در گفت‌و‌گو با آنا می‌خوانید

جنگ اوکراین در بن‌بست؛ آیا ترامپ می‌تواند میان کی‌یف و مسکو صلح برقرار کند؟

جنگ اوکراین در بن‌بست؛ آیا ترامپ می‌تواند میان کی‌یف و مسکو صلح برقرار کند؟
مذاکرات اخیر ترامپ با پوتین در حالی صورت گرفت که جنگ اوکراین وارد مرحله جدیدی شده است. در این میان، «امیرعلی ابولفتح» کارشناس مسائل بین‌الملل با تحلیل این مذاکره از احتمال تغییر استراتژی واشنگتن و احتمال فشار بر کی‌یف برای پذیرش صلح سخن می‌گوید.

گروه سیاسی خبرگزاری آنا، در پی برگزاری نشست دوجانبه میان «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا و «ولادیمیر پوتین» رئیس‌جمهور روسیه در آلاسکا، تحلیل‌گران و ناظران سیاسی در سراسر جهان به بررسی ابعاد و پیامد‌های این دیدار پرداخته‌اند. این گفت‌و‌گو که در شرایط حساس بین‌المللی برگزار شد، می‌تواند تأثیرات ژرفی بر معادلات جهانی بگذارد.

در همین راستا، خبرنگار خبرگزاری آنا در گفت‌وگویی با «امیرعلی ابوالفتح» کارشناس مسائل بین‌الملل، به واکاوی دقیق این نشست پرداخته است. این مصاحبه جامع به بررسی اهداف پنهان و آشکار طرفین، تحلیل موازنه قوا در منطقه و آینده روابط روسیه و غرب می‌پردازد. ابوالفتح در این گفت‌و‌گو با تشریح دیدگاه‌های جریان‌های مختلف سیاسی در آمریکا، به ویژه جناح حامی ترامپ، تصویری روشن از چالش‌های پیش‌روی دیپلماسی آمریکا در قبال اوکراین ارائه می‌دهد.

در این مصاحبه به دنبال آن هستیم تا با نگاهی عمیق به بازی بزرگ قدرت‌های جهانی، خوانندگان را با زوایای پنهان معادلات بین‌المللی و تأثیر آن بر منافع ملی کشور‌ها آشنا کنیم. بررسی راهبرد‌های جدید آمریکا در قبال متحدان اروپایی و تغییر پارادایم در سیاست‌های امنیتی واشنگتن از دیگر محور‌های مهم این گفت‌و‌گو است.

آنا: به عنوان سؤال نخست، در واقع ما خروجی آنچنان مثبتی از دیدار ترامپ و پوتین در آلاسکا نداشتیم. به نظر می‌رسد این مذاکرات فقط یک سری قول و قرار برای دور بعدی مذاکره است که احتمالا در مسکو برگزار خواهد شد. تحلیل شما از این نشست چیست و آیا اصلاً ترامپ موفق خواهد شد در نهایت مذاکرات صلح بین روسیه و اوکراین را به نتیجه برساند؟

ببینید، تحلیل‌ها نشان می‌دهد که ترامپ فقط به نوعی می‌خواست ژست یک فرد صلح‌طلب را بگیرد. این حرکتی بود برای اینکه خودش را برای جایزه صلح نوبل مطرح کند. در واقع این خیزی بود که برداشته. اما در مورد اینکه آقای ترامپ جایزه نوبل بگیرد، کاملاً مشخص است که تردید وجود دارد. از بین رهبران دنیا، ترامپ کمتر کسی را دارد که واقعاً دوستش داشته باشد.

اما تمام تلاش او فقط برای کسب جایزه نیست. از نظر جریانی که دونالد ترامپ آن را نمایندگی می‌کند و شش الی هفت سالی است پا گرفته و آرام آرام دارد به هسته اصلی تصمیم‌گیری تبدیل می‌شو، جنگ اوکراین بی‌حاصل است. جنگ اوکراین اصلاً نباید شروع می‌شد و حالا که شروع شده باید تمام شود. این جنگ فقط انرژی، پول و فکر و ذکر آمریکا را مصروف خود کرده بدون اینکه نتیجه‌ای داشته باشد.

دشمن اصلی از نظر این جریان، چین است. باید برای ضربه زدن به چین، دوستانش را از او جدا کرد. این دوستان چین چه کسانی هستند؟ 

روسیه، کره شمالی، ایران و تعدادی از کشور‌های دیگر. پس از نظر جریان فکری وابسته به ترامپ،  باید به روسیه امتیاز بدهیم که از چین دور شود، بعد به ایران حمله کنیم و ضربه بزنیم که از چین دور شود. همینطور ادامه دهیم تا در نهایت به جنگ سرنوشت‌ساز با چین برسیم.

این جریان که به آنها «ماگا» می‌گویند، معتقدند پول‌هایی که ما در اوکراین خرج کردیم، اگر خرج خودمان کرده بودیم اوضاعمان خیلی بهتر بود. ما خودمان نیازمندیم، مردممان نیاز دارند و این پول‌ها همه رفته برای یک کشور که در حال تبدیل شدن به یک شکست است. روسیه یک ابرقدرت اتمی، ابرقدرت نظامی، ابرقدرت کشاورزی و ابرقدرت انرژی است. در مقابل، این پول‌ها را داده‌ایم به یک حکومتی که در آن فساد زیاد است. حتی قبل از جنگ هم حکومت زلنسکی مشکلات خود را داشت.

البته که می‌گویند جلوی ضرر را از هر جا که بگیری منفعت است. باید با پوتین صحبت کنیم، چیزی به او بدهیم تا راضی شود و جنگ تمام شود. این دیدگاهی است که جریان ماگا دنبال آن است. البته آنها هنوز قدرت کامل را ندارند. یعنی آن جریان ضدروسی که دنبال حفظ امپراتوری آمریکاست و می‌گوید ما باید هزینه کنیم، باید روسیه را شکست دهیم، هر جور شده روسیه باید زانو بزند - حتی اگر هزینه زیادی داشته باشد - آنها روز به روز دارند قدرتمندتر می‌شوند و جلوی استدلال ماگا کم نمی‌آورند.

از این جهت است که ترامپ این پروژه را دارد پیش می‌برد که شاید بتواند راه حلی برای جنگ پیدا کند. اما دستیابی به چنین راه‌حلی بسیار دشوار است. چون خواسته‌های روس‌ها خیلی دور از توان جهان غرب است. به خصوص که الان تصمیم‌گیرنده نهایی در آمریکا، ترامپ است که پشتش به اروپا گرم نیست. یعنی ترامپ باید از روی سر همین جریان بین‌المللی که در اروپا هست بگذرد، از اروپایی‌ها بگذرد، از اوکراین بگذرد تا بتواند با پوتین به صلح برسد.

آنا: در این میان بحث نگرانی‌های امنیتی اروپا هم مطرح است. آیا ترامپ این نگرانی‌های امنیتی اروپا را هم در نظر گرفته است؟ در ضمن ما نگرانی‌های امنیتی روسیه را هم داریم، مثل مسئله ناتو. آیا ترامپ می‌تواند هم نگرانی‌های امنیتی روسیه را برآورده کند و هم نگرانی‌های اروپا را رفع کند؟ یا اینکه در نهایت از بحث اروپا هم خواهد گذشت؟

در مورد بحث ناتو و روسیه، باید بگویم عضویت اوکراین در ناتو که منتفی است. این اوکراینی‌های بخت‌برگشته روی یک تصور واهی و قول‌های بی‌پایه و اساس رفتن تو دل ماجرا. روسیه دلایل مختلفی دارد که نمی‌خواهد اوکراین به ناتو بپیوندد.

در مورد نگرانی‌های امنیتی اروپا، دونالد ترامپ و جریان حامی او اصلاً مشکلی با تأمین این نگرانی‌ها ندارند، اما می‌گویند این کار هزینه دارد. تا حالا در شصت هفتاد سال گذشته ما از شکم زن و بچه‌مان می‌زدیم و خرج امنیت شما را می‌کردیم. نیروهایمان را مستقر می‌کردیم، صنایع دفاعی شما را تقویت می‌کردیم. اما حالا کشور‌های اروپایی باید خودشان از پس هزینه‌های دفاعی خود برآیند.

حالا ممکن است چند وقت دیگر - ترامپ باشد یا نباشد - رئیس‌جمهور بعدی آمریکا بخواهد حتی بیشتر از اینها از اروپا پول بگیرد. چون اروپایی‌ها هزینه‌های نظامی خود را بالا برده‌اند و تجهیزات را هم از آمریکایی‌ها می‌خرند؛ بنابراین پولش می‌رود تو جیب شرکت‌های آمریکایی. همین چند روز پیش وزیر خزانه‌داری آمریکا گفت که متحدین ما مثل اروپا، مثل ژاپن، مثل کره جنوبی باید مثل صندوق‌های سرمایه‌گذاری عمل کنند. یعنی اینها باید بیایند و در آمریکا سرمایه‌گذاری کنند. با پولشان آمریکا را بدون نیاز به کمک خارجی به رفاه برسانند. کره جنوبی پولدار شده، ژاپن پولدار شده، آلمان پولدار شده، حالا باید در آمریکا سرمایه‌گذاری کنند. این سیاست جدید آمریکا است.

آنا: در غرب اروپا، آیا کشور‌ها قادر خواهند بود در برابر این فشار‌های آمریکا ایستادگی کنند یا نه؟ 

البته که دارند مذاکره می‌کنند که شاید منفعتی هم نصیب آنها شود. این طور هم نیست که کاملاً تسلیم شوند. این شکلی هم نیست که ترامپ سیاست صفر و صد داشته باشد. نه، امتیازدهی‌هایی هم خواهد بود. اما به این راحتی هم نیست که تصور کنیم بلاخره منافع اروپا را باید در نظر بگیریم. ما به هم پیوسته‌ایم.

اگر اقتصاد اروپا آسیب ببیند، اثراتش به آمریکا هم خواهد رسید. اما متحدین اروپایی الان نه تنها توان ندارند جلوی این روند را بگیرند، بلکه دارند تلاش می‌کنند هزینه‌های خودشان را کاهش دهند. این فشار‌هایی که به اوکراین وارد می‌شود برای اینکه صلح را بپذیرد، بخشی از همین سیاست است.

آنا: آیا ترامپ اوکراین را مجبور خواهد کرد که قید آن سرزمین‌هایی که الان تحت تصرف روسیه درآمده را بزند و در نهایت به صلح تن دهد؟

اگر اوکراین این کار را نکند، آمریکا کمک‌های داوطلبانه‌ای که تا حالا انجام می‌داده را قطع خواهد کرد. این یک جنگ بین دو جریان در آمریکا است: جریان بین‌الملل‌گرا و جریان ملی‌گرا. جریان بین‌الملل‌گرا می‌گوید ابرقدرت بودن خرج دارد و ما باید این خرج را بکنیم. سودش هم به دست می‌آید و منافعمان تأمین می‌شود. اما جریان ملی‌گرا می‌گوید نه، یا اروپا باید از طریق ساخت یک ارتش قدرتمند از خودش دفاع کند، یا باید پولش را بدهد. ما قصد نداریم به اوکراین کمک بی‌دریغ بکنیم. کمک‌هایمان را قطع نمی‌کنیم، اما پولش را باید کشور‌های پولدار بدهند.

این جریان بین‌الملل‌گرا الان دارد می‌گوید هر کشوری که می‌خواهد از چتر امنیتی آمریکا برخوردار شود، باید دست در جیبش بکند و پول بدهد. اگر کره جنوبی می‌خواهد در برابر کره شمالی امنیت داشته باشد، باید پول بدهد. اگر ژاپن می‌خواهد در برابر چین امنیت داشته باشد، باید پول بدهد. اگر کشور‌های عربی می‌خواهند در برابر ایران و اسرائیل امنیت داشته باشند، باید پول بدهند. اگر اروپا می‌خواهد در برابر روسیه امنیت داشته باشد، باید پول بدهد.

این همان تفاوتی است که ترامپ ایجاد کرده. او با کشور‌های عربی قرارداد می‌بندد و از آنها پول می‌گیرد. همین چند روز پیش گفت که متحدین اروپایی آمریکا باید مثل صندوق سرمایه‌گذاری عمل کنند. یعنی سرمایه‌گذاری کنند در آمریکا.
یک زمانی سیاست آمریکا فروش کالا بود. این کشور‌ها کالا از آمریکا می‌خریدند و این باعث رونق اقتصاد آمریکا می‌شد. حالا سیاست جدید جذب سرمایه‌گذاری است. شما می‌آیید در آمریکا سرمایه‌گذاری می‌کنید. الان راهبرد این است که سرمایه‌گذاری خارجی را جذب کنند.

آنا: در پایان، آیا مذاکرات صلح بعدی میان ترامپ و پوتین که گفته می‌شود احتمالاً زلنسکی هم حضور داشته باشد را به نفع روسیه می‌دانید یا نه؟ 

هر مذاکره‌ای که برگزار شود، به خصوص که قرار است در مسکو باشد، به نفع روسیه خواهد بود. اگر رئیس‌جمهور آمریکا به مسکو برود، مجبور است درباره حاکمیت روسیه بر مناطق مورد مناقشه صحبت کند. حالا یا بر روی هر آنچه که روس‌ها گرفته‌اند، یا بخشی از آن. حتی اگر این نشست مذاکرات هم به شکست بینجامد، همین که انزوای پوتین شکسته شود و با رئیس‌جمهور آمریکا عکس بگیرد، برای سکان‌دار کرملین یک موفقیت است. ضمن اینکه غرب گزینه‌های محدودی دارد. نمی‌توانند با روسیه وارد جنگ شوند. تحریم‌ها هم که دیگر اثر گذشته را ندارند. روسیه حتی تحریم‌های ثانویه را هم می‌تواند خنثی کند. تهدید‌های نظامی هم که روسیه جواب آن را با تهدید متقابل داده. در چنین شرایطی، چشم‌انداز صلح بسیار مبهم است، اما ترامپ به تلاش‌های خود ادامه خواهد داد.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب
رسپینا