«وینی ویدز» چطور سر از کتابخانه ملی ایران درآورد؟

به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، هرروز چهرههای جدیدی در فضای مجازی مطرح میشوند و اصطلاحاً برای خود اسم و رسمی در میکنند، چهرههایی که گاهاً جوانان کم تجربهای هستند که با دست گذاشتن روی نقطهای که تاکنون کسی به آن توجه نکرده یا تولید محتوا درخصوص مسائلی که با فرهنگ ما فرسنگها فاصله دارد به طور ناگهانی به چهرهای مطرح تبدیل میشوند.
یکی از این افراد مهدی هاشمی با نام مستعار «وینی ویدز» است، جوانی دهه هشتادی (متولد ۱۳۸۲) کا با ایده راهاندازی چالش «بلایند دیت» یا همان قرار ملاقات بدون آشنایی قبلی، پسر و دخترهای جوان که عمدتا از افراد متمول بودند را در کنار هم قرار میداد و با پرسیدن سوالات خصوصی و شخصی از آنها، سعی میکرد بین این افراد رابطه برقرار کند. وینی این ایده را از یک بلاگر آمریکایی برداشت و سعی کرد نسخه ایرانی این برنامه را در کشورمان عملی کند.
او در این حرکت موفق هم بود توانست بازدیدکنندگان زیادی را به سمت خود جذب کند، خیلی زود مهمانان برنامه وینی هم مثل خود او به چهرههای مطرح فضای مجازی تبدیل شدند و صفحاتشان در شبکههای اجتماعی پرفالوئر شد، اتفاقی که سازندگان این برنامه از ابتدا برای آن برنامهریزی کرده بودند و در نهایت هم به هدفشان رسیدند. یعنی معروف کردن جوانهایی که شهوت شهرت داشتند و با حضور در این برنامه و نشان دادن شخصیتی بعضا متفاوت از خود (برای بیشتر دیده شدن) به دنبال رفتن ره صد ساله، با یک برنامه اینترنتی بودند.
وینی هم خیلی زود به یکی از پربازدیدترین یوتیوبرها و بلاگرهای ایرانی تبدیل شد که بازدید از ویدئوهایش در یوتیوب و اینستاگرام رکوردهای زیادی هم به ثبت رساند، بازدیدهایی که او را روز به روز پولدارتر کردند و این جوان ۲۲ ساله را به یکی از مشهورترین چهرههای فضای مجازی ایران بدل کردند.
«بلایند دیت» دروازه شهرت
در طول سالهای اخیر افراد زیادی با طرق مختلف به چهرههای مطرح فضای مجازی تبدیل شدند، یکی با فحاشی، یکی با ساخت کلیپهای خنده دار، یکی با تغییر چهره و صدا، و نخ تسبیه همه این افراد هم شهرت و رسیدن به پول زیاد از طریق بازدید و تبلیغات اینترنتی بود. اما اینکه چطور این افراد با یک ایده یا یک برنامه انقدر زود به شهرت میرسند و مخاطبان فضای مجازی هم خیلی راحت آنها را دنبال میکنند، سوژه اصلی این گزارش نیست، سوژه ما استفاده از آدمهایی مثل وینی برای رویدادهایی در سطح ملی و فرهنگی رسمی کشور است.
جمعه هفته گذشته (۱۹ بهمن) رویدادی تحت عنوان «بیمسیر» با موضوع مسیر رشد اینفلوئنسرها و برندها در شبکههای اجتماعی در سالن قلم کتابخانه ملی ایران برگزار شد، رویدادی که دو جین از چهرههای مطرح شده در فضای مجازی مثل جواد خواجوی و وینی ویدز در آن حضور داشتند و کارگاه انتقال تجربه و کارگاه رشد و تولید محتوا در شبکههای اجتماعی مثل یوتیوب و اینستاگرام برای متقضایان برگزار کردند.
تا مدتها مسئولان فرهنگ عمومی و رسمی کشور محبوبیت این افراد را کتمان میکردند و هشدارها درخصوص کنترل روی محتواهای این افراد را جدی نمیگرفتند، اما حالا گویا مسیر تغییر کرده است و خود این مدیران هم وارد بازی این افراد شدند و تریبونهای عمومی و فضاهای رسمی را در اختیار افرادی قرار میدهند که قاعدتا و طبق ادعاهایی که در مصاحبهها و صحبتهای خود داشتند، نظراتشان با آنها درخصوص مسائل فرهنگی، سنتی و سبک زندگی متفاوت است.
دم خروس بیرون زد!
حالا و در چنین شرایطی ما باید قسم حضرت عباس را باور کنیم، یا دم خروس؟ اگر معتقدید مسیری که این افراد برای آموزش سبک زندگی به نسل جوان و نوجوان در پیش گرفته، مسیر اشتباهی است، پس چرا آن را وارد فرهنگ عمومی جامعه نمیکنید و هرازچندگاهی صفحات مجازی آنها را مسدود میکنید؟ اگر هم بر این باورید که نباید نسل امروز به چنین تفکرات و سبکی متفاوت از فرهنگ ایرانی – اسلامی توجه نشان دهد، چرا تریبون رسمی در جایی مثل «کتابخانه ملی ایران» را در اختیارشان قرار میدهید که کارگاه انتقال تجربه داشته باشند؟
اصولا جوان ۲۲ سالهای که با کپی از برنامههای سرگرمکننده آمریکایی در کشورمان برای خود مخاطب دست و پا کرده و قطعا نگاهش به سبک زندگی، چیزی شبیه به همان کاری است که انجام میدهد، چه تجربه ویژهای به دست آورده که در پی انتقال آن است؟ از یک سو بسیاری از محققان و دانشجویان برای ورود به کتابخانه ملی با مشکلات ریز و درشتی مواجه هستند و بعضا باید از هفت خوان رستم عبور کنند تا از امکانات این مجموعه استفاده کنند، از طرفی دیگر شخصی مثل وینی ویدز با سلام و صلوات و دعوتنامه به آنجا میآید، برای دیدار با او و شنیدن صحبتهایش بلیط فروشی میشود و جایگاهی در اختیارش قرار میگیرد که تجربیاتش را به مابقی دهه هشتادیها و دهه نودیها که به دنبال شهرت هستند را انتقال دهد.
انتهای پیام/

بلاگرها؛ استاندارد جدید زیبایی را تعریف میکنند!
