چرا پهپادهای ایران چشم ترامپ را گرفتهاند؟

اعتراف صریح دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، به «چابکی، کشندگی و قیمت پایین» پهپادهای ایرانی نه یک اظهارنظر ساده، بلکه تأییدی بر شکاف عمیق میان سامانههای پهپادی غرب و شرق و مزیتهای منحصربهفرد صنعت نظامی ایران در شرایط تحریم است.
به گزارش خبرگزاری آنا، برای دههها، ادبیات رسمی ایالات متحده درباره قدرت نظامی ایران با ترکیبی از هشدار، تردید و در مواردی تکفیر و تهدید همراه بوده است. اما حالا، فراز و فرودهای خاورمیانه و ورود فناوریهای نوین به معادلات قدرت، برخی تصورات را تغییر داده است. اعترافات صریح، دونالد ترامپ رئیسجمهور ایالات متحده مهر تاییدی بر این موضوع است که علناً در یک سخنرانی به چابکی، کشندگی و قیمت پایین پهپادهای ایرانی اذعان کرد.
این اظهارنظر، فقط یک خروجی رسانهای ساده یا دیپلماتیک نیست، بلکه منعکسکننده یک واقعیت فنی و استراتژیک است؛ واقعیتی که ریشه در شکاف عمیق میان سامانههای پهپادی غرب و شرق، مزیتهای منحصربهفرد توسعه نظامی ایران و قابلیت تطبیق جمهوری اسلامی با شرایط تحریمی دارد. اما دقیقاً چه چیزی باعث شده است تا ترامپ، به عنوان مردی که دوره ریاست اوبر آمریکا که با سیاست «فشار حداکثری» علیه تهران تعریف میشود، اکنون با لحنی تحسینآمیز درباره صنعت پهپادی ایران سخن بگوید؟
انقلاب اسلامی مقدمهای بر استقلال در حوزه نظامی بود
ایران پس از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ وارد عصری جدید از وابستگی ناپذیری در حوزه دفاعی شد. پای تحریمهای تسلیحاتی و فناوری بر گردن صنایع نظامی کشور سنگینی کرد و ناامیدی از واردات تجهیزات به مرور جای خود را به یک راهبرد سرمایهگذاری داخلی و بومیسازی داد. این فرایند، شاید در ابتدا کند، پرهزینه و همراه با اختلالات بود، اما در نهایت، طی دو دهه گذشته ایران را به کشوری تبدیل کرده است که در تولید فناوریهای پیشرفته مانند انواع موشکها و بالاخص پهپادها نهتنها خودکفا بلکه صادرکننده و ابرقدرت منطقهای است. ویژگیای که موجب شده حتی بازیگری چون ترامپ، در ارزیابی عملیاتی و اقتصادی، زبان به تحسین این صنعت باز کند و از فاصله شگرف میان هزینه، تعداد، انعطاف و نتایج پهپادهای ایرانی با نمونههای مشابه غربی سحن بگوید.

چرا متخصصان ایرانی سراغ پهپاد رفتند؟
از نگاه فنی، صنعت پهپادی ایران بر پایه یک نگاه عملگرایانه و اقتضایی بنا شده است؛ تجربه جنگ هشت ساله ایران و عراق به ایران آموخت که خلا پدافند هوایی و نبود پشتیبانی هوایی مدرن، میتواند خسارتهای غیرقابل جبرانی وارد کند. در حالی که ناوگان اصلی هوایی ایران، متشکل از هواپیماهای پیش از انقلاب بود، متخصصان ایرانی به سمت ساخت تسلیحات مبتنی بر فناوریهای سادهتر، ارزانتر و قابل بومیسازی رفتند؛ یعنی موشکها و پهپادها. این ایده بر اساس دو فرض کلیدی بود:
۱. ارزان بودن فناوری هواپیماهای بدون سرنشین نسبت به جنگندهها
۲. قابلیت ارتقا، تکثیر و بهکارگیری آسان آنها در واحدهای تاکتیکی مختلف
همگام با پیشرفت فناوری، مهندسان ایرانی تلاش کردند فاصله میان محدودیتهای تکنولوژیک و نیازمندیهای عملیاتی را با راههایی مانند مهندسی معکوس، توسعه تدریجی و استفاده ترکیبی از قطعات داخلی و خارجی کاهش دهند. نمونه شاخص این استراتژی، پهپادهای خانواده «شاهد» است که با اتکا به موتورها و سامانههای هدایت نسبتاً ساده، اما الگوریتمهای پروازی تطبیقپذیر و ساختارهای فیزیکی مقرون به صرفه، محصولی تولید شد که هم هزینه پروازی و هم هزینه تلفات تمامشده آن پایین است و هم قابلیت تولید انبوه را دارد.
از منظر اقتصادی، شاهکار ایران در صنعت پهپادی همانا کاهش چشمگیر هزینه ساخت هر دستگاه است. نگاهی به ارقام ارائهشده توسط ترامپ و همچنین دادههای منابع مستقل گویای همین مزیت است. تولید یک پهپاد انتحاری یا شناسایی ایرانی، بین ۲۰ تا ۵۰ هزار دلار هزینه دارد؛ این در حالی است که هر پهپاد تهاجمی یا نظارتی آمریکایی مانند MQ-۹ Reaper، دهها میلیون دلار صرفاً هزینه ساخت داشته و پشتیبانی، نگهداری و اپراتوری آن نیز هزینه چندین برابری دارد. این تفاوت قیمتی، صرفاً یک پیروزی اقتصادی نیست بلکه معادلهای در تغییر بنیادین جنگهای آینده است. به زبان سادهتر، کشوری با بودجه بسیار کم و محدود نظامی در مقایسه با سایر کشورهای برتر نظامی جهان، میتواند هزاران پهپاد کمهزینه و نسبتاً مؤثر را برای فشار قاطع و اشباع سامانههای راداری و پدافندی دشمن به خدمت بگیرد و بدین وسیله، مدل سنّتی «برتری هوایی انحصاری غرب» را به چالش بکشد.

پهپادهای ایرانی در هر زمینهای امتحان خود را پس دادهاند
در بعد عملیاتی، پهپادهای ایرانی توانستهاند در میادین مختلف آزموده شوند و نقشآفرینی مؤثر داشته باشند. حملات دقیق به مواضع داعش در سوریه، عملیاتهای گسترده پهپادی در حملات علیه نیروهای تروریستی منطقه، فرود آوردن یکی از پیشرفتهترین پهپادهای آمریکا (RQ-۱۷۰) و مهندسی معکوس آن توسط مهندسان و متخصصان ایرانی، تا سنوات اخیر که استفاده از نسل جدید پهپادهای شاهد و مهاجر و نیز حملات هماهنگ علیه رژیم صهیونیستی در حملات وعده صادق را شاهد بودیم، همه مؤید کارآیی عملیاتی و تجربی این تجهیزات است. پهپادهای ایرانی در مواردی حتی از سد سامانههای دفاعی پیشرفته عبور کرده و اهداف ارزشمند را مورد اصابت قرار دادهاند.
از بعد راهبردی، ارتش ایران و سپاه پاسداران با تکیه بر فناوری پهپادی و موشکی، دکترین موسوم به «دفاع پیشدستانه» یا «دفاع دوردست» را دنبال میکنند؛ استدلال اصلی این دکترین، الزام به مقابله با تهدیدات خارج از مرزهای ملی و حتی انتقال خط تماس از جغرافیای ایران به عمق خاک دشمن یا متحدین است. در این چارچوب، پهپادها نقش تسریعکننده، مقرونبهصرفه و نسبتاً کمریسک دارند. در واقع توسعه پهپادهای رزمی و شناسایی، یک جایگزین اقتصادی و عملی به خلاء ناوگان هوایی سنتی ایران بدل شده است. هر اقدامی که از طرف رژیم صهیونیستی و حتی فراتر در اروپا یا آفریقا تهدیدی علیه منافع ایران محسوب شود، اکنون از منظر ایران میتواند هدف عملیات پهپادی قرار گیرد.
ایران بر ساخت پهپادهای ارزان ولی قابل گسترش تمرکز دارد
شاید یکی از نکات ویژه در موفقیت صنعت پهپادی کشورمان، تمرکز بر فناوریهای سطح متوسط ولی قابل گسترش باشد. جمهوری اسلامی، درصدد ساخت پهپادهای پیچیده و گرانبهایی مانند MQ-۹ یا RQ-۱۷۰ نبوده است بلکه راهبرد اصلی ایران تولید انبوه پهپادهای کوچک یا متوسط، ارزان، سختیاب، با فناوری هدایت نسبتاً ابتدایی، اما کارا است. پهپادهایی که برای هر اسکرام حمله انتحاری، عملیات شناسایی در عمق خاک دشمن یا حتی مختلسازی خطوط لجستیکی و مخابراتی، الزامی به بازگشت یا زنده ماندن ندارند. چنین مدل اقتصادی و عملیاتی، اجازه میدهد دهها یا صدها پهپاد در یک بازه زمانی مشخص با هدف اشباع پدافند دشمن و افزایش هزینهی دفاع، به کار گرفته شوند.
در این بین، ساختار صنعتی و مدل مدیریتی پروژههای دفاعی ایران نیز اهمیت کلیدی دارد. برخلاف ساختار بوروکراتیک و سنگین تولید نظامی در غرب که سرشار از لایههای نظارتی، قراردادی و واسطهگری است، صنایع دفاعی ایران به دلیل ماهیت امنیتی، تمرکزگرایی و شرایط تحریمی فاقد بسیاری از پیچیدگیهای رایج در کمپانیهای دفاعی غربی هستند. مدیریت یکپارچه پروژه، مهندسی خلاقانه کوتاهمدت، حذف تشریفات و انتخاب پیمانکاری محلی، همگی به کاهش قیمت تمامشده انجامیده است. نکتهای که جنبه طنزآمیز اعتراف دونالد ترامپ به هزینه ۴۱ میلیون دلاری پهپاد امریکایی در مقابل پهپاد ۴۰ هزار دلاری ایرانی را بیشتر برجسته میکند.
از منظر راهبردهای آیندهنگر، پهپادها نقشی فراتر از فقط ابزار حمله ایفا میکنند؛ آنها توانایی جمعآوری اطلاعات، پشتیبانی لجستیکی، کنترل مرزها، سامانههای اخلالگر، ایجاد اخلال در رادارها و حتی انتقال محمولههای محدود را دارند. انعطاف بالای صنعتی و قابلیت سفارشیسازی این محصولات برای سناریوهای متفاوت، یکی از عوامل موفقیت این صنعت و مورد توجه واقع شدن آن حتی از زبان منتقدان ایران است.

پهپادهای ارزان ایرانی یعنی آسیب به سامانههای پدافندی دشمن
تجزیه و تحلیل آماری شواهد و نمونههای عملی نیز جالب توجه است. بررسی پیکربندی و قطعات پهپادهای ایرانی توسط غربیها بارها نشان داده است که حتی با محدودیتهای شدید قطعات و تحریمهای مربوط به نیمههادیها یا موتور، صنعت نظامی ایران توانسته از راههای متفاوت (نظیر استفاده از قطعات تجاری غیر انحصاری یا مهندسی معکوس) نیازهای خود را برطرف کند. این رویکرد خلاقانه، نظامهای اطلاعاتی غربی را بارها غافلگیر کرده است.
در میدان نبرد نیز، خاصیت اشباع و تحمیل هزینه مضاعف برای سامانههای دفاعی، از ویژگیهای راهبری حملات پهپادی ایران است. دفاع پدافندی نقطهای و لایهلایه غربی تحت هجوم صدها پهپاد انفجاری یا شناسایی ارزانقیمت، نهتنها مجبور به شلیک موشکهای چند میلیوندلاری (مانند پاتریوت یا تامیر) برای هدف قرار دادن هر پهپاد ارزانقیمت میشود، بلکه از منظر تاکتیکی برای دشمن آشکارساختن محل سامانههای دفاعی از محل آتش پدافند فواید تاکتیکی دارد.
نکتهای که شاید از منظر رهبران آمریکایی از جمله ترامپ قابل تأکید است، همین بر هم خوردن برتری مطلق هوایی آمریکاست. برای نخستین بار، فرماندهان ارشد سنتکام به کنگره گزارش دادند که آمریکا، پس از چند دهه، دیگر تسلط مطلق هوایی بر منطقه ندارد. ظهور تهدید «ناقرینه» پهپادهای ارزان ایرانی، قدرت نیروهای آمریکایی و متحدان آنها را محدود و مجبور به تغییر الگوهای عملیاتی و افزایش هزینههای مزبور ساخته است.

پهپاد برای ایران یک گفتمان رسانهای است
از بعد هویتی و رسانهای نیز توسعه صنعت پهپادی به بخشی از گفتمان رسمی کشورمان تبدیل شده است. اکنون به معنای واقعی کلمه گفتمان «خودکفایی دفاعی» و «صادرات فناوری نظامی» به عنوان دستاوردی برای اثبات شکست راهبردهای تحریمی و فشار آمریکا مطرح است و پشت این گفتمان واقعیتهای محض فنی انکارناپذیر و شواهد عملی دال بر موثربودن برنامه پهپادی ایران نهفته است.
در نهایت، باید گفت تحسین رئیسجمهور اسبق آمریکا دستاوردی نمادین نیست؛ بلکه مهر تاییدی است بر یک دگردیسی عمیق در مفهوم قدرت هوایی معاصربه نفع ایران، جاییکه ابتکار عملی و فنی، با سیاست راهبردی کاهش هزینه، تمرکز بر اشباع و انعطاف تاکتیکی بهدرستی ترکیب شده است.
امروز ایران از مرز یک تولیدکننده منطقهای گذشته و به بازیگری تاثیرگذار در صنعت پهپادی جهان بدل شده است؛ این نه فقط ضعف و محدودیتهای گذشته را از بین برده، بلکه حتی نقطه امید و الهام کشورهای تحت تحریم یا با بودجههای محدود برای تغییر معادلات سنتی جنگ است. حالا فقط ترامپ این واقعیت را صراحتاً بر زبان آورده و این حاصل همان چیزی است که سامانههای پدافندی غربی، اتاق جنگ سنتکام و کارشناسان اطلاعاتی نیز در سکوتها و گزارشهای طبقهبندیشده خود بدان اذعان دارند.
الان فقط باید گفت آینده هوایی منطقه، با هجوم هوشمندانه و انبوه پهپادهای ارزان، دقیق، انعطافپذیر و خودکفاتر شده ایرانی تغییر یافته است. آنچه ترامپ با مشاهدات اقتصادی-عملیاتی بیان کرد، انعکاسی از واقعیتی جهانی است که نه تنها هزینه، بلکه منطق جنگ اعصار آینده را بازنویسی میکند. در این شرایط، پردههای تبلیغاتی و امنیتی کنار زده شده و میدان برای نوآوریهایی باز است که مرز میان ابرقدرتها و کشورهای دارای منابع محدود را از نو تعریف کرده است.
انتهای پیام/
ارسال نظر