اتفاقی عجیب در اردوی نوجوانان کشتی؛ جمع‌ کردن موبایل‌ها و پنهان کردن درگذشت پدر برای رسیدن به قهرمانی

به گزارش خبرگزاری آنا، تیم ملی کشتی فرنگی در رقابتی نزدیک توانست در شب آخر مسابقات جهانی نوجوانان بار دیگر قهرمان جهان شود. برای این تیم امیرسام محمدی در ۹۲ کیلو به مدال طلا، یزدان دل‌روز در ۱۱۰ کیلوگرم به مدال نقره، امیرمحمد حاجیوند در ۴۸ کیلو، امیررضا طهماسب‌پور در ۵۵ کیلو، ابوالفضل زارع در ۶۰  کیلو و محمد کاظمی در وزن ۷۱ کیلوگرم به مدال برنز   رسیدند تا در رده بندی تیمی ایران با ۱۲۵ امتیاز قهرمان شده و تیم‌های ازبکستان با ۱۱۸ و قزاقستان با ۱۱۳ امتیاز در جایگاه‎های دوم و سوم قرار بگیرند.

این قهرمانی، اما حکایتی دیگر دارد، عجیب، غم‌انگیز و البته پر از حس‌های عجیب. یکی از چهار نشان برنز تیم محسن سوریان را ابوالفضل زارع در ۶۰ کیلوگرم گرفت؛ او حدودا ۲ هفته پیش از اعزام تیم به یونان، پدرش را از دست داده بود، درحالیکه به خواست خانواده به او خبر ندادند که برای پدرش چه اتفاقی رخ داده است.

محسن سوریان به خبرنگار آنا می‌گوید: پدر این بچه زمانی که در اردو بودیم، طی سانحه تصادف جان سپرد. خانواده‌اش خواستند که ابوالفضل متوجه نشود و بدون آنکه بداند پدرش را از دست داده، به مسابقات جهانی برود. ما برای اینکه خبر به گوش او نرسد، ۱۵ روز گوشی‌های بچه‌ها را جمع کردیم، نمی‌دانید چقدر سخت بود پنهان نگه داشتن این خبر از ابوالفضل زارع. حالا ما در یونان بودیم، ابوالفضل خودش نمی‌دانست، اما یک اتفاقی افتاد که ما قشنگ روح پدرش را احساس کردیم که در سالن، کنار ابوالفضل و تیم ماست. ابوالفضل در کشتی سوم پنجمی ۵-صفر عقب افتاده بود، جالب اینجاست که او با حریف ازبکستانی کشتی داشت و ما هم برای قهرمانی با ازبک‌ها در رقابت نزدیک بودیم. اگر این کشتی را می‌باختیم آنها قهرمان می‌شدند. کشتی داشت تمام می‌شد و ابوالفضل هم باخته بود، اما ۴۰ ثانیه آخر یک اخطار دادند و حریف در خاکش نشست، این هم خیلی متداول نیست که در چنین ثانیه‌هایی اخطار بدهند. داور وسط خانم بود، سوت نمی‌زد. اصلا انگار زمان ایستاده بود که ابوالفضل فن بزند و زد. کشتی را ۷-۵ برد. هم تیم ما قهرمان شد و هم این بچه دست خالی برنگشت. بغض همه ما بعد از این کشتی ترکید. روح پدرش بود که کمک کرد.

سرمربی تیم ملی نوجوانان درباره اینکه چه زمانی به ابوالفضل زارع خبر فقدان پدرش اعلام شد، گفت: خانواده‌اش به فرودگاه آمده بودند، باید پیش از آنکه به خانه برسند، به او می‌گفتند، چون بنر‌های سیاه نصب شده بود.