تیمهای رسانهای دولت در خواب خرگوشی و مدیریت افکار عمومی در دستان ترامپ

به گزارش خبرگزاری آنا، ترامپ در روزهای اخیر و در نشست خبری با نخست وزیر رژیم صهیونیستی با یک بازی رسانهای از پیش طراحی و برنامهریزی شده، توانست افکار عمومی و فضای دیپلماتیک با ایران را به چالش بکشد و تا حدودی در مسیر دلخواه مدیریت کند. الحق که یک قمارباز با تجربه و ماهر است. ترامپ در بازی رسانهای خودش با دو کلیدواژه «شنبه» و «مستقیم» پا به میدان گذاشت و به شکلی زیرکانه سعی کرد افکار عمومی و بازی رسانهای را در دست بگیرد.
اما هزار افسوس که مسئولین رسانهای ایران در دولت و دستگاه دیپلماسی و حتی خود مسئولان و مقامات دولتی هم در خواب خرگوشی به سر میبردند و مطابق سالیان گذشته با چشم باز هم ندیدند که طرف مقابل بازی کیست. سوالی که بعد از کنفرانس خبری ترامپ و نتانیاهو در اتاق بیضی شکل برای بسیاری از تحلیلگران ایرانی به وجود آمد این است که چرا وقتی مقامات ایران در دولت و دستگاه دیپلماسی طرف مقابل را میشناسند، بازی رسانهای و هدایت افکار عمومی را زودتر از او در دست نمیگیرند؟
«شنبه» و «مستقیم» تمام ماجرا بودند
باید به این نکته توجه داشت و عمق کم کاری و غفلت دولتمردان را از همین نکته استنباط کرد که شاید تمام اهمیت مذاکرات ایران با آمریکا در مقطع کنونی و از جنبه رسانهای به همین دو واژه «شنبه» و «غیرمستقیم» برمیگشت؛ که در این مورد نیز ترامپ از غفلت مقامات ایرانی نهایت استفاده را کرد. نباید فراموش کنیم که در حال حاضر آمریکا به غیر از یک گفتگوی مستقیم و چند قطعه عکس برای رسانهها چیزی از ایران نمیخواهد. اما چرا مسئولین ایران در دولت و وزارت امور خارجه اجازه دادند ترامپ با همین دو کلیدواژه زودتر از ما بازی کند؟ چرا این دو کلید واژه زودتر اعلام نشد؟ آیا مسئولین ایرانی نمیتوانستند پیش از ترامپ این دو کلیدواژه را اعلام و رسانهای کنند؟ چرا انتظار میکشند تا مردی که به هیچ وجه قابل اعتماد نیست، با گفتمان دروغین خود بر افکار عمومی ایران تاثیر بگذارد؟
متأسفانه، تاریخ نشان میدهد که این اولین بار هم نیست که افکار عمومی ایران از اتاق بیضی شکل کاخ سفید تحت تاثیر قرار میگیرد. مسئولین ایرانی، نهتنها به افکار عمومی بیتوجهاند، بلکه به نظر میرسد که از قدرت رسانهها و تأثیرات آنها بهخوبی بهرهبرداری نمیکنند. اگر همان دو کلیدواژه را آقای عراقچی یا دیپلماتهای دیگر ما چند ساعت قبل از ترامپ اعلام کرده بودند، آیا وضعیت کنونی به این شکل بود؟ آیا امکان کنترل اوضاع و مدیریت روایتها وجود نداشت؟
آیا دستگاه دیپلماسی ایران تیم رسانهای ندارد؟
این عدم پیشگیری و ضعف در مدیریت افکار عمومی به چه معناست؟ آیا بدان معنا نیست که در دستگاه دیپلماسی ایران تیم رسانهای قوی فعال نیست و جای خالی این تیم هر روز بیش از پیش حس میشود؟
از آنجایی که ترامپ با تسلط بر بازی رسانهای و مدیریت صحیح زمان و واژهها زودتر از مسئولین دیپلماسی ایران توانست توجهات را به سوی خود و حرفهای خود جلب کند، ضعف و نیاز به بازنگری در روشها و پرداختهای رسانهای در دستگاه دیپلماسی ایران به شدت حس میشود و این پرسش مطرح است که آیا دستگاه دیپلماسی ایران از ابزارها و مشاوران رسانهای به درستی استفاده میکند یا اینکه در این زمینه نیاز به تحول دارد.
اگر مشاوران و تیم رسانهای هستند و این اتفاق رخ میدهد نسبت به تجربه، حرفهایگری و مدیریت شرایط به واسطه این افراد باید تردید کرد. اما اگر مشاوران و تیم رسانهای حرفهای و در تراز جهانی در وزارت امور خارجه فعال نیستند تا دستگاه دیپلماسی در چنین شرایطی هوشمندانه و تیزبینانه عمل کند؛ این سوال مطرح میشود که چرا نهاد حساسی، چون وزارت امور خارجه باید از فقدان تیم قوی و زبده رسانهای رنج ببرد؟ مگر کشور نیروی رسانهای در سطوح بینالمللی ندارد؟ و گذشته از این مگر آبروی کشور را میشود به اهمال کاری مدیریتی در چنین سطحی گره زد؟
آیا این شرایط قابل مدیریت است؟
این مورد و موارد مشابه با روایتسازی و پیشبینی صحیح از طرف دستگاه دیپلماسی ایران قابل مدیریت است. اگر مسئولین به حساسیتهای موجود در زمینه مذاکرات و تعاملات با طرفهای خارجی توجه و بهطور منظم و بهموقع رویدادها را به جامعه اطلاع دهند، میتوانند از شرایط و رویدادها به جای پنهان کاری در راستای جلب اعتماد مردم و جامعه به نحو احسن استفاده کنند. مردم نیز اطلاعات مقامات کشور خود را به عنوان منبع امین و قابل اعتماد بیشتر از مقامات سایر کشورها خواهند پذیرفت.
برای مثال اگر مذاکره غیر مستقیم ایران و آمریکا در روز شنبه از قبل و توسط خود مقامات ایرانی اعم از رئیس جمهور، وزیر امور خارجه و یا سخنگوی دستگاه دیپلماسی اعلام میشد و مردم ایران میدانستند قرار است مذاکره غیر مستقیم با آمریکا روز شنبه برگزار شود؛ مقامات آمریکایی این چنین قدرت مانور رسانهای نداشتند. ولی کماکان و همانند دورههای قبل مردم ایران آخرین گروهی بودند که از ماجرا خبردار شدند آن هم به واسطه رئیس جمهور آمریکا!
مردم از رئیس جمهور خودشان انتظار دارند
نکته مهمتر این است که مردم خودشان رئیس جمهور دارند؛ مردم از رئیس جمهور خودشان انتظار دارند؛ مردم فکر میکنند رئیس جمهور، خودش تیم رسانهای دارد و چون برای رئیس جمهور و دولت است و در بالاترین سطح مدیریتی و اجرایی کشور عمل میکند، خیلی حرفهای است؛ اما متاسفانه نیست و یا حداقل تا الان این چنین نبوده است. مردم دوست دارند اطلاعات و خبرها را به موقع و با تیزبینی و آیندهنگرانه از زبان مقامات و رئیس جمهور خودشان بشنوند.
فرجام سخن
گاها یک اقدام برآمده از ضعف که شاید به زعم برخی چندان مهم نیست (هرچند که در مقطع کنونی مهمترین مورد است) میتواند فرصت را در اختیار دیگران قرار دهد تا افکار عمومی را در مسیر دلخواه مدیریت کنند. به همین خاطر نیز در روزهای اخیر بارها از مقامات و رسانههای غربی و آمریکایی شنیدهایم که اعلام کردهاند ایران پای میز مذاکره مستقیم خواهد نشست. موضوعی که به قطع و یقین در بالاترین سطوح کشوری رد و تکذیب شده است؛ اما افکار عمومی را هم متلاطم کرده است.
ضعف در مدیریت رسانهای و نداشتن تیم رسانهای قوی و مسلط به تحولات بینالمللی، عامل بنیادین در القای چنین شرایطی بر جامعه است. این فقدان، نهتنها به اعتبار دستگاه دیپلماسی لطمه میزند، بلکه بر روحیه ملی نیز اثرات منفی دارد و در ادامه نیز بر روند مذاکرات و حتی سایر جوانب مدیریتی کشور نیز صدمه خواهد زد.
انتهای پیام/