سمند بادپای خسته عشق

به گزارش خبرنگار آنا، ابوالفضل فیروزی شاعر و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام خمینی (ره) شهرری به مناسبت ۱۱ محرم (روز تجلیل از اسرا و مفقودین) بند هشتم مثنوی «سلامنامه عشق» را با عنوان «مرکب عشق» در اختیار خبرگزاری آنا گذاشته است که از نظر مخاطبان میگذرد:
مرکب عشق
مثنوی «سلامنامه عشق»
سلام ما به شمشیر و سلاحت
به اسب با وفای ذوالجناحت
سمند بادپای خستهٔ عشق
به رعد شیههاش بر کشتهٔ عشق
همانکه یال و کاکل کرد خونین
به چشم اشکبار و واژگون زین
کنار قتلگاهت صیحه میزد
زسوز داغ و سوگت شیهه میزد
سلام ما به اسب خستهٔ تو
به قلب عاشق و بشکستهٔ تو
همان اسبی که سوی خرگهت تاخت
وکار دشمنان را سختتر ساخت
خبر آورد سوی خیمگاهت
ز قلب خسته و روی چو کاهت
چنان زد بر زمین سُمّ از سر غم
که در عالم فشاندی گرد ماتم
بزد سُمّ بر زمین و شهیه سرداد
که هرکس میشنیدی صیحه سرداد
چو آن شیهه به گوش جان شنیدند
همه از خیمهها بیرون پریدند
به صورت میزدند و صیحه از دل
بکردند خاک بر سر، روی در گِل
ز درد و غم گریبان میدریدند
پریشان مو به هرسو میدویدند
به دور او شدند و مویه کردند
ز رنج و زخم او دلجویه کردند
یکی گفتی سوارت بوده عطشان
شده سیراب؟ یا شد کشته اینسان!؟
یکی دیگر بگفتی کو سوارت
چه شد آن تشنهٔ گلگون عذارت؟!
سلام ای ذوالجناح تیز پرواز
کجا شد شهسوار گلشن راز؟
اگرچه تو، براق آسمانی
ز«اَوْ اَدنیٰ»ی معراجش چه دانی؟!(۱)
۱- متأثر از آیات، اخبار، ادعیه و زیارات
انتهای پیام/