آموزش از حافظهای قدیمی به تفکر انتقادی روز

به گزارش خبرنگار آنا، در دنیای امروز که تحولات گسترده در عرصههای علم، فناوری و اجتماعی رخ میدهد، نقش معلم به عنوان محور اصلی تغییر و تحول در نظام آموزشی بیش از پیش اهمیت پیدا کرده است. معلم تنها کسی نیست که دانش را منتقل میکند، بلکه شخصی است که الهامبخش دانشآموزان بوده و آنها را به سمت تعالی فردی و اجتماعی هدایت میکند. این شغل حرفهای، فراتر از یک فعالیت روزمره است و شامل انتقال ارزشها، شایستگیها و مهارتهای زندگی به نسل آینده میشود. با این حال، نظام آموزشی امروز با چالشهای متعددی روبهرو است که مستلزم بازنگری جدی در شیوههای آموزشی و افزایش منزلت معلمان است.
در این گفتوگوی تفصیلی با مرضیه خزایی، معلم ابتدایی بخش فیروزان (بخش خزل شهرستان نهاوند)، به بررسی نقش محوری معلمان در تحول نظام آموزشی و ضرورت تغییر شیوههای آموزشی پرداختهایم. این گفتوگو نه تنها به درک عمیقتری از نقش معلم میانجامد، بلکه راهکارهایی را برای ارتقای کیفیت آموزش و پرورش ارائه میدهد.
آنا: خانم خزایی، لطفاً درباره تعریف واقعی معلم و نقش او در نظام آموزشی توضیح دهید؟
خزایی: این سوالی است که شاید در ظاهر ساده به نظر برسد، اما در واقعیت، نقشی پیچیده و چند وجهی را در بر میگیرد. معلم فقط کسی نیست که دانش و مهارت را منتقل میکند، بلکه کسی است که دانش آموزان از او الهام میگیرند و او را الگوی خود میدانند، اوست که انگیزه میدهد و دانش آموزان را به سمت رشد فردی و تحصیلی هدایت میکند. در اصل، تدریس حرفهای است که شامل کمک به دیگران برای کسب دانش، شایستگیها و ارزشها میشود. بار معنایی معلم است که مسئولیت بسیار زیادی را بر دوش او گذاشته و نیازمند تعهد عمیق او به حوزه آموزشی و پرورشی است.
آنا: آیا میتوان گفت نقش معلم فراتر از ارائه درس است؟
خزایی: بله، دقیقاً. نقش معلم فراتر از ارائه درس است، چون تحول و دگرگونی در معلم باعث تغییر و متحول شدن نظام آموزشی میشود بنابراین تغییر و تحول در نظام آموزش و تربیت معلم و افزایش معلومات و اندوختههای او باعث رشد و توسعه افراد میشود؛ لذا وقتی به معلمی فکر میکنیم، در اصل به کسی فکر میکنیم که دارای توانمندی و اثربخشی است که میتواند به دانشآموزان احساس مهم بودن و ارزشمندی بدهد.
معلم واقعی کسی است که دائماً علم و دانش او در حال تغییر و تحول بوده و یک متفکر اهل اندیشه با برنامه راهبردی مدون برای آموزش است که دانشآموزان خود را تشویق میکند تا به پتانسیل کامل و استعدادهای نهفته خود دست یابند. آنها کسانی هستند که دانش آموزان را به سمت تعالی و کمال سوق میدهند. پیشرفت و ترقی دانش آموزان مرهون زحمات و تلاشهای معلمان است، هر چقدر هم که کوچک باشد، آنها هستند که دانش آموزان را تشویق میکنند و دستاوردهای آنها را جشن میگیرند.
آنا: از دیدگاه سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) چه چیزی برای معلمان مهم است؟
خزایی: سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) و یا (Organization for Economic Co-operation and Development) به اهمیت تعریف مهارتها و دانش مورد نیاز معلمان پرداخته است. آنها استدلال میکنند که این تعریف مشترک (بهرهگیری مطلوب از سرمایه انسانی در بالاترین سطح ممکن و راههای بهبود کیفیت و انعطافپذیری نیروی کار برای مؤثر ساختن سیاستهای اجتماعی است) میتواند آموزش و توسعه حرفهای معلمان را در طول حرفه آنها هدایت کند.
این امر بسیار مهم است، زیرا هر کسی توانایی تدریس را ندارد و نمیتواند مانند یک معلم حرفهای عمل کند. این امر مستلزم توانمندی، کارآیی، اثربخشی، یادگیری و سازگاری مداوم برای پاسخگویی به نیازهای متنوع دانش آموزان است.
آنا: ویژگیهای یک معلم بزرگ چیست؟
خزایی: معلم دارای ویژگیهای خاصی است که وی را از سایر افراد جامعه برجسته و متمایز میکند. این ویژگیها فراتر از داشتن دانش و مدرک تحصیلی در یک حوزه بخصوص است بلکه به قلمرو مهارتهای اجتماعی و ویژگیهای شخصی افراد ارتباط دارد. مهارت مدیریت زمان، توانایی رهبری، اخلاق کاری قوی، مهارت حل مسئله، هوش هیجانی بالا، سازگاری برای آموزش اثربخش و ایجاد ارتباط موثر و تاثیرگذار با دانش آموزان برای یک معلم لازم و ضروری است. اما واقعاً چه چیزی یک معلم بزرگ را میسازد؟ برای فهمیدن این موضوع باید به منبع اصلی که خود دانش آموزان هستند، مراجعه کرد.
در یک مطالعه طولی که با حضور بیش از ۱۰۰۰ دانشجوی کارشناسی و کارشناسی ارشد از کشورهای مختلف انجام شد، از شرکتکنندگان خواسته شد تا ویژگیهای به یاد ماندنیترین معلمانی را که الهامبخش آنها در زندگی فردی و اجتماعی بودهاند را توصیف کنند. با کمال تعجب، پاسخهای آنها به ندرت به مدارک یا جوایز چشمگیر یک معلم اشاره میکرد.
آنها بر روی ویژگیهای شخصی و حرفهای معلمان تمرکز کردند که یک محیط یادگیری غنی، جذاب و چالش برانگیز برای آنها ایجاد کرده بودند و معتقد بودند معلمان سرمایه دانشی، فرهنگی و اجتماعی خود را یعنی آنچه را که آموخته و تجربه کرده بودند با دانش آموزان، همکاران و جامعه به اشتراک میگذارند.
ایجاد ارتباط موثر معلمان با دانش آموزان و پاسخگویی به سئوالات آنان و همچنین عملکرد خوب و تاثیرگذار آنها اغلب بهترین شاخص برای موفقیت آینده معلم در کارشان میدانستند؛ و همچنین از قدرت رهبری، ارتباط موثر و تاثیرگذاری، معلومات کافی، تخصص و تجربه از مهمترین شاخصهها و عوامل موفقیت یک معلم در مدرسه نام بردند.
آنا: نقش معلم در پرورش توانمندیهای دانشآموزان چگونه است؟
نقش معلم در پرورش توانمندیهای دانش آموزان فراتر از انتقال معلومات است
خزایی: نقش معلم در پرورش توانمندیهای دانش آموزان، یک نقش چند وجهی است که فراتر از انتقال معلومات به دانش آموزان است. معلمان مدارس ابتدایی مسئولیت آموزش کودکان تا سن ۱۱ و یا ۱۲ سالگی را بر عهده دارند و این شامل آموزش طیف وسیعی از موضوعات است. با این حال، وظیفه اصلی آنها تشویق دانش آموزان به توسعه پتانسیل بهینه خود است. این امرتضمین میکند که دانشآموزان آموزش جامعی دریافت کنند که همه موضوعات ضروری را پوشش میدهد. اما آموزش فقط دنبال کردن یک برنامه درسی و ارائه اطلاعات نیست بلکه شامل ایجاد روابط صمیمانه با دانش آموزان و ایجاد یک محیط آرام و مطمئن برای یادگیری بهتر آنان است. این امر نه تنها شامل ارائه اطلاعات میشود، بلکه تضمین میکند که دانش آموزان آنچه را که آموزش دیدهاند، درک کنند.
الگو بودن و مربی بودن برای دانش آموزان یکی دیگر از نقشهای کلیدی معلمان است. آنها تأثیر قابل توجهی بر رفتار و کردار دانش آموزان خود دارند و نقش زیادی در توسعه ارزشها و مهارتهای مهم زندگی و اجتماعی آنان ایفا میکنند.
علاوه بر این، معلمان همچنین باید با والدین و سایر مربیان همکاری کنند تا اطمینان حاصل شود که دانش آموزان بهترین آموزش ممکن را دریافت میکنند. این شامل برقراری ارتباط با والدین در مورد پیشرفت فرزندشان، شرکت در جلسات و کارگاههای آموزشی با معلمان دیگر و همکاری برای ایجاد یک محیط یادگیری حمایتی برای دانش آموزان است. در نتیجه، وظیفه اصلی یک معلم تشویق دانش آموزان به توسعه پتانسیل بهینه خود است. این نه تنها شامل آموزش، بلکه ایجاد روابط، ایجاد یک محیط یادگیری مثبت، ارزیابی پیشرفت دانشآموز، الگو بودن و همکاری با دیگران است.
نقش معلم در مدرسه، یک نقش چالش برانگیز و در عین حال ارزشمند است که تاثیر حیاتی در شکل دادن به آینده جامعه و سرنوشت آن ایفا میکند.
آنا: چگونه میتوان آموزش را مؤثرتر کرد؟
قدرت آموزش موثر
خزایی: یک معلم خوب مانند یک بازیگر حرفهای است که میتواند تغییر نقش بدهد و خود را با نیازهای دانش آموزان سازگار کند. آنها هم مانند دانش آموزان خود دائماً در حال یادگیری و تکامل هستند.
اما آنچه معلمان را از بقیه متمایز میکند، توانایی آنها در برقرای ارتباط و فراتر رفتن از چارچوبهای قالبی آموزش و مهارت آموزی و جذاب سازی جریان آموزش برای دانش آموزان است. به هر حال، اگر دانش به گونهای ارائه شود که دانش آموزان نتوانند آنرا درک کنند و با آن درگیر شوند، بی فایده است. اینجاست که هنر آموزش موثر مطرح میشود. چگونه معلمان میتوانند تأثیر مؤثر و مثبتی بر دانش آموزان خود داشته باشند؟ و این تاثیر را از چه طریقی میتوان ارزیابی ارزیابی کرد؟
اما چیزی که واقعاً یک معلم خوب را میسازد تعهد آنان به شناخت و احترام به دانش آموزان و خانواده هایشان است. تدریس یک رویکرد یکسان و ساکن نیست بلکه یک امر پویا، فعال، متحرک و همیشه در حال تحول است که همه جنبههای وجودی افراد را تحت تاثیر قرار داده و یک تمرین همیشه در حال تغییر و دگرگونی است که باید به نیازهای دانش آموزان در لحظه پاسخ دهد. اینجاست که برنامه ریزی همراه با استراتژی و نظامند وارد عمل میشود. هنگامی که معلمان برای برنامه ریزی دروس خود با در نظر گرفتن دانش آموزان خود وقت بگذارند، میتوانند یک محیط یادگیری فرهنگی خاص و مرتبط ایجاد کنند. اما آموزش مؤثر و ایجاد یک محیط یادگیری مثبت و هدفمند فراتر از چیزی است که بتواند بلافاصله قابل مشاهده یا اندازه گیری باشد و تنها زمانی محقق میشود که معلمان عشق واقعی به موضوع خود داشته باشند و از تجربه و معلومات خود برای ایجاد تجربیات یادگیری با کیفیت بالا استفاده کنند.
آموزش مؤثر مستلزم برنامهریزی دقیق، ایجاد محیط یادگیری جذاب و توجه به نیازهای منحصر به فرد دانشآموزان است
یکی از ویژگیهای کلیدی یک معلم مفید و موثر، داشتن شخصیت صبور، دلسوز و مهربان است. این نه تنها به جذب و ایجاد انگیزه در دانشآموزان کمک میکند، بلکه یک محیط آموزشی امن و حمایتکننده نیز ایجاد میکند و هنگامی که معلمان با چالشهایی روبهرو میشوند، با همکاران یا انجمنهای حرفهای مشورت میکنند.
مداخله مکرر و خارج از ضوابط در کار معلم، نداشتن طرح و برنامه مشخص برای تدریس، حجم زیاد کتب درسی، ناتوانی در برقراری ارتباط با دانش آموزان و محیط آموزشی، برنامه درسی که آموزش مهارتهای سطح پایین را در اولویت قرار میدهد و ... میتواند ارائه تدریس با کیفیت بالا را برای معلمان دشوار کند. به همین دلیل ضروری است که همه معلمان برای دستیابی به بهترین نتایج برای همه دانشآموزان، بهویژه آنهایی که محرومتر هستند، حمایت شوند.
قدرت آموزش، فراتر از انتقال دانش
هدف اولیه آموزش، انتقال دانش و خرد است و معمولاْ فراتر از آن چیزی است که در کتابهای درسی یافت نمیشود.
معلمان نقش مهمی در کمک به دانشآموزان برای کسب دانشی که فراتر از برنامه درسی است، ایفا میکنند. آموزش ارائه یک تجربه یادگیری جامع برای کودک است. این شامل آموزش دروس زندگی و مهارتهای اجتماعی مانند آداب و رسوم اجتماعی، حس مسئولیت پذیری، رعایت حقوق شهروندی و ... علاوه بر دروس مدرسه است.
این درسها میتواند تأثیر قابل توجهی بر دانش آموزان داشته باشد و آنها را به افرادی کاملاً منطقی تبدیل کند. هدف از آموزش، تجهیز دانشآموزان به دانش، درک، مهارتها، تواناییها و سبکهای شناختی لازم برای تصمیمگیری آگاهانه برای خود، خانواده و جامعه است.
آنا: آیا میتوانید درباره شیوههای جدید آموزشی توضیح دهید؟
خزایی: این سؤال که هدف آموزش چیست و چه اهداف یادگیری اضافی برای دانش آموزان مختلف مطلوب است، مستلزم قضاوتهای ارزشی است که تک تک دانش آموزان و محیطهای یادگیری آنها را در نظر میگیرد. معلمان باید در رویکرد شان نسبت به دانش آموزان و از همه مهمتر نحوه ارائه آموزش تجدید نظر کنند و هدف خود را از ورود به عرصه آموزش را دوباره کشف کنند. یکی از تاثیرگذارترین کارهایی که یک معلم میتواند انجام دهد این است که به دانش آموز کمک کند هدف خود را در زندگی پیدا کند.
مدرسهای را تصور کنید که در آن تدریس به جای یک شغل معمولی به عنوان یک حرفه فنی و تخصصی در نظر گرفته میشود. این بدان معناست که نقش معلم در مدرسه و آموزش دانشآموزان تغییر پیدا کرده است. آموزش با شیوههای قدیمی مانند «نمایش و سخن گفتن» به همان اندازه متفاوت است که تکنیکهای پزشکی مدرن با روشهایی مانند استفاده از زالو و خونریزی متفاوت است.
آموزش، اصولاً شامل سخنرانی برای دانشآموزانی نیست که در پشت میز مینشینند و گوش میدهند و آنچه را که میشنوند حفظ میکنند، بلکه آموزش مدرن به هر دانش آموز یک تجربه یادگیری ارزشمند و منحصربهفرد ارائه میکند. محیط آموزشی محدود به کلاس درس نیست، بلکه در خانه و جامعه و در سراسر جهان گسترش مییابد. اطلاعات فقط در کتابهای درسی قید نمیشود. آن را در همه جا میتوان یافت. یعنی آموزش همه جایی و همه زمانی شده، آموزش بدون زمان و مکان است.
همراه با تغییرات آموزش و پرورش
دانش آموزان صرفاً مصرف کننده حقایق نیستند، آنها خالقان فعال دانش و مشتاقان یادگیری هستند. مدارس فقط سازههای آجر و ملات نیستند آنها مراکز یادگیری مادام العمر هستند و از همه مهم تر، تدریس به عنوان یکی از چالش برانگیزترین و مهمترین انتخابهای شغلی شناخته شده که برای سلامت اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کشورها کاملاً حیاتی است.
موتور تحول و دگرگونی در نحوه ارائه فعالیتهای آموزشی و پرورشی در دنیا به حرکت در آمده است، کشورها سعی دارند با استفاده از فنون و شیوههای مختلف آموزشی و تربیتی، فرزندان خود را برای دنیای جدید تربیت کنند، دنیایی که در آن انسانها چند وجهی با توانمندیهای منحصر بفرد زندگی میکنند. امروزه بذر چنین تحول شگرفی در آموزش و پرورش در حال کاشت است. مدارس در سراسر جهان به دلیل انقلابهای عظیم در دانش، فناوری اطلاعات و تقاضای عمومی برای یادگیری بهتر و راحت تر، به آرامی خود را مطابق با تغییرات و تحولات روز بازسازی میکنند.
هزاران معلم در جهان مشغول اصلاح و بازنگری آموختههای خود و یادگیری آموزههای جدید هستند از جمله: روابط خود با دانش آموزان، همکاران و جامعه، استفاده از ابزارها و تکنیکهای جدید آموزشی، حقوق و مسئولیتهای اجتماعی و تربیتی، شکل و محتوای برنامه درسی، استانداردهای آموزشی و تربیتی، چگونگی ارزشیابی و اعمال شاخصهای آن و دنبال توسعه حرفهای مستمر خود در ساختار نظام آموزشی هستند. به طور خلاصه، معلمان در حال اختراع خود و شغل خود برای خدمت بهتر به دانش آموزان و جامعه هستند.
شیوههای جدید آموزشی
به طور سنتی، آموزش ترکیبی از توزیع اطلاعات، مراقبت از کودکان و جدا کردن دانشآموزان با پایههای مختلف تحصیلی از دیگر دانش آموزان بود. الگوی زیربنایی برای مدارس یک کارخانه آموزشی بود که در آن معلمان، با دستمزد ساعتی یا روزانه، دانش آموزان را برای درسها و آزمونهای استاندارد، بیحرکت نگه میداشتند. به معلمان گفته میشد که چه چیزی، چه زمانی و چگونه تدریس کنند. آنها موظف بودند که هر دانش آموزی را دقیقاً به همان شیوه قدیمی آموزش دهند و اگر در این بین دانش آموزان نتوانند به پایه بالاتر ارتقاء پیدا کنند، معلم مسئولیتی نداشت.
از آنها انتظار میرفت که با استفاده از روشهای مشابه نسلهای گذشته تدریس کنند و هر گونه انحراف از رویههای سنتی توسط مدیران مدارس و یا توسط قوانین و مقررات آموزشی بی شماری منع میشدند. بنابراین، بسیاری از معلمان به سادگی جلوی کلاس میایستادند و سالها همان درسها را ارائه میکردند و از اینکه اجازه نداشتند کاری را که انجام میدادند، تغییر دهند دچار فرسودگی شغلی میشدند.
با این حال، امروزه بسیاری از معلمان تشویق میشوند تا شیوههای جدیدی را که هم هنر و هم علم یادگیری را تصدیق میکند، تطبیق داده و اتخاذ کنند. آنها درک میکنند که ماهیت آموزش رابطه نزدیک بین یک بزرگسال آگاه، دلسوز و یک کودک مطمئن و با انگیزه است. معلمان درک میکنند که مهمترین نقش آنها این است که هر دانش آموز را به عنوان یک فرد بشناسند تا نیازهای منحصربهفرد، سبک یادگیری، پیشینه اجتماعی و فرهنگی، علایق و تواناییهای او را درک کنند. این توجه به ویژگیهای شخصی اهمیت بیشتری پیدا میکند. معلمان باید متعهد به ارتباط با دانش آموزان با فرهنگهای مختلف باشند، از جمله آن دسته از جوانانی که با آموزش سنتی، ممکن است از سیستم آموزشی رها شده باشند - یا مجبور شده باشند.
معلم تنها منتقلکننده دانش نیست، بلکه الگو و الهامبخش دانشآموزان است که آنها را به سمت رشد فردی و تحصیلی هدایت میکند
کار معلمان مشاوره دادن به دانشآموزان در حین توسعه فکری، رشد و بلوغ آنان است، کمک به آنها در یکپارچهسازی رشد اجتماعی، عاطفی و فکری، بنابراین اتحاد این ابعاد گاهی مجزا، تواناییهای جستوجو، درک و استفاده از دانش را به همراه میآورد. برای تصمیم گیری بهتر در زندگی شخصی خود و برای کمک به جامعه ارزش قائل شوند.
آنها باید آماده و اجازه داشته باشند که در هر زمان و به هر نحوی برای اطمینان از وقوع یادگیری، مداخله کنند. معلمان به جای اینکه خود را صرفاً به عنوان آموزش دهنده موضوعات درسی مانند تاریخ، ریاضی یا علوم ببینند، به طور فزایندهای درک میکنند که باید عشق به یادگیری را نیز در دانش آموزان نده کنند. در عمل، این رابطه جدید بین معلمان و دانش آموزان شکل مفهوم متفاوتی از آموزش را به خود میگیرد. تنظیم نحوه یادگیری واقعی دانش آموزان، بسیاری از معلمان را وادار میکند که تدریسی را که عمدتاً به نفع آموزش است که دانش آموزان را برای ایفای نقش فعال در یادگیری به چالش میکشد، رد نکنند.
معلمان ماهر و با تجربه کشف کردهاند که چگونه با ارائه موضوعات آموزشی و تربیتی مبتنی بر پروژه مشارکتی، دانش آموزان را در فرآیند آموزشی مشارکت دهند. آنها میدانند که برای اینکه دانشآموزان در آموزش و یادگیری خود مشارکت داشته باشند، برنامه درسی باید با زندگی آنها مرتبط باشد، فعالیتهای یادگیری باید کنجکاوی طبیعی آنها را درگیر کند و ارزیابیها باید دستاوردهای واقعی را اندازهگیری کرده و بخشی جداییناپذیر از یادگیری باشند.
دانشآموزان زمانی که معلمان نقشی در تعیین شکل و محتوای مدرسه به آنها میدهند سختتر کار میکنند، به آنها کمک میکنند برنامههای یادگیری خود را طراحی کنند و تصمیم بگیرند که چگونه نشان دهند که در واقع آنچه را که برای یادگیری توافق کردهاند، یاد گرفتهاند. شغل روزانه معلم، به جای پخش محتوا، طراحی و هدایت دانش آموزان از طریق فرصتهای یادگیری جذاب و متنوع است. مهمترین مسئولیت یک معلم جستوجو و ایجاد تجربیات آموزشی معنادار است که به دانش آموزان اجازه میدهد مسائل دنیای واقعی را حل کنند و نشان دهند که ایدههای بزرگ، مهارتهای قدرتمند و عادات ذهنی و قلبی را که مطابق با استانداردهای آموزشی مورد توافق است، آموختهاند. نتیجه این است که دانش انتزاعی و بی اثری که دانش آموزان برای حفظ کردن از کتابهای درسی غبارآلود استفاده میکردند، با مشارکت آنها در ایجاد و گسترش دانش جدید زنده میشود.
آنا: نقش فناوری در آموزش چیست؟
ابزارها و محیطهای جدید آموزشی
خزایی: یکی از قدرتمندترین نیروهای تغییر نقش معلمان و دانش آموزان در آموزش، فناوریهای نوین اطلاعات و ارتباطات جدید است. مدل قدیمی آموزش بر اطلاعاتی تکیه داشت که سالها از چاپ و نشر آنها میگذشت و اطلاعات آنها قدیمی و کهنه بود. معلمان و کتابهایشان منشاء اصلی اطلاعاتی بودند که دانش را با یک روش مشخص و معین در اختیار دانش آموزان قرار میداد و از تنوع اطلاعات در ارائه مطالب درسی خبری نبود.
اما دنیای امروز مملو از اطلاعات بسیاری از منابع چاپی و الکترونیکی است. وظیفه اساسی آموزش دیگر توزیع حقایق نیست، بلکه کمک به کودکان برای یادگیری نحوه استفاده از آنها با رشد تواناییهای خود برای تفکر انتقادی، حل مشکلات، قضاوت آگاهانه و ایجاد دانشی است که هم برای دانش آموزان و هم برای جامعه مفید باشد. معلمان که از مسئولیت ارائه دهندگان اطلاعات اولیه رها شدهاند، زمان بیشتری برای کار با دانش آموزان دارند. بازسازی رابطه بین دانش آموزان و معلمان مستلزم این است که ساختار مدرسه نیز تغییر کند. اگرچه هنوز در بسیاری از مکانها عادی است که معلمان را در اتاقهای بلوک دیواری با دانشآموزان همرده سنی که در طول یک ترم هر ساعت در کلاسها چرخش میکنند، یا هر سال، در محدوده مدرسه منزوی میشوند، این الگو در موارد بسیاری کنار گذاشته شده است و مدارس بیشتری هستند که میخواهند به معلمان زمان، مکان و حمایت برای انجام کارهایشان بدهند.
دورههای آموزشی طولانی مدت و روزهای مدرسه و همچنین برنامههای سالانه سازماندهی مجدد، همگی به عنوان راههایی برای جلوگیری از تقسیم یادگیری به بخشهای اغلب دلخواه بر اساس زمان محدود امتحان میشوند. همچنین، بهجای گروهبندی غیرقابل انعطاف دانشآموزان در کلاسها بر اساس سن، بسیاری از مدارس دارای کلاسهای مختلط هستند که در آن دانشآموزان دو یا چند سال را با معلمان یکسان میگذرانند.
علاوه بر این، در گروههای دانش آموزی پویا و توانمند، باید دانش آموزان کم استعداد هم حضور داشته باشند تا بتوانند در کنار آنها به موفقیت برسند، با این درک که آزمونهای استاندارد کنونی بسیاری از تواناییها را اندازهگیری نمیکنند یا روشهای متفاوتی را که افراد به بهترین شکل یاد میگیرند در نظر نمیگیرند، به چالش کشیده میشوند. یکی از مهمترین نوآوریها در سازمان آموزشی، آموزش تیمی است که در آن دو یا چند معلم آموختههای گروهی از دانش آموزان را به اشتراک میگذارند. این بدان معنی است که یک معلم تنها دیگر لازم نیست برای همه دانش آموزان همه چیز باشد. این رویکرد به معلمان اجازه میدهد تا نقاط قوت، علایق، مهارتها و تواناییهای خود را به بهترین نحو به کار ببرند، زیرا میدانند که کودکان از نقاط ضعف خود رنج نمیبرند، چون میدانند فردی با مجموعهای از تواناییها وجود دارد که از آنها پشتیبانی کند.
برای حرفهای کردن تدریس، ما باید نقشهایی را که یک معلم ممکن است ایفا کند بیشتر متمایز کنیم. همانطور که یک شرکت حقوقی خوب دارای ترکیبی از کارکنان خوب و ماهر است، مدارس نیز باید دارای ترکیب بیشتری از معلمان باشند که بر اساس تواناییها و سطوح تجربه، سطوح مناسب و مختلفی از مسئولیتها را بر عهده دارند. همچنین، همانطور که بسیاری از کارهای یک وکیل در خارج از دادگاه انجام میشود، باید بدانیم که بسیاری از کار معلمان خارج از کلاس درس انجام میشود.
مسئولیتهای جدید حرفهای معلمان
معلمان علاوه بر بازنگری در مسئولیت اصلی خود به عنوان راهبران آموزش دانشآموزان مانند نقشهای دیگری را نیز در مدارس و حرفه خود بر عهده میگیرند. آنها با همکاران، اولیاء دانش آموزان، صاحب نظران حوزه تعلیم و تربیت و دیگران کار میکنند تا استانداردهای واضح و قابل حصولی را برای دانش، مهارتها و ارزشهایی که باید از دانش آموزان انتظار داشته باشند، تعیین کنند. معلمان در تصمیم گیریهای روزانه در مدارس شرکت میکنند، در کنار هم برای تعیین اولویتها کار میکنند و با مشکلات سازمانی که بر یادگیری دانش آموزان آنها تأثیر میگذارد، برخورد میکنند.
بسیاری از معلمان وقت خود را در زمینه تحقیق در مورد شیوههای تدریس و سؤالات مختلف درباره اثربخشی و تاثیرگذاری آموزشی صرف میکنند که این میتواند درک، پویایی و یادگیری آنان را گسترش دهد. معلمان اکنون وقت بیشتری برای راهنمایی دانش آموزان و همکاران حرفه خود صرف میکنند تا مطمئن شوند که فارغ التحصیلان مدارس، برای چالشهای پیچیده جامعه آماده هستند. اختراع مجدد نقش معلمان در داخل و خارج از کلاس درس میتواند منجر به مدارس بهتر و دانش آموزانی با توانمندی و اثربخشی بهتر شود. اما اگرچه ریشههای چنین پیشرفتهایی در مدارس امروزی جا افتاده است، آنها برای رشد و تغییر واقعی چشمانداز یادگیری به پرورش مداوم نیاز دارند. مدیران مدرسه و مسئولان آموزش و پرورش باید نقش و جایگاه خود را در روند آموزش و تربیت دانش آموزان بازنگری و اصلاح نموده و نقش حمایتگری از معلمان را برعهده بگیرند تا معلمان با آزادی و اعتماد به نفس بیشتر بتوانند دانش آموزانی، کنجاوه، پرسشگر، نقاد، توانمند، اثربخش و موثر برای خود و آینده جامعه تربیت کنند.
آنا: در پایان، چه پیامی به جامعه درباره مقام و منزلت معلم دارید؟
مقام و منزلت معلم
در نتیجه معلمی یک شغل حرفهای، فنی و چند وجهی با کارکردهای مختلف است که مهمترین کارکرد آن انتقال علم و دانش روز به دانش آموزان و در نهایت یادگیری بهتر و موثرتر دانش آموزان در روند تعلیم و تربیت است. آگاهی معلمان از شرایط و مقتضیات جامعه برای ایجاد درک و فهم مشترک در دانش آموزان نسبت به محیط اطراف و رویدادهای جامعه، میتواند آنان را در تربیت دانش آموزان خلاق، نوآور، مسئولیت پذیر و موثر در ایجاد تحول در جامعه کمک کند.
این مهم جزء با حمایت از معلم و حفظ شان، جایگاه، عزت و حرمت آنان مسیر نیست، چون معلم محور اصلی تحرک اجتماعی و فرهنگی در جامعه است که دست پروردههای آنان فردای جامعه را رقم میزنند. معلم در کشورهای دیگر از بالاترین جایگاه و ارزش اجتماعی برخوردار است بطوری که هیچ شغلی به اندازه معلم دارای ارزش و اعتبار نیست. رفع غفلت مزمن نسبت به معلم و سیستم آموزشی و آسیبی که از این راه به نظام آموزشی و تربیتی فرزندان این مرز و بوم در آینده وارد میکند غیر قابل جبران است، چون آینده در دست پرورش یافتگان امروز است که به وسیله معلم برای پذیرش مسئولیتهای فردا تربیت میشوند.
پس حفظ شان، حرمت و جایگاه معلمان باید به یک دغدغه ملی تبدیل شود تا حرمت معلم حفظ نشود دانش آموز به خانواده خود حرمت نخواهد گذاشت، تا شان و جایگاه معلم حفظ نشود هیچ فردی قدر و منزلت دیگر انسانها را نخواهد فهمید. چون معلم است که قدر و ارزش و منزلتها را برای دانش آموزان در کلاس درس تبیین میکند که چطور باید حرمت خانواده، بزرگترها، همسایهها و در نهایت انسانها را نگهداشت. پس حرمت معلم یعنی حرمت جامعه و اجتماعی که در آن زندگی میکنیم؛ این مهم را کشورهای دیگر به خو. بی به آن پی بردهاند و آن را عملی کردهاند.
هر جامعهای که قدردان خدمات و منزلت معلم باشد آن جامعه در راه رسیدن به اهداف موفقتر و منسجمتر حرکت خواهد کرد. معلم آبروی و تمام توان خود را برای تربیت دانش آموزان خلاق، مسئولیت پذیر، تاثیرگذار و کارآمد میگذارد معلم هر چه دارد در طبق اخلاص میگذارد و به میدان میآورد تا دین خود را به فرزندان این مرز و بوم اهدا کند، این نیازمند حمایت ملت، دولت و مجلس از اوست تا دلگرم باشد برای ساختن آیندهای بهتر برای کشور.
در پایان، باید اذعان کرد که معلم نه تنها یک شغل حرفهای، بلکه نمادی از تحرک اجتماعی و فرهنگی در جامعه است. دستپروردههای معلمان، آیندهسازان فردا هستند و نقش آنها در شکلدهی به آینده جامعه غیرقابل انکار است. حفظ شان، حرمت و جایگاه معلمان نه تنها یک ضرورت آموزشی، بلکه یک دغدغه ملی است. زیرا وقتی معلمی در جامعه احترام و اعتبار لازم را داشته باشد، دانشآموزان نیز به ارزشهای انسانی و اجتماعی وفادار میمانند. این مهم، نیازمند حمایت جدی از سوی دولت، مجلس و کل جامعه است. هر جامعهای که قدردان خدمات و منزلت معلم باشد، در راه رسیدن به اهدافش موفقتر و منسجمتر حرکت خواهد کرد. بنابراین، آیندهای روشن و پایدار تنها زمانی محقق میشود که به معلم به عنوان ستون فقرات آموزش و پرورش، اهمیت ویژه داده شود و از او به عنوان یکی از ارزشمندترین سرمایههای ملی محافظت شود.
انتهای پیام/