بیدار برای دیدن و فهمیدن حقیقت. اگر تقوا بی‌تفکر و دور از اندیشیدن باشد، نتیجه‌اش جمود، تعصب و برداشت‌های سطحی از دین خواهد بود؛ و اگر تفکر بی‌تقوا باشد، ثمره‌اش غرور، دنیاگرایی و دوری از حقیقت. به همین دلیل امام حسن (ع) تفکر را «پدر و مادر همه خوبی‌ها» می‌نامند؛ چرا که سرچشمه هر خیر فردی و اجتماعی از خردورزی می‌جوشد.

اکنون اگر آینه این روایت را در برابر خود بگیریم، پرسش اساسی این است: جایگاه تفکر در جامعه امروز کجاست؟ پاسخ، دست‌کم از منظر مطالعات فرهنگی و جامعه‌شناسی، چندان روشن و امیدوارکننده نیست.

فرهنگ عمومی ما در دهه‌های اخیر بیش از آنکه بر «اندیشیدن» بنا شود، بر «تکرار» و «تقلید» استوار مانده است. در رسانه‌ها، هیجان و سرگرمی بر تحلیل و پرسشگری غلبه دارد. در فضای مجازی، سرعت انتقال خبر و تصویر، جای تعقل و گفت‌وگوی عمیق را گرفته است. حتی در نظام آموزشی، که باید کانون پرورش قدرت تفکر باشد، اغلب شاهد انباشتن محفوظات هستیم نه تربیت ذهن‌های پرسشگر. نتیجه آنکه جوانان ما در عرصه‌های بسیاری به مصرف‌کنندگان منفعل محتوا بدل شده‌اند، نه تولیدکنندگان اندیشه.

در سطح مدیریتی نیز ضعف تفکر بنیادین به‌خوبی مشهود است. بسیاری از تصمیم‌های مدیران و کارگزاران اجرایی به‌جای آنکه نتیجه تأمل و مشورت باشد، واکنشی و مقطعی است. سیاست‌گذاری‌ها اغلب به جای آنکه بر مطالعات فرهنگی و آینده‌پژوهی استوار باشد، تابع فشارهای روزمره یا منافع کوتاه‌مدت است. گویی اندیشیدن امری لوکس تلقی می‌شود، نه ضرورت حکمرانی. این در حالی است که امام حسن (ع) تصریح می‌کنند تفکر «مادر همه خوبی‌ها»ست؛ یعنی بدون اندیشه‌ورزی، هیچ اصلاح اجتماعی پدید نمی‌آید.

از نگاه نقد فرهنگی، مشکل تنها در رفتار فردی یا خطای یک مدیر نیست، بلکه در منش و عادت فرهنگی ما ریشه دارد. فرهنگ عمومی ما هنوز تفکر را فضیلت نمی‌شمارد. در بسیاری از خانواده‌ها، پرسشگری فرزندان به‌جای آنکه تشویق شود، سرکوب می‌شود. در ادارات، طرح پرسش یا ایده‌های تازه به‌جای استقبال، با سوءظن و بی‌اعتنایی مواجه می‌گردد. در دانشگاه‌ها، گاه نوآوری و تفکر انتقادی جای خود را به بازتولید کلیشه‌ها داده است. این عادت‌ها، محصول ساختارهای فرهنگی‌اند، نه فقط مسئولیت یک فرد یا یک گروه.

مردم و مدیران؛ دو روی یک سکه

از منظر مطالعات فرهنگی، شکاف اندیشه را باید هم در میان مردم و هم در میان مدیران دید. مردم وقتی به مصرف سریع اخبار و تحلیل‌های سطحی خو می‌گیرند، خود زمینه بازتولید بی‌تفکری در سیاست را فراهم می‌کنند. از سوی دیگر، مدیران وقتی به تصمیم‌های غیرعقلانی و مقطعی تن می‌دهند، فرهنگ عمومی را به سطحی‌نگری عادت می‌دهند. این چرخه معیوب، جامعه را از اندیشه‌ورزی دور می‌کند.

به‌عنوان نمونه، در حوزه‌های اقتصادی و اجتماعی، بارها دیده‌ایم که به‌جای مطالعه و برنامه‌ریزی بلندمدت، به سیاست‌های لحظه‌ای و دستوری روی آورده می‌شود. یا در عرصه فرهنگی، به‌جای فراهم کردن بستر گفت‌وگو و اندیشه‌ورزی، بر انجام کنش‌ها و برنامه‌های کم‌عمق تکیه می‌کنیم. این الگوها به مردم نیز منتقل می‌شود و در زندگی روزمره به صورت رفتارهای سطحی و بی‌ریشه بازتاب می‌یابد.

ضرورت بازگشت به روایت امام حسن (ع)

اگر امام حسن مجتبی (ع) فرمودند که تفکر مادر همه خوبی‌هاست، معنایش آن است که هر اصلاح اجتماعی، هر عدالت پایدار و هر معنویت زنده باید از اندیشه آغاز شود. جامعه‌ای که به جای اندیشیدن، به روزمرگی و واکنش‌های هیجانی خو کند، دیر یا زود دچار تکرار خطاها و بن‌بست‌ها خواهد شد.

بنابراین، بازگشت به توصیه امام حسن (ع) یک ضرورت صرفاً فردی یا اخلاقی نیست، بلکه ضرورتی تمدنی است. ما باید در نظام آموزشی مهارت تفکر را نهادینه کنیم؛ در رسانه‌ها به گفت‌وگوی عمیق مجال دهیم؛ در مدیریت، به مشورت و آینده‌پژوهی بها بدهیم؛ و در فرهنگ عمومی، پرسشگری را فضیلت بدانیم نه مزاحمت. تنها در این صورت است که می‌توانیم بگوییم میراث امام حسن (ع) در زندگی امروز ما جاری است.

جمع‌بندی

یاد و نام امام حسن مجتبی (ع) با اشک و سوگواری گرامی داشته می‌شود که البته یک وظیفه بر همه ما است، اما حقیقت پیروی از او در گروی به‌کاربستن کلام حکیمانه‌اش است. جامعه‌ای که تفکر را از دست بدهد، از خیرات نیز محروم خواهد ماند. و جامعه‌ای که تفکر را در کنار تقوا زنده کند، توان آن را خواهد داشت که اخلاق، عدالت و معنویت را به‌طور واقعی در زیست جمعی خود جاری سازد.

امام حسن (ع) ما را به راهی فراخوانده‌اند که می‌تواند هم وجدان فردی را بیدار نگه دارد و هم خرد جمعی را فعال کند. اکنون نوبت ماست که پاسخی شایسته به این دعوت بدهیم و نشان دهیم که حقیقتاً وارثان اندیشه و تقوای اوییم.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب
رسپینا