آتشبس، سکوت میدان یا مقدمه فاز دوم نبرد؟

به گزارش خبرگزاری آنا، در تاریخ معاصر جمهوری اسلامی ایران، مفهومی بهظاهر ساده اما پیچیده در عرصه راهبردی، بارها خود را تکرار کرده است: آتشبس یا کاهش تنش، بهجای آنکه دورهای از امنیت باشد، به دورهای از بازتنظیم جنگ دشمن تبدیل شده است. این پدیده نه برآمده از توهم توطئه، بلکه نتیجه مستقیم تجربههای میدانی، اسناد آشکار، ترورها، خرابکاریها و ساختار عملیاتهای چندلایه دشمن در زمانهای است که جمهوری اسلامی از «جنگ آشکار» پا به «آرامش اعلامشده» گذاشته است.
دهه ۶۰: مرصاد، محصول توطئه در دل صلح
وقتی ایران در تیرماه ۱۳۶۷ قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت را پذیرفت، بسیاری گمان کردند که جنگ تحمیلی هشتساله با عراق به پایان رسیده است. اما واقعیت کمتر از یک هفته بعد رخ نشان داد: سازمان مجاهدین خلق با حمایت مستقیم صدام، عملیاتی موسوم به فروغ جاویدان را از خاک عراق به سوی کرمانشاه آغاز کرد.
این نخستین نمونه تاریخی بود که نشان داد دشمن، صلح رسمی را نه نقطه پایان جنگ، بلکه آغاز عملیات اطلاعاتی و روانی تلقی میکند. عملیات مرصاد، پاسخ ارتش و سپاه به این حمله بود، اما افکار عمومی ایران در همان مقطع درک کرد که صلح رسمی، به معنای فروکشکردن دشمنی نیست؛ بلکه تغییر شکل آن است.
دهه ۸۰: مذاکره با اروپا، نقشه موساد
در سالهای ابتدایی دهه ۸۰ شمسی، دولت وقت ایران با سه کشور اروپایی (فرانسه، آلمان، بریتانیا) وارد مذاکراتی شد که بعدها به توافقنامه سعدآباد منتهی شد. در این چارچوب، ایران داوطلبانه غنیسازی را متوقف کرد، فعالیت هستهای خود را تعلیق نمود و بهدنبال اعتمادسازی رفت. اما آنچه در خفا جریان داشت، شناسایی، نقشهبرداری و دستهبندی چهرهها، تأسیسات، و روندهای علمی کشور توسط سازمانهای اطلاعاتی غربی بود.
طی این دوره، اسامی دانشمندان هستهای ایران، مسیرهای تردد، روش حفاظت فیزیکی و حتی شناسنامه پروژهها توسط موساد و سرویسهای غربی استخراج شد. ماحصل این پروژه، بعدها در دهه ۸۰ و ۹۰ با ترور چهرههایی چون دکتر علیمحمدی، شهریاری، احمدیروشن، و رضایینژاد آشکار شد. صلح ظاهریِ آن سالها، پُشتپردهای داشت که دشمن در آن، با خیال آسوده نقشه حذف دانشمندان ایرانی را میکشید.
دهه ۹۰: برجام و فاز دوم تهاجم خاموش
امضای برجام در تیرماه ۱۳۹۴، نقطه اوج یک پروژه دیپلماتیک بود. بسیاری از ناظران بینالمللی، کاهش تنش را به معنای عقبنشینی دشمن میپنداشتند؛ اما چندسال بعد، سه رخداد کلیدی، این تصور را فرو ریخت:
۱. سرقت اسناد هستهای ایران از آرشیو شورآباد توسط موساد (۲۰۱۸)
۲. انفجار تأسیسات نطنز (۱۳۹۹)
۳. ترور شهید محسن فخریزاده در یک عملیات دقیق و از پیش برنامهریزیشده (آذر ۱۳۹۹)
برجام نتوانست بازدارندگی ایجاد کند، بلکه موجب ایجاد توهم امنیت در برخی سطوح مدیریتی شد. دشمن، در دل این توهم، موفق شد بخش مهمی از حافظه راهبردی ایران را منهدم کند یا به سرقت ببرد.
اکنون: آتشبس ۱۴۰۴ و تهدید خاموش جدید
امروز و در تابستان ۱۴۰۴، پس از هفتهها نبرد مستقیم میان ایران و رژیم صهیونیستی، طرفین به آتشبس رسمی تن دادهاند. اما آنچه تجربه تاریخی به ما میگوید این است که هیچگاه نباید آرامش میدان را با خاموشی دشمن یکی گرفت. ایران با اقتدار به تجاوز پاسخ داد؛ اما اکنون، تهدید از جبهه نظامی به جبهه اطلاعاتی، خرابکارانه، سایبری و نیابتی منتقل شده است.
نهادهای امنیتی بهدرستی هشدار دادهاند: اسرائیل در شرایط آتشبس رسمی، بهدنبال بهرهبرداری از پنجره نفوذ، ترور، نفوذ در سامانههای حیاتی و تخریب زیرساختهاست. دشمن در حال آمادهسازی فاز جدیدی از جنگ پنهان است.
نتیجهگیری: صلح، اگر بدون بازدارندگی باشد، دام است
همه این موارد نشان میدهد که تاریخ امنیت ملی ایران، همواره یک هشدار را تکرار میکند: صلح زمانی معنا دارد که دشمن از اراده و قدرت ضربه زدن، منصرف شده باشد؛ نه فقط سلاحش را برای مدتی زمین گذاشته باشد.
جمهوری اسلامی در دهههای گذشته ثابت کرده، در میدان نظامی اهل تسلیم نیست. اما آنچه حیاتیتر است، این است که در میدان پنهانِ جنگ اطلاعاتی و امنیتی، هوشیارتر، پیشدستتر و بیاعتمادتر عمل کند.
اکنون نیز در دوره آتشبس ۱۴۰۴ ایران با رژیم صهیونیستی، هشدار دلسوزان ایران و انقلاب درخور توجه است. ایران نباید فریب سکوت میدان را بخورد. همانگونه که امام خمینی پس از پذیرش قطعنامه فرمود: "ما اهل دفاعیم، نه تسلیم. اگر دشمن از در وارد نشود، از پنجره وارد خواهد شد." وظیفه امروز ماست که این پنجره را پیش از ورود، ببندیم.
امروز وقت آن نیست که فریب سکوت میدان را بخوریم. ایران در آتشبس هم باید همچنان در وضعیت آمادهباش باشد. تجربه میگوید، صلح زمانی معنا دارد که دشمن، نه از شدت ضعف، بلکه از تغییر اراده دست از دشمنی کشیده باشد؛ و این، هنوز اتفاق نیفتاده است.
انتهای پیام/