ماجرای عجیب کاسپار هاوزِر

فصل سوم پادکست آنالوگ با یک کاراکتر جدید شروع به کار کرده است. راوی ما در این شروع جدید، به همراه یک دستیار هوش مصنوعی به بیان موضوعات و پدیدههای مختلف در حوزهی علم و فناوری، تاریخ، فرهنگ و... میپردازد. ما قصد داریم با دیالوگ بین یک هوش انسانی و یک هوش مصنوعی، به روایت جدیدی در پادکست سازی برسیم.
صبحی متفاوت در نورنبرگ آلمان
در این اپیزود از پادکست آنالوگ میخواهیم وارد قصه ی عجیب و معمایی بشیم که نمود بسیاری در ادبیات و سینما هم داشته. در یکی از روزهای بهاری سال 1828، شهر نورنبرگ، در استان باواریای آلمان، شاهد ورود فردی بود که زندگی روزمرهی ساکنانش را به هم زد. پسری نوجوان با صورتی بسیار رنگ پریده، چشمانی حساس به نور، و لباس هایی کهنه و قدیمی، قدم به شهر گذاشت. رفتارش از ظاهرش هم عجیب تر بود. راه رفتنش به راه رفتن کودکان نوپا شباهت داشت و از همه مهمتر، جز سه عبارت «اسب»، «میخواهم مثل پدرم سوارکار شوم» و «نمیدانم» لغت دیگری نمیدانست. نام این پسر کاسپار هاوزِر (Kaspar Hauser) بود. غریبه ای اهل ناکجاآباد که هویتاش بعد از دو قرن هنوز هم در هاله ای از ابهام قرار دارد.
برای شنیدن قصهی عجیب و رازآلود کاسپار، این اپیزود از پادکست آنالوگ را گوش کنید...
کاسپار هاوزر در ادبیات، سینما و تئاتر
ادبیات و نمایش
در رمان کوتاه بیلی باد (Billy Budd) نوشتهی هرمان ملویل(Herman Melville) اشارهای گذرا به هاوزر شده است. او به عنوان نمونهای از فردی با شخصیتی بدوی، اما با فضیلت، معرفی شده.
در سال 1913، گئورگ تراکل(Georg Trakl) شعر «کاسپار هاوزر دروغ گفت» را سرود این شعر برجستهترین بیان یک استعاره ادبی نامیده شده است که در آن کاسپار هاوزر «نماینده نبوغ طبیعی و شاعرانهای است که در دنیایی غریب گم شده، خانهای ندارد، حس خاستگاه و دلبستگی ندارد و از آیندهای خشن اما نامطمئن میترسد». مارتین هایدگر، فیلسوف بزرگ، در مقاله خود درباره شعر و زبان با عنوان «Unterwegs zur Sprache» به این شعر اشاره کرده است.
»کاسپار»، نمایشنامهای نوشتهی پیتر هانتکه (Peter Handke)، نمایشنامهنویس اتریشی ، که در سال ۱۹۶۷ منتشر شد، «کاسپار هاوزرِ سرراهی را به عنوان یک بیگناهِ تقریباً بیکلام که توسط تلاشهای جامعه برای تحمیل زبان و ارزشهای عقلانی خود به او نابود شده است»، به تصویر میکشد.
در سال 1994، شاعر انگلیسی، دیوید کنستانتین (David Constantin)، کتاب «کاسپار هاوزر: شعری در نه بند» به بررسی این داستان و شخصیتهای آن پرداخته است.
هنرمند کانادایی، دایان اوبامساوین (Diane Obomsawin )، داستان کاسپار هاوزر را در رمان گرافیکی خود با عنوان «کاسپار» که در سال 2007 منتشر شد، روایت میکند ؛ در سال 2012، داستان این رمان به فیلم کوتاه انیمیشن «کاسپار» اقتباس شد.
فیلم و تلویزیون
مایکل لندون (Michael Landon) در سال ۱۹۵۶ در قسمت «معمای کاسپار هاوزر» از سریال تلویزیونی «زمان تلفن» نقش کاسپار را ایفا کرد.
فیلم «معمای کاسپار هاوزر» ساختهی ورنر هرتزوگ (Werner Herzog) در سال ۱۹۷۴، داستان هاوزر را به تصویر میکشد. برونو اشلاینشتاین (Bruno Schleinstein) که به برونو اِس هم معروف است، نقش هاوزر را بازی میکرد، بازیگر آموزش ندیدهای بود که دوران کودکیاش با آزار جسمی و بستری شدن در آسایشگاههای روانی همراه بود؛ هرتزوگ اظهار داشته است که او را شبیه هاوزر میداند.
آلبرتو گراسیا (Alberto Gracia)، نسخه ای آوانگارد از زندگی هاوزر را سال 2013 در فیلم (Hauser O quinto evanxeo de Gaspar) نشان داد.
افسانه کاسپار هاوزر که به ایتالیایی « La leggenda di Kaspar Hauser»نام دارد، یک فیلم درام سورئال محصول سال ۲۰۱۲ به نویسندگی و کارگردانی داویده مانولی (Davide Manuli) است. در این بازسازی مدرن وسترن مانند کاسپارِ شیفته موسیقی در ساحلی مدیترانهای به ساحل میرسد، جایی که شش شخصیت اصلی سعی میکنند بفهمند او کیست.
عوامل تولید:
نویسنده و کارگردان: محمد وحیدی
راوی: نعیمه کرابی
تدوین: نعیمه کرابی
گرافیک: علیرضا مهاجری
تهیه کننده: یاسر نظیفی گیلوان
صداها و قطعات موسیقی به کار رفته:
Passacaglia (Allegro moderato)) - Shutter Island – Antonio Wit
قسمتهای قبلی آنالوگ را هم بشنوید:
انتهای پیام/