یک تحقیق جدید پرده از شیفتگی تولستوی به اسلام برداشت

به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، یک تحقیق جدید پرده از شیفتگی تولستوی به اسلامبرداشت این داستان یک اعتراف روسی است، اعتراف یکی از بزرگ ترین متفکران اروپایی دوران معاصر.
مسلمانان نویسندگان، مخترعان، شاعران و فیلسوفان بزرگی دارند که میتوانند به آنها افتخار کنند: از عنتره بن شداد، شاعر و جنگجوی عاشق پیشه، گرفته تا فدوه طوقان، نویسنده مقاومت، خوارزمی، مبدع جبر، یعقوب بن طارق، ستاره شناس نجیب، و بسیاری دیگر.
اما جایگاه متفکران بزرگ اروپایی کجاست؟ منظور آن هایی استکه نامشان زمزمه نمی شود، بلکه با صدای بلند در محافل علمی و ادبی خوانده می شود. آن ها درباره اسلام و پیامبرس (ص) چهفکر می کردند؟
یکی از این اشخاص، که زیبایی و حکمت را در اسلام و آموزههایش یافت، کسی است که بی تردید نامش را شنیده اید. رمانش، «جنگ و صلح»، به عنوان یکی از درخشان ترین آثارادبی تاریخ بشر شناخته می شود.
کتابی که آن را «ایلیاد دوران مدرن» نامیده اند، اثری که پیچیدگیهای ایمان، عشق، یأس، مقاومت، و درهمتنیدگی شکوه و سبعیت جنگ را بررسی می کند.
شاهکاری در ادبیات روس
در شخصیت پی یر، که بازتاب دهنده رنج های شخصی خود تولستوی است، با اشراف زاده ای مهربان رو به رو می شویم که در پی یافتن معنا برای زندگی اش و هدفی نجیب برای ثروتش است.
در آندری، اشراف زاده ای مغرور و سرخورده را می بینیم که برای فرار از پوچی، به میدان جنگ می گریزد، اما در نهایت در مییابد که حقیقت را تنها می توان در پیوند انسانی و ایمان یافت.
در ناتاشا راستووا، جلوه ای از طبیعت انسانیِ عاطفی و غریزی دیده می شود، سرشار از زندگی، شادی، شور و دلبستگی بهجهانی که در آن زندگی می کند. اما بی گناهی و جوانی اشسرانجام در جهانی بی رحم به تاوان سنگینی منجر می شود.
عذاب باورهای متضاد
تولستوی با آنکه در روسیه ارتدکس و پیشاکمونیستی می زیست، بر این باور بود که ایمان راستین در نهادهای بزرگ یا آیین های نمایشی یافت نمی شود، بلکه در درک فردی از هدف زندگی معنا دارد.
به خاطر همین باور، از سوی کلیسای ارتدکس طرد شد. در تنهایی اش، آرامشی یافت در دوستی با امام محمد عبده، مفتی اعظم مصر. این دو نامه هایی رد و بدل کردند که سرشار از گفتوگوهای فلسفی بود. تولستوی بارها در این مکاتبات، نبرد درونی اش را بازگو می کرد.
او با هویتش به عنوان یک مسیحی در جدال بود، در حالی که به وحدانیت خدا و زیبایی آموزه های پیامبر اسلام باور داشت.
دفترها و نامههایش روحی را نشان می دهند که سرگردان است و از حقیقت توحیدی ای تأثیر گرفته که با آموزه های مسیحیت در تضاد بود.
او نوشته بود:
«محمد (ص) همواره بالاتر از مسیحیت ایستاده است. او خدا را انسان نمی داند، مسلمانان جز خدا را نمی پرستند و محمد پیام آور اوست. در این حقیقت هیچ رمز و رازی نیست.»
آشنایی با ادبیات عرب
در جستوجوی حقیقت، تولستوی از نوجوانی با ادبیات عربی آشنا شد. خود را در داستان های افسونگر «علاء الدین و چراغ جادو»، «هزار و یک شب»، «علی بابا و چهل دزد»، «قمر الزمان» و «شاه شهریار» غرق کرد و این آثار را از مهم ترین ادبیات تأثیرگذار در جوانی اش می دانست. شاید همین آشنایی اولیه بود که او را واداشت تا در سال ۱۸۴۴ وارد بخش مطالعات شرقی دانشگاه کازان شود و زبان عربی و ترکی را بیاموزد؛ تصمیمی که علاقه واشتیاقش به جهان عرب، عثمانی و اسلام را رقم زد.
در حالی که مسلمانان دشمنان رسمی امپراتوری روسیه تزاری بودند، تولستوی احترامی عمیق به فرهنگ، اخلاق و سنت های آنان داشت.
او نوشت: «درست است که گسترش اسلام برای بوداییان و مسیحیان جذاب نبود، اما حقیقت انکارناپذیر این است که مسلمانان صدر اسلام، بهخاطر زهد، رفتار پاک، صداقت و درستی شان شناخته می شدند. آنها چنان با وقار، مهربانی و فضیلت رفتار می کردند که اطرافیان را به شگفتی وا می داشتند.»
طرد کلیسا و آموزه هایش
تولستوی از جوانی معجزات، تثلیث، و جاودانگی روح را «انحراف از پیام راستین مسیح» می دانست و به شدت رد می کرد.
او نوشت: «هر انسان خردمندی بدون تردید، اسلام را با پذیرش توحید و پیامبری، بر مفاهیم پیچیده و نامفهومی چون تثلیث، رستگاری، مقدسات، شمایل قدیسان و آیین های پرزرقوبرق ترجیح می دهد.»
او حتی نسخهای «اصلاح شده» از اناجیل نوشت. عیسی را «مردی فرزانه» می دانست، نه پسر خدا. همین دیدگاه باعث شد جایگاه عیسی در اسلام را بررسی کند. نه به عنوان پسر خدا، بلکهپیامبری از جانب خدا.
شیفتگی به عدالت اجتماعی اسلام
تولستوی در آموزه های پیامبر اسلام زیبایی یافت که او رامجذوب کرد.او به ویژه مقررات اسلامی جنگ را تحسین می کرد، چرا که مسیحیان در آن زمان، به خاطر خشونت افسار گسیخته شان در جنگ بدنام بودند.
به عنوان مردی پیشرو، تولستوی اصلاحات فرهنگی پیامبر را میستود؛ اصلاحاتی که به رسم زنده به گور کردن دخترها پایان داد، حقوق زنان برای ارث، طلاق و انتخاب همسر را پایه گذاری کرد، آزادی بردگان را تشویق کرد و مهربانی با آن ها را رواج داد.
پیامبر و برابری اجتماعی
تولستوی، که خود از سوی کلیسا آزار دیده بود، در آزار پیامبران به خاطر ایمان شان، نوعی همدردی می یافت.
او در دوران تزاریسم، که یکی از نابرابرترین نظام های اقتصادی جهان بود، می زیست و آموزه های اسلامی در باب برابری اجتماعی را بسیار ارج می نهاد. در حالی که فرمانروایان از کاخهایشان مردم را به جنگ می فرستادند، پیامبر اسلام در صفنخست میدان می جنگید. در روزگاری که میلیون ها نفر در سرمای بی رحم روسیه از گرسنگی جان می دادند، حضرت محمد پایههای عدالت مالی را بنیان نهاد.
از جمله:
انتهای پیام/