زیر آوار دروغ/ شایعه‌سازی بعد از جنگ، حمله‌ای دیگر به جان و روان مردم

زیر آوار دروغ  شایعه‌سازی بعد از جنگ، حمله‌ای دیگر به جان و روان مردم
صدای بمب دیگر شنیده نمی‌شود، دود از آسمان‌ها رفته و سکوتی سنگین بر کوچه‌ها افتاده. اما زیر پوست این سکوت، ترسی مدام وجود دارد. نه از موشک، نه از حمله هوایی. از پیامی که ناگهان در واتس‌اپ می‌رسد، از یک فیلم در تلگرام، یا تصویری جعلی که با جمله‌ «حتماً بخونید و بفرستید» بین مردم دست به دست می‌شود. جنگ، دیگر تنها با موشک و بمب و گلوله نیست؛ حالا، روان مردم هدف قرار گرفته است.

به گزارش خبرگزاری آنا، با توقف جنگ ایران و اسرائیل، تصور می‌شد تنش‌ها فروکش کند و مردم نفسی تازه بکشند. اما آنچه آمد، طوفانی بود بی‌صدا؛ موجی از اخبار جعلی، تحلیل‌های دروغین، و پیش‌بینی‌های آخرالزمانی به راه افتاد.

فاطمه، مادر ۲۹ ساله‌ای از تبریز، درحالی‌که تلفن همراهش را نشان می‌دهد، می‌گوید: از وقتی جنگ تموم شده، هر روز ده تا پیام می‌گیرم. یکی می‌گه اسرائیل حمله‌ی دوم داره آماده می‌کنه، یکی دیگه می‌گه قراره برق کل کشور قطع شه، یکی هم می‌گه فلان بانک داره ورشکست می‌شه! شب‌ها با وحشت می‌خوابم.

کارشناسان علوم ارتباطات این پدیده را «پسااضطراب رسانه‌ای» می‌نامند؛ حالتی که پس از بحران، مردم نه از واقعیت، بلکه از سیل شایعات آسیب می‌بینند.

دشمن جدید؛ اطلاعات سمی

نریمان ساعی، جامعه‌شناس و پژوهشگر رسانه، می‌گوید: در دوره‌های بحران، مردم به شدت دنبال اطلاعات‌اند. اگر منابع رسمی نتوانند سریع، شفاف و صادقانه اطلاع‌رسانی کنند، بلافاصله فضا در اختیار منابع غیررسمی قرار می‌گیرد؛ اینجاست که شایعات فرصت رشد پیدا می‌کنند.

او اضافه می‌کند: اکنون در ایران با نوعی فرسودگی روانی مواجه‌ایم که از ناتوانی در تشخیص راست و دروغ سرچشمه می‌گیرد. مردم نمی‌دانند به چه کسی و چه خبری اعتماد کنند.

نمونه‌هایی از این اخبار فیک به سرعت در فضای مجازی پخش شد اینها بودند:

صوتی منسوب به یک فرمانده نظامی درباره آغاز جنگ جدید (که بعداً تکذیب شد)

آتش سوزی‌ها و انتشار فیلم‌های فیک از ترور‌های کور در نقاط مختلف کشور.

عکس‌هایی از اجساد در خیابان‌های تهران، که مربوط به سال‌های گذشته در کشور‌های دیگر بود.

تحلیل‌هایی دروغین از منابع نامعتبر درباره فروپاشی اقتصادی یا حمله سایبری قریب‌الوقوع.

شایعات، همه‌گیرتر از ویروس

اگر روزی کرونا ترس را به خانه‌ها آورد، امروز این پیام‌ها و شایعه‌ها هستند که قلب‌ها را به لرزه می‌اندازند. مهرداد، راننده تاکسی در شیراز، به شوخی می‌گوید: یه وقتی کرونا بود، مسافر که سرفه می‌کرد، می‌ترسیدم. حالا اگه گوشی‌شو دربیاره، بیشتر می‌ترسم و بعد جدی می‌شود: مادرم نزدیک بود سکته کنه. علتش حمله‌ی قلبی بعد از دیدن یه ویدیوی جعلی بود که می‌گفت اسرائیل قراره حمله اتمی کنه. باور کرده بود.

ضعف رسانه، تقویت شایعه

بخش مهمی از بحران به رسانه‌های رسمی بازمی‌گردد. سرعت پایین اطلاع‌رسانی، کمبود شفافیت، و لحن کلیشه‌ای اخبار، اعتماد مردم را فرسوده است. مونا حسینی، روزنامه‌نگار و کارشناس حوزه اجتماعی، می‌گوید: وقتی رسانه‌های رسمی فقط کلی‌گویی می‌کنند، مردم خودشون دنبال منابع دیگه می‌رن. این‌طوری دست به دامن کانال‌های بی‌هویت و اکانت‌های ناشناس می‌شن که ممکنه حتی از خارج کشور هدایت بشن.

او تأکید می‌کند که رسانه باید از جایگاه بالا به پایین بیاید و هم‌صدا با مردم سخن بگوید: اگر یک مقام رسمی با زبان ساده، مستقیم و صادقانه با مردم حرف بزنه، شایعه جا برای رشد پیدا نمی‌کنه.

مغز‌هایی که خسته‌اند، قلب‌هایی که نگران‌اند

از پیرمردی در بازار اراک که هر روز اخبار تلگرام را بلند بلند برای مغازه‌دار‌ها می‌خواند، تا دانشجویی در رشت که دچار وسواس فکری شده و هر روز ساعت‌ها در حال چک کردن چندین کانال خبری‌ست، همه با نوعی از «مصرف بیمارگونه خبر» روبه‌رو هستند.

سارا کرمی، روان‌درمانگر، در گفت‌و‌گو با آنا می‌گوید: مصرف زیاد خبر‌های منفی و مشکوک، باعث اختلال اضطراب، زوال تمرکز، و حتی افسردگی مزمن می‌شود. مغز ما ظرفیت محدودی برای پردازش تهدید دارد. وقتی دائماً در معرض اخبار فیک هستیم، بدن‌مان در حالت آماده‌باش می‌ماند؛ انگار که هنوز در جنگ‌ایم.

از دل کوچه و خیابان، صدای مردم را شنیدیم؛ سمیه، معلم دبستان در یزد: شاگردام ازم می‌پرسن، خانم قراره دوباره جنگ شه؟ این ترس بچه‌ها از کجا میاد جز همون وویس‌هایی که تو خانواده‌ها پخش می‌شه؟

چگونه مقاومت کنیم؟ راهکار‌هایی برای ایستادگی در برابر شایعه‌ها

شایعه، وقتی رشد می‌کند که سه چیز کم باشد: اطلاع‌رسانی سریع، آموزش رسانه‌ای، و اعتماد عمومی. برای مقابله با این طوفان بی‌صدا، باید از چند جبهه وارد شد:

۱. آموزش سواد رسانه‌ای؛ از مدرسه تا خانواده

بسیاری از مردم هنوز نمی‌دانند که هر خبری که در واتساپ یا تلگرام می‌چرخد، لزوماً واقعی نیست. آموزش مهارت‌های تشخیص خبر درست از دروغ، بررسی منبع، و تفکیک تحلیل از شایعه، باید از دوران مدرسه شروع شود و در رسانه‌ها، سریال‌ها، برنامه‌های خانوادگی و حتی مسجد‌ها ادامه پیدا کند.

۲. تقویت رسانه‌های رسمی و بازسازی اعتماد

وقتی مردم رسانه‌های رسمی را خسته‌کننده، غیرقابل اعتماد یا کند بدانند، طبیعتاً به کانال‌های بی‌نام و نشان پناه می‌برند. راه نجات، ایجاد یک زبان صمیمی، سریع، دقیق و شفاف در اطلاع‌رسانی است. گفت‌و‌گو‌های صادقانه و پاسخ‌گویی مسئولان در رسانه‌ها، مهم‌ترین واکسن در برابر شایعه است.

۳. حضور فعال روان‌شناسان در رسانه‌ها و فضای مجازی

کارشناسان روان‌شناسی باید با مردم صحبت کنند؛ با زبان ساده و بدون کلی‌گویی. آموزش کنترل استرس، راهکار‌های مدیریت اضطراب، و تمرین‌های ساده آرام‌سازی ذهن می‌توانند نقش مهمی در کاهش آسیب روانی ناشی از شایعات ایفا کنند.

۴. قدرت خانواده، حلقه‌ی امن در طوفان

وقتی والدین آگاه باشند و فرزندان را با گفت‌و‌گو آرام کنند، بخش زیادی از اضطراب‌ها کنترل می‌شود. خانواده‌ی باحوصله، مثل پناهگاهی‌ست در برابر طوفان شایعه.

۵. تقویت نقش نهاد‌های مردمی و داوطلبانه

تشکیل گروه‌های حقیقت‌جو، کانال‌های اطلاع‌رسانی محلی معتبر، و هسته‌های پاسخ به شایعات می‌تواند به مردم در دسترسی سریع به واقعیت کمک کند. این نهاد‌ها باید به زبان مردم حرف بزنند، نه با لحن رسمی و خشک.

جنگ‌ها می‌آیند و می‌روند. شایعه‌ها هم. اما آنچه باقی می‌ماند، مردمی هستند که یاد می‌گیرند چطور در میان آوار خبر‌های دروغ، راه خود را پیدا کنند. در پایان، شاید مهم‌تر از مبارزه با شایعه، بازسازی اعتماد باشد؛ اعتماد بین مردم و رسانه‌ها، بین حقیقت و ذهن خسته آدم‌ها. جنگ تمام شده، اما هنوز باید از خود دفاع کنیم؛ نه با سنگر و سپر، بلکه با آگاهی، سواد رسانه‌ای، گفت‌و‌گو، و بازگشت به منابع معتبر.

انتهای پیام/

ارسال نظر
رسپینا
گوشتیران
قالیشویی ادیب