بازگشت پوتین به قلب قدرت جهان و جا گذاشتن اروپا در حاشیه تاریخ/ آیا خاورمیانه هم تاثیر می‌پذیرد؟

بازگشت پوتین به قلب قدرت جهان و جا گذاشتن اروپا در حاشیه تاریخ  آیا خاورمیانه هم تاثیر می‌پذیرد؟
ولادیمیر پوتین پس از ۱۸ سال پای به خاک آمریکا گذاشت و در دیدارش با ترامپ بیش از آن‌که پرونده اوکراین را پیش ببرد، توازن قدرت جهانی را جابه‌جا کرد. او با یک نمایش دقیق دیپلماتیک، نه‌تنها واشنگتن را به تغییر موضع کشاند، بلکه اروپا را از میز اصلی تصمیم‌گیری کنار زد؛ صحنه‌ای که نشانه‌ای آشکار از شتاب‌گرفتن حرکت جهان به سوی نظمی چندقطبی است.

خبرگزاری آنا - مهدی لطیفی، دیدار میان ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، و دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، در آلاسکا در اوت ۲۰۲۵، بدون توافق رسمی و در زمانی کوتاه به پایان رسید. در ظاهر، این رویداد یک نشست ناکام برای حل بحران اوکراین به نظر می‌رسد؛ اما بررسی عمیق‌تر نشان می‌دهد که این ملاقات، در واقع یک نقطه عطف در مسیر قدرت‌نمایی روسیه و شکل‌دهی به روند جهانی چندقطبی بود. نمایش دیپلماتیک به‌دقت طراحی‌شده، تغییر موضع ناگهانی ترامپ در موضوع آتش‌بس، و جایگاه به‌وضوح حاشیه‌ای اروپا، مجموعه‌ای از پیام‌های راهبردی را برای بازیگران جهانی ارسال کرد.

۱. تثبیت و بازنمایی قدرت روسیه و پوتین

الف) بازگشت از انزوا

حضور پوتین در خاک آمریکا پس از ۱۸ سال، و آن هم در قالب یک نشست دوجانبه سطح بالا، خود به‌تنهایی نماد شکست راهبرد غرب برای منزوی‌سازی روسیه است. رسانه‌های روسی آن را «لحظه پایان پاریا‌سازی روسیه» خواندند. فرش قرمز، دست‌دادن گرم، حرکات بدنی دوستانه ترامپ و همراهی در نمایش‌های نمادین نظامی (پرواز بمب‌افکن B-۲) در برابر دوربین‌ها، تصویری از پذیرش مجدد روسیه به عنوان یک قدرت مذاکره‌کننده هم‌تراز آمریکا ایجاد کرد.

ب) بهره‌برداری حداکثری از نمایش نمادین

پوتین به مهارت در استفاده از لحظات تصویری برای تقویت قدرت نرم شهره است. این بار، وی موفق شد در خاک آمریکا و با پوشش گسترده رسانه‌های جهانی، تصویری از خود به نمایش بگذارد که نه یک رهبر تحت فشار، بلکه یک شریک بالقوه در تعیین آینده جهان است. حتی جزییات نقض پروتکل‌ها مانند گفت‌وگوی بدون مترجم در لیموزین ترامپ از نظر تبلیغاتی پیام روشنی داشت: آمادگی آمریکا برای گفت‌وگویی فارغ از محدودیت‌های دیپلماتیک سنتی با روسیه.

ج) تثبیت قدرت تصمیم‌گیری فردی

پوتین با گرفتن آنچه می‌خواست یعنی تغییر لحن آمریکا از تأکید بر آتش‌بس به تمرکز بر «توافق صلح نهایی»، نشان داد که می‌تواند حتی در گفت‌وگویی کوتاه، جهت‌گیری یک قدرت بزرگ را متأثر سازد. این رویکرد، سرمایه‌ای سیاسی برای مذاکرات آتی در سایر حوزه‌ها نیز به او می‌دهد.

۲. جهان چندقطبی و نزول نقش اروپا

الف) فراتر از اوکراین

این نشست، علاوه بر موضوع اوکراین، حامل پیام عمیق‌تری درباره ساختار قدرت جهانی بود: بازگشت به دیپلماسی مستقیم میان قدرت‌های بزرگ. چنین مسیری به‌طور طبیعی وزن بازیگران واسط، به‌خصوص اروپا، را کاهش می‌دهد. اروپا که طی دو سال گذشته در قالب اتحادیه و به‌عنوان ستون اصلی فشار بر روسیه عمل کرده، ناگهان خود را خارج از تصمیم‌سازی اصلی دید.

ب) گام به سوی چندقطبی‌سازی رسمی

پذیرش ضمنی موضع مسکو از سوی ترامپ، تأیید عملی این برداشت است که واشنگتن حاضر است برخی قواعد نظم تک‌قطبی گذشته را کنار بگذارد. پوتین از این تغییر فضا برای پیشبرد راهبرد بلندمدت خود استفاده خواهد کرد: جانشینی ساختار چندقطبی به جای هژمونی غرب. این امر به چین، هند، برزیل و سایر قدرت‌های نوظهور نیز سیگنال می‌دهد که ابتکار عمل برای شکل‌دهی به قواعد جدید جهانی واقعی و ممکن است.

ج) نادیده گرفتن اروپا

در این نشست، اروپا دو بار ضربه سیاسی خورد: یک بار با حذف از میز اصلی گفت‌و‌گو، و بار دوم در اعلام موضع نهایی ترامپ که تمایلی به حمایت از خواسته آنان (آتش‌بس پیش از مذاکره) نشان نداد. این رویداد شکاف استراتژیک فراآتلانتیکی را پررنگ‌تر کرد و می‌تواند به تدریج جایگاه اروپا را از «شریک برابر» به «پشتیبان تاکتیکی» در دیپلماسی آمریکا تنزل دهد.

۳. پیامد‌های مستقیم بر جنگ اوکراین

الف) تغییر معادله مذاکره

تاکنون، خط قرمز غرب و اوکراین این بود که هر مذاکره‌ای باید با توقف موقت جنگ آغاز شود. عقب‌نشینی ترامپ از این شرط و پذیرش گفت‌و‌گو برای توافق دائمی بدون آتش‌بس، معادله را به سود روسیه تغییر می‌دهد. پوتین به‌وضوح در موضع بالادست قرار می‌گیرد، زیرا بدون توقف عملیات نظامی، می‌تواند فشار میدانی را حفظ و حتی افزایش دهد.

ب) جغرافیای سیاسی جدید

شرط پوتین برای الحاق کل دونباس، اگر پذیرفته شود، مرز‌های اوکراین را به‌طور دائم تغییر می‌دهد. این امر نه‌تنها دستاورد نظامی روسیه را تثبیت می‌کند، بلکه اصل تمامیت ارضی در اروپا را به‌شدت تضعیف کرده و ممکن است موجی از تجدیدنظرطلبی مرزی را در سایر نقاط جهان تحریک کند.

ج) برهم‌زدن انسجام ائتلاف غربی

اختلاف دیدگاه میان آمریکا و اروپا درباره ترتیب مراحل حل بحران، مسکو را قادر می‌سازد تا با مانور دیپلماتیک، انسجام ائتلاف حامی اوکراین را فرسوده کند. این شکاف می‌تواند به کاهش کمک‌های نظامی و مالی در آینده منجر شود.

۴. بازتاب و پیامد‌های غیرمستقیم در خاورمیانه

الف) فرصت برای همکاری محدود

یک دوره کوتاه گرمی روابط واشنگتن-مسکو، ولو موقت، ظرفیت بالقوه برای هماهنگی محدود بر سر پرونده سوریه ایجاد می‌کند. هر دو کشور در این عرصه حضور نظامی دارند و می‌توانند برای مدیریت برخورد‌های میدانی یا حتی گفت‌و‌گو درباره آینده سیاسی دمشق، به تبادل نظر بپردازند.

ب) جسارت بیشتر روسیه

اگر پوتین موفق شود امتیازات عمده‌ای در اروپا به دست آورد، این پیروزی روانی و سیاسی می‌تواند او را برای تثبیت حضور و نفوذ خود در خاورمیانه و خلیج فارس جسورتر کند. این شامل روابط با ایران، حضور در بخش انرژی منطقه، و حتی فعال‌تر شدن در موضوع امنیت آبراه‌هایی، چون تنگه هرمز و باب‌المندب خواهد بود.

ج) متغیر انرژی

تغییر موازنه قدرت در اوکراین می‌تواند بر قیمت و عرضه جهانی انرژی اثرگذار باشد و این موضوع برای کشور‌های تولیدکننده خاورمیانه یک عامل مهم در تصمیم‌گیری‌های اقتصادی و سیاست خارجی است.

۵. تحولات جهانی به‌عنوان زمینه پنهان مذاکره

هرچند جزئیات کامل گفت‌و‌گو علنی نشده، دو شاخص مهم نشان می‌دهد که بحث بر سر اوکراین تنها محور گفت‌و‌گو نبوده است:

۱. اشاره پوتین به ریشه‌های جنگ و نیاز به بازنگری در ساختار امنیتی جهان، که مفهومی فراتر از درگیری اوکراین دارد.

۲. اظهارات ترامپ درباره «توافق بزرگ‌تر» که شامل امنیت و احتمالا حوزه‌های اقتصادی-انرژی است.

چنین اظهاراتی نشان از آن دارد که دو طرف احتمالاً درباره خطوط کلی نظم آینده و جایگاه دیگر قدرت‌ها ــ به‌ویژه چین ــ نیز صحبت کرده‌اند.

فرجام سخن

دیدار آلاسکا را باید بیش از هر چیز یک حرکت راهبردی برای تثبیت بازگشت روسیه به صف قدرت‌های تعیین‌کننده جهان دانست، نه گامی صرفاً در چارچوب حل بحران اوکراین. پوتین موفق شد:

• تصویر یک رهبر منزوی را کاملاً بشکند.

• آمریکا را به تغییر موضعی کلیدی وادار کند.

• اروپا را از مرکز تصمیم‌گیری کنار بزند.

• فضای روانی لازم برای مانور بیشتر در خاورمیانه و سایر جبهه‌ها را فراهم آورد.

از نگاه راهبردی، این نشست اگرچه خروجی عملی فوری نداشت، اما در مسیر بلندمدت تضعیف نظم تک‌قطبی و تقویت ساختار چندقطبی، یک پیروزی نمادین و سیاسی برای پوتین محسوب می‌شود؛ پیروزی‌ای که می‌تواند الهام‌بخش سایر قدرت‌های نوظهور و چالشی جدی برای انسجام و کارآمدی جبهه غرب باشد.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب
رسپینا