۲۷/ خرداد /۱۴۰۴
14:53 25 / 03 /1404
روایتی خاطره‌انگیز

دکتر طهرانچی؛ شهید راه علم و عزت + فیلم

دکتر طهرانچی؛ شهید راه علم و عزت + فیلم
رئیس دانشگاه آزاد اسلامی استان همدان در روایتی از حاشیه‌ اجلاس رؤسای استان‌های دانشگاه آزاد اسلامی در شهر مقدس قم درباره شهید دکتر طهرانچی می‌گوید: او هرگز دست از طلب علم و عزت برنداشت.

خبرگزاری آنا- غلامرضا خاکساری رئیس دانشگاه آزاد اسلامی استان همدان؛ گاهی بعضی لحظه‌ها، چنان در حافظه‌ دل حک می‌شوند که هرگز از یاد نمی‌روند. نه به خاطر عظمت واقعه، بلکه به‌خاطر سادگی درخشانشان...

یکی از آن لحظات، دیداری بود با دکتر محمدمهدی طهرانچی در حاشیه‌ اجلاس رؤسای استان‌های دانشگاه آزاد اسلامی در شهر مقدس قم.

بین جلساتی فشرده و سنگین، زمانی کوتاه برای استراحت در نظر گرفته شد. در آن فضای صمیمی، دکتر طهرانچی با نگاهی گرم و صدایی آرام رو به من کرد و گفت: «خاکسار! برای رفع خستگی شعری بخوان.»

بی‌اختیار، بی‌آنکه فکر کنم، شعری از اعماق جانم جاری شد؛ شعری که همیشه برایم نشانه‌ راه بوده، نه صرفاً واژه‌ای موزون:

«دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان، یا جان ز تن برآید»

لحظه‌ای سکوت، لحظه‌ای نگاه، و لبخندی عمیق...
انگار شعر، چیزی در وجود ایشان را بیدار کرده بود. با همان شور خاص خود ادامه داد:

«عالی، ان‌شاءالله می‌آییم همدان؛ برویم زورخانه.
با میل و کباده برایمان همین شعر را بخوانی!»

چه جمله‌ لطیف و پرمعنایی...

در آن یک جمله، همه چیز بود: فرهنگ، اصالت، ورزش پهلوانی، هویت ایرانی–اسلامی، و روحی آشتی‌خورده با عرفان و ارادت.

آن روز گذشت، اما آن خاطره، برایم ماندگار شد؛ و امروز... که خبر مظلومانه‌ شهادت این مرد بزرگ را در حملات تروریستی رژیم صهیونیستی شنیدم، دلم لرزید، اشکم ریخت و همان بیت بار دیگر در ذهنم طنین انداخت:

«دست از طلب ندارم...»

با خود گفتم:
به‌راستی، این بیت، زندگی او بود.

او هرگز دست از طلب برنداشت.
نه طلب علم.
نه طلب عزت برای دانشگاه.
نه طلب تربیت نسل اندیشمند.
نه طلب ایران قدرتمند، مستقل، ریشه‌دار در هویت دینی.

او مرد میدان بود.
مردی از تبار «پویندگان»، نه «نشستگان».
از جنس کسانی که تا آخرین لحظه، در راه خدمت، روشن‌گری و جهاد علمی ایستادند؛ و مگر نه اینکه حافظ گفته بود:

«باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی»

امروز، دکتر طهرانچی جمله‌جان شد و رفت تا جانش به جانان برسد.
و ما ماندیم، با داغی سنگین، اما عهدی روشن:
که راه او را ادامه دهیم.
که این پرچم را زمین نگذاریم.
و که در میدان علم، فرهنگ، دانشگاه، و هویت.
تا رسیدن به قله‌ها، «دست از طلب نداریم» ...

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب