۲۷/ خرداد /۱۴۰۴
در نشست «ادبیات انقلاب و ادبیات پایداری» مطرح شد

ادبیات انقلاب، بازتاب هویت ملی و دینی مردم ایران است

ادبیات انقلاب، بازتاب هویت ملی و دینی مردم ایران است
محمدرضا سنگری و محمدرضا وحیدزاده با تبیین ابعاد مختلف ادبیات انقلاب اسلامی، آن را مردمی‌ترین گونه ادبی تاریخ معاصر دانسته و بر ویژگی‌هایی چون نوگرایی، دین‌داری و تعهد اجتماعی آن تأکید کردند.

به گزارش خبرگزاری آنا، جلسه نقد و بررسی «ادبیات انقلاب و ادبیات پایداری» عصر امروز ۲۰ اردیبهشت‌ماه، در غرفه اصلی نهاد در سی و ششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران با حضور محمدرضا سنگری نویسنده، پژوهشگر و رئیس اندیشکده ادبیات پایداری و محمدرضا وحیدزاده کارشناس ادبیات پایداری برگزار شد.

سنگری در این نشست بیان کرد: هیچ انقلاب یا رویداد بزرگی در تاریخ رخ نداده که همزمان با ولادتش ادبیاتی خلق نشده باشد. ادبیات همگام با رویداد‌های بزرگ یا با فاصله اندکی خلق می‌شود. هیچ حرکت بزرگی نیست که برای شناساندن خود به ادبیات نیاز نداشته باشد. ادبیات رویداد‌های بزرگ باید از شعار بهره بگیرد. شعار فشرده و عصاره اندیشه یک حرکت است که در هیبتی آهنگین خود را نشان می‌دهد. شعار هم در قلمرو ادبیات قرار می‌گیرند. شعار‌ها گمنامند و آفریننده آن معلوم نیست.

این نویسنده با بیان اینکه حضور مردم به رویداد مردمی هویت می‌بخشد، گفت: یک ضلع انقلاب اسلامی مردم هستند. شعر با تاروپود وجود ایرانی آمیخته است. اگر هر حرکتی با خودش نوعی از ادبیات را با خود به ارمغان می‌آورد، نمی‌شود انقلاب اسلامی با خود ادبیات نیاورده باشد.

او اظهار داشت: ادبیات انقلاب به ۲ دسته ادبیات عصر انقلاب اسلامی و ادبیات اصل انقلاب اسلامی تقسیم می‌شود. ادبیات عصر انقلاب یعنی ادبیاتی که در این ۴۰ و خرده‌ای سال خلق شده. این ادبیات همراه و همساز با فرهنگ و گفتمان انقلاب اسلامی نیست. ادبیات اصل انقلاب اسلامی ادبیاتی است که با گفتمان انقلاب همراه است. یعنی برخواسته و برآمده از اندیشه‌ای است که انقلاب را شکل داده، تکمیل کرده و امروز به اینجا رسانده است.

ادبیات انقلاب، بازتاب هویت ملی و دینی مردم ایران

سنگری عنوان کرد: ادبیات انقلاب اسلامی به مجموعه آثاری اطلاق می‌شود که با بیانی هنرمندانه به باورها، نگرش‌ها و ... انقلاب می‌پردازد. گستره ادبیات انقلاب اسلامی قلمرو‌های متعددی را شامل می‌شود. از طرف دیگر یک دست پدیده‌های جدید ادبی داریم؛ یک دسته آن ره‌آورد پدیده‌های جدید تکنولوژیک است که امروزه با آن مواجه هستیم. یک پدیده هم برای دوران دفاع مقدس است که در گذشته تاریخی ما به این گونه وجود نداشته؛ مثل وصیتنامه‌ها. وصیتنامه‌ها در گذشته کاملاً وجه حقوقی داشته. اما وصیت‌نامه شهدا سرشار از ذوق ایرانی و بعضی از آنها یک اثر مانای ادبی است.

رئیس اندیشکده ادبیات پایداری ادامه داد: بخشی از ادبیات انقلاب متأسفانه نگاشته نشده و کسی به آن‌ها نپرداخته است؛ پس به تدریج از بین می‌روند. مثلاً در دوره جنگ لباس نوشته داشتیم که بسیار طنازانه بودند؛ چرا که ایرانی‌ها بسیار طنازند. بعید است ملتی را بیابیم که به اندازه ایرانی‌ها جُک تولید کنند. ما سنگر نوشته، دشت‌نوشته یا دست‌نوشته داشتیم. اینها ادبیات یک ملت است. اینها گواه ذوق‌ورزی‌های ایرانی است.

او با ذکر اینکه ادبیات انقلاب دو بخش دارد، توضیح داد: یکی ریشه در گذشته دارد و دیگری نوپدید است. رباعی بعد از انقلاب یک شخصیت و جنس جدید پیدا می‌کند. جنس نگاه در رباعی متفاوت می‌شود. یک وفور و فراوانی در رباعی اتفاق می‌افتد. یکی از خصوصیت انقلاب فتح فضا‌ها و کشف جهان‌های تازه است.

سنگری اظهار داشت: یکی دیگر از ویژگی‌های انقلاب تلفیق ملیت و دین است. دهه اول انقلاب دو تفکر که دقیقاً در تقابل با هم بودند داشتیم؛ یکی‌شان می‌گفت اصلاَ نباید به ملیت توجه کنیم. اوایل انقلاب می‌خواستند مزار فردوسی را تخریب کنند. کسی که به آن جا رفت و بیتی را به نمایش گذاشت و مانع این کار شد، رهبر انقلاب بود. بزرگانی را می‌شناسم که می‌گفتند نوروز را بردارید. تفکر دیگری هم مقابل این بود که ضد دین محسوب می‌شد و می‌گفتند راه رستگاری پلی است که باید بین دیروز ایران و امروز بزنیم. یعنی باید دین را دور بزنیم.

رئیس اندیشکده ادبیات پایداری ادبیات انقلاب اسلامی را مردمی‌ترین ادبیات دانست و گفت: در هیچ جای تاریخ نمی‌توانید بیابید که همه طیف‌های مردمی ادبیات خلق کرده باشند. مردم به میدان آمدند و محور و مرکز ادبیات قرار گرفتند. نویسندگان و شاعران این ادبیات خودشان را مقابل عظمت مردم کوچک می‌بینند.

ادبیات انقلاب، بازتاب هویت ملی و دینی مردم ایران

۳ ویژگی اصلی ادبیات انقلاب

در ادامه نشست وحیدزاده تصریح کرد: ادبیات انقلاب برآمده از گفتمان انقلاب و گره خورده با هویت آن است. سه ویژگی، شعر و ادبیات انقلاب را از بقیه متون متفاوت می‌کند؛ نوگرایی، دینی بودن و تعهد اجتماعی. هر کدام از این سه تا را برداریم دیگر نمی‌توانیم آن ادبیات را ادبیات انقلاب بدانیم.

این کارشناس ادبیات پایداری افزود: از دهه ۴۰ به بعد با شروع نهضت اسلامی ادبیاتی شکل می‌گیرد که نوگراست. گاهی کفه نوگرا بودن سنگینی می‌کند و گاهی کفه مذهبی بودن و گاهی کفه تعهد اجتماعی. این سه عنصر با یکدیگر عجین شده‌اند و شکلی متقن و یکپارچه را برای ادبیات انقلاب اسلامی درست کرده‌اند.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب