پناه بردن به شبکههای اجتماعی؛ چرخهای آسیبزا برای نسل آینده

نزدیک به یک قرن است که بشر نگران تاثیر رسانهها بر سلامت روان نوجوانان هستند. در دهه ۱۹۳۰، مطالعات بنیادین (Payne Fund) برای نخستین بار تاثیر فیلمها بر نوجوانان را بررسی کردند. اما آنچه امروز با آن روبهرو هستیم، نتیجه تغییرات بنیادین پس از ورود گوشیهای هوشمند در دهه ۲۰۱۰ است.
کتابی نیز در اینبار تالیف شده است که به این نسل لقب «نسل ناآرام» را داده است. «جاناتان هایت» (Jonathan Haidt) در این کتاب هشدار میدهد که با فراگیر شدن اینستاگرام و تلفنهای هوشمند، نرخ افسردگی و اضطراب در نوجوانان، بهویژه در میان دختران، جهشی نگرانکننده داشته است. از سال ۲۰۱۲ به بعد، همزمان با رشد شدید استفاده از رسانههای اجتماعی، سلامت روان نوجوانان بهطور چشمگیری رو به افول گذاشت.
مطالعات جدید دانشگاه UCSF نیز این روند را تایید میکنند: استفاده مداوم از شبکههای اجتماعی در نوجوانان ۹ تا ۱۳ ساله، در بازهای سهساله با افزایش قابلتوجه علائم افسردگی همراه بوده است. این بحران، دیگر یک هشدار نیست؛ بلکه واقعیتی است که پیشینهای علمی و قابل اندازهگیری دارد.
دختران نوجوان آسیبپذیرترین گروه
در اثر استفاده از رسانههای اجتماعی، دختران در سنین ۱۱ تا ۱۳ سالگی و پسران بین ۱۴ تا ۱۵ سالگی بیشترین کاهش در رضایت از زندگی را تجربه میکنند. مطالعه بیش از ۷۲ هزار نوجوان بیانگر این مسئله است که استفاده طولانی از شبکهها باعث کاهش رضایت از زندگی شده و این نارضایتی دوباره انگیزهای برای استفاده بیشتر از این فضاها میشود.
در میان دختران نوجوان نیز، منجر به تضعیف شدید عزتنفس و افزایش آسیبپذیری روانی آنها شده است. پژوهشها نشان میدهند که پس از ورود به سن نوجوانی، سلامت روان دختران افت چشمگیری پیدا میکند. یکسوم آنها از ظاهر شخصی خود ناراضیاند و احتمال ابتلا به افسردگی به یک نفر از هر شش نوجوان افزایش یافته است. این یافتهها در گزارش «شبکههای اجتماعی قاتل عزت نفس دختران نوجوان» مورد بررسی قرار گرفته است.
«ایمی اوربن» (Amy Orben) از دانشگاه کمبریج در اینباره میگوید: کسانی که حال روانی خوبی ندارند، بیشتر به شبکههای اجتماعی پناه میبرند. این رابطه دوطرفه است و هر دو طرف آن میتوانند وضعیت سلامت روان را بدتر کنند.
زنگ خطری برای حفاظت از نسل آینده
چهل درصد از دختران نوجوان تجربه زورگیری سایبری و آزار آنلاین داشتهاند و بیش از سه ساعت در روز را در فضای مجازی سپری میکنند. مطالعهای در دانشگاه UCL با مشارکت حدود ۱۱ هزار نوجوان، ارتباطی مستقیم بین استفاده بیش از حد از رسانههای اجتماعی و افزایش علائم افسردگی را نشان میدهد.
«ایوون کلی» (Yvonne Kelly) هشدار میدهد که اختلال خواب، فشار اجتماعی آنلاین و تجربه آزار سایبری سه عاملی هستند که افسردگی نوجوانان را بهشدت تشدید میکنند. آموزش والدین و محدودسازی زمان استفاده از رسانهها، اقداماتی حیاتی هستند. مطالعات مختلفی نیز تاکید دارند که استفاده از اینستاگرام در ساعات پایانی شب، عامل مهمی در افزایش اضطراب و اختلالات خواب نوجوانان است.
گوهر یسنا انزانی، روانشناس و مشاور، در گفتوگویی با خبرگزاری آنا تاکید میکند: نوجوانان شبها مدام گوشیشان را چک میکنند تا از گروههای همسالان عقب نمانند. همین موضوع موجب کاهش کیفیت خواب، افزایش اضطراب، و نارضایتی روانی مزمن شده است.
از دیگر آسیبهای استفاده بیش از حد از فضای مجازی، نوجوانانی هستند که دائما خود را با تصاویر و سبک زندگی دیگران در شبکههای اجتماعی مقایسه میکنند و دچار احساس عقبافتادگی، بیارزشی و بحران هویت میشوند. بسیاری از این نوجوانان به جراحیهای زیبایی غیرضروری، داروهای مخرب یا رژیمهای افراطی روی میآورند تا به الگوی ایدهآل فیلترشده فضای مجازی نزدیک شوند.
الگوبرداری نوجوانان از چهرههای محبوب مجازی میتواند رفتارهای پرخاشگرانه، خودآزاری، مصرف مواد و شرکت در چالشهای خطرناک را تقویت کند. حتی ممکن است که برخی نوجوانان برای جلب توجه، از هویت واقعی خود فاصله میگیرند و به رفتارهای نمایشی متوسل میشوند.
حضور زیاد در این فضا نهتنها موجب مشکلات ذکر شده میشود، بلکه در سطحی فراتر پدیدهای را به نام «ترس از جا ماندن» (FOMO)، شکل میدهد. این پدیده بهویژه در نوجوانانی که دائم تصاویر مهمانیها و سفرهای دیگران را میبینند، به احساسی آزاردهنده تبدیل شده است.
نوجوانی در گزارشی از خبرگزاری آنا، تجربه خود را اینگونه بازگو میکند: کمکم بهجای زندگی کردن، زندگی دیگران را تماشا میکردم. مغزم منتظر نوتیفیکیشن بود. به این فضا معتاد شده بودم. او میگوید برای مقابله با این اعتیاد، بهصورت دورهای اپلیکیشنها را از گوشیاش حذف میکند.
تعادل دیجیتال؛ توصیهای به والدین و جامعه
نوجوانان باید مهارتهای مدیریت احساسات، تفکر نقادانه و پذیرش انتقاد را فراگیرند و نسبت به تاثیرات روانی محتواهای شبکههای اجتماعی آگاه باشند. بهویژه یادگیری تکنیکهای مناسب برای بهبود کیفیت خواب و محدودسازی محتواها پیش از خواب بسیار موثر است. هرچه تعاملات نوجوانان با خانواده و گروه همسالان نیز بیشتر باشد، کیفیت استفاده از شبکههای اجتماعی بهبود یافته و سلامت روان به شکل موثرتری حفظ خواهد شد.
کارشناسان تاکید دارند نخست والدین باید آموزش ببینند، زمان استفاده از گوشی را برای خود و فرزندان مدیریت کنند و فعالیتهایی مانند ورزش، تعامل خانوادگی و طبیعتگردی را جایگزین نمایند. زیرا اگر کودکان اگر نتوانند فعالیتهای واقعی را انجام دهند، نشانهای از آسیب اعتیاد به فناوری است.
آنها هشدار میدهند که باید عادتهای سالم استفاده از صفحهنمایش را از سنین پایین در کودکان نهادینه شود و الگوسازی از سوی والدین نقش کلیدی دارد. والدین باید مدت زمان استفاده از شبکهها به یک یا دو ساعت در روز محدود شود و آموزش مدیریت زمان و هدفمندی به نوجوانان اهمیت فراوانی دارد. آگاهیبخشی درباره نحوه استفاده صحیح از شبکههای اجتماعی، شرکت در گروههای مناسب و آموزش حفظ حریم شخصی مانند عدم اشتراکگذاری اطلاعات شخصی (آدرس منزل و غیره) نیز در این فرآیند بسیار اهمیت دارد.
در این پایان، پرسشی جدی ذهن را درگیر میکند: آیا پناه بردن به فضای مجازی، تلاشی برای گمکردن خود درون آن فضا نیست؟ آیا این فضاها ما را وادار نمیکنند تا از مواجهه با پرسشهای مهم درون خود طفره برویم و پاسخ به آنها را مدام به تعویق بیندازیم؟
بهنظر میرسد شبکههای اجتماعی دیگر تنها ابزارهایی برای ارتباط و آگاهی نیستند؛ بلکه به آینههایی بدل شدهاند که نوجوان در آنها به دنبال خود میگردد، اما اغلب تصویری تحریفشده میبینند، تصویری که دیگر بازتابی از خود درونی او نیست؛ و حال، سوال اینجاست که آیا میتوان از نوجوانان انتظار داشت بدون آنکه زیستن در فضای واقعی را به او آموخته باشیم، بتواند بهدرستی از فضای مجازی استفاده کند؟
انتهای پیام/