آنا گزارش می‌دهد

اُپرای عروسکی عاشورا؛ پیوند سنت و نوگرایی در بازخوانی واقعه کربلا

اُپرای عروسکی عاشورا؛ پیوند سنت و نوگرایی در بازخوانی واقعه کربلا
با آغاز اجرای دوباره اُپرای عروسکی «عاشورا» به کارگردانی بهروز غریب‌پور در تالار فردوسی، بار دیگر یکی از مهم‌ترین دستاورد‌های هنر نمایش آیینی-ملی ایران روی صحنه رفته است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، با آغاز اجرای دوباره اُپرای عروسکی «عاشورا» به کارگردانی بهروز غریب‌پور در تالار فردوسی، بار دیگر یکی از مهم‌ترین دستاورد‌های هنر نمایش آیینی-ملی ایران روی صحنه رفته است. این اثر که پیش‌تر نیز اجرا‌های موفقی را در کارنامه خود دارد، این‌بار در قالب پروژه «خیمه هنر» و با همراهی بنیاد رودکی و گروه اُپرای ملی آران از ۲۲ تیر تا ۱۲ مرداد در معرض تماشای عموم قرار گرفته است.

در ادامه، نگاهی تحلیلی به جایگاه اُپرای عاشورا در هنر ایران، زبان اجرایی و تاثیرات فرهنگی آن خواهیم داشت.

اُپرای عاشورا؛ تلفیق آیین، نمایش و اسطوره

اُپرای عاشورا نخستین بار در سال ۱۳۸۷ روی صحنه رفت و از همان ابتدا، به دلیل فرم خاص اجرا (تلفیق اُپرا، نمایش عروسکی و موسیقی ایرانی)، توجه محافل هنری و مذهبی را به خود جلب کرد. این اثر بر اساس متون تعزیه، مقاتل و روایت‌های تاریخی عاشورایی شکل گرفته و داستان آن از شب عاشورا تا شهادت امام حسین (ع) و اصحابش را روایت می‌کند.

بهروز غریب‌پور با استفاده از شیوه‌ تئاتر عروسکی و تلفیق آن با اُپرا، نوعی روایت شاعرانه و تصویری از واقعه‌ی عاشورا ارائه داده که هم به اصل واقعه وفادار است و هم از نظر زیبایی‌شناسی تئاتری، غنای زیادی دارد. طراحی صحنه، نور، حرکت عروسک‌ها، و صدای خوانندگان کلاسیک ایرانی و کلاسیک غربی، همه در جهت ایجاد یک تجربه‌ سمعی-بصری عمیق و تأثیرگذار عمل می‌کنند.

اُپرای عروسکی «عاشورا»؛ مرثیه‌ای آیینی بر بوم تئاتر ایران

زبان اجرا؛ بازآفرینی یک آیین در قالب هنر مدرن

یکی از ویژگی‌های مهم این اُپرا، استفاده از زبان‌های مختلف موسیقایی و نمایشی برای بازگویی یک روایت تاریخی مذهبی است. ترکیب موسیقی دستگاهی ایرانی با فرم اُپرا، سبب شده است تا مرز میان نمایش آیینی و هنر معاصر برداشته شود.

عروسک‌هایی که در این اثر به کار رفته‌اند، نه فقط ابزار بی‌جان نمایش، بلکه حاملان بار معنایی سنگینی‌اند که مفاهیم حماسی، تراژیک و انسانی را به تماشاگر منتقل می‌کنند. طراحی چهره و لباس این عروسک‌ها به دقت و بر اساس مستندات تاریخی انجام شده است، و این دقت در جزئیات به باورپذیری و قدرت تأثیر اثر افزوده است.

اجرای دوباره در بستر «خیمه هنر»؛ تداوم یک جریان فرهنگی

بازگشت این اثر به صحنه، آن‌هم در قالب پروژه «خیمه هنر» که به نمایش‌های آیینی و دینی اختصاص دارد، نشان می‌دهد که اُپرای عاشورا تنها یک اجرای هنری نیست، بلکه بخشی از جریان احیای هویت نمایشی مذهبی-ایرانی در سال‌های اخیر محسوب می‌شود.

این پروژه که با همراهی بنیاد رودکی و گروه اپرای ملی آران برگزار می‌شود، فرصتی است تا مخاطبان امروز، خصوصاً نسل جوان، با زبانی نو و خلاقانه به واقعه عاشورا و آموزه‌های آن پیوند بخورند؛ بدون آنکه مفاهیم اصلی دینی و حماسی دچار خدشه شود.

تأثیرگذاری بین‌المللی و جایگاه در تاریخ تئاتر ایران

اُپرای عاشورا تاکنون در چند کشور از جمله ایتالیا، فرانسه، اسپانیا، روسیه، صربستان و ازبکستان نیز به اجرا درآمده و در فستیوال‌های بین‌المللی نیز مورد توجه قرار گرفته است. این اثر نه تنها نماد تلفیق هنر ایرانی با زبان جهانی نمایش است، بلکه به عنوان یک نمونه موفق از دیپلماسی فرهنگی نیز مطرح بوده است.

در تاریخ تئاتر ایران، کمتر اثری را می‌توان یافت که با چنین ابعادی – هم از نظر تکنیکی و هم محتوایی – این‌گونه ماندگار و جریان‌ساز باشد. حضور مداوم آن در فهرست اجرا‌های بنیاد رودکی، نشانگر پیوند ناگسستنی آن با سیاست‌های کلان فرهنگی نیز هست.

اپرای عاشورا یک بازخوانی هنرمندانه و عمیق از یکی از بزرگ‌ترین وقایع تاریخ اسلام است که با بهره‌گیری از امکانات هنر مدرن، توانسته است مرز میان سنت و نوگرایی را از میان بردارد. بازگشت این اثر به صحنه نه تنها فرصتی برای تماشای یک شاهکار هنری است، بلکه یادآور این نکته است که هنر می‌تواند زبان گویای تاریخ، ایمان و مقاومت باشد.

اُپرای عروسکی «عاشورا»؛ مرثیه‌ای آیینی بر بوم تئاتر ایران

توازن چشمگیر میان پیچیدگی و یکپارچگی

اپرای «عاشورا» را می‌توان از جنبه‌های فنی، یکی از کامل‌ترین تولیدات نمایشی ایران در دو دهه اخیر دانست. این اثر ترکیبی است از چندین حوزه تخصصی که هر کدام نیازمند دقت، هماهنگی و دانش فنی بالا هستند؛ از طراحی و ساخت عروسک‌ها گرفته تا میزانسن، نور، صدا و موسیقی. در این بخش، نگاهی دقیق‌تر به جنبه‌های فنی این اجرا خواهیم داشت.

طراحی و هدایت عروسک‌ها؛ زنده‌نمایی با نهایت ظرافت

یکی از نقاط قوت برجسته این اُپرا، سیستم پیچیده هدایت عروسک‌هاست. عروسک‌های نخی (مارونت)، که اغلب بیش از یک متر قد دارند، توسط چند عروسک‌گردان به طور هم‌زمان هدایت می‌شوند. هدایت این عروسک‌ها نیازمند تمرینی فشرده و هماهنگی بی‌نقص است.

هر حرکت، به‌خصوص در صحنه‌های شلوغ مانند میدان نبرد یا وداع امام حسین (ع) با اهل بیت، نه تنها از لحاظ زیبایی‌شناسی دقیق است، بلکه بار احساسی و دراماتیک بالایی دارد. اینجا است که هنر عروسک‌گردانی به اوج خود می‌رسد؛ جایی میان تئاتر و پانتومیم.

میزانسن و طراحی صحنه؛ استفاده نمادین از فضا

میزانسن‌های اُپرای عاشورا نه در جهت بازسازی واقع‌گرایانه‌ کربلا، بلکه با رویکردی نمادگرایانه طراحی شده‌اند. بهروز غریب‌پور با بهره‌گیری از نور‌های متمرکز، سایه‌ها، و تغییرات صحنه‌ای نرم، فضا‌هایی متغیر و شاعرانه خلق می‌کند؛ فضایی که گاهی سراسر سوگواری‌ست و گاهی میدان جنگ.

حرکت صحنه‌ای عروسک‌ها با طراحی فضا و نور کاملاً هم‌راستا است. مثلاً هنگام سخنرانی امام حسین (ع)، نور، زمینه را تاریک و شخصیت را روشن می‌کند، یا در صحنه شهادت علی‌اکبر (ع)، رنگ‌ها و سایه‌ها به تدریج به تیرگی مایل می‌شوند تا مرگ را درک‌پذیر کنند بدون آنکه صریح نشان داده شود.

موسیقی و آوا؛ نقش بنیادین در روایت

موسیقی در این اُپرا نه تزئینی، بلکه ستون اصلی روایت است. ساخت موسیقی توسط بهزاد عبدی (در نسخه‌های اولیه) و استفاده از آوا‌های ایرانی-مقامی، زمینه‌ای را فراهم کرده تا متن مذهبی عاشورا در قالبی حسی و نمایشی انتقال یابد. خوانش اشعار، که گاه به صورت آوازی و گاه به صورت دکلمه کلاسیک اجرا می‌شود، با حال‌وهوای هر صحنه هماهنگ است. همچنین، استفاده از مقام‌هایی مانند نوا، چهارگاه و بیات ترک – با توجه به بار معنایی آنها در موسیقی ایرانی – به‌درستی نشان از عمق پژوهش آهنگساز و کارگردان دارد.

صداگذاری و هم‌زمان‌سازی؛ تکنیکی و دشوار

از آنجا که شخصیت‌ها توسط عروسک‌گردان‌ها اجرا می‌شوند، اما دیالوگ‌ها و آواز‌ها از پیش ضبط شده‌اند، هم‌زمان‌سازی حرکات عروسک با صدای بازیگران و خوانندگان، یکی از چالش‌برانگیزترین بخش‌های فنی است. صداگذاری این اثر با کیفیتی حرفه‌ای انجام شده و صدای هر شخصیت، با دقتی مثال‌زدنی با ویژگی‌های ظاهری و رفتاری‌اش همخوانی دارد. اپرای عاشورا در این زمینه، به استاندارد‌های جهانی نمایش‌های عروسکی نزدیک می‌شود.

در نهایت اُپرای عاشورا را می‌توان حاصل ترکیب هنر عروسکی پیشرفته، نمایش آیینی، موسیقی کلاسیک ایرانی و طراحی صحنه مفهومی دانست. مهارت تکنیکی در اجرای این اپرا، نه‌تنها در سطح استاندارد‌های داخلی، بلکه در مقیاس جهانی قابل دفاع است. این اثر نشان می‌دهد که چگونه با تکیه بر ظرفیت‌های بومی و با زبان تکنیکی روز، می‌توان اثری دینی را به زبانی جهانی و تأثیرگذار ترجمه کرد.

انتهای پیام/

ارسال نظر
رسپینا
گوشتیران
قالیشویی ادیب